یکشنبه ۱۵ اردی بهشت ۱۳۹۸ شماره ۱۰۷۷
نیم ور؛ کهنسال نام آور
بخش پانزدهم/ فصل چهارم
مهدی لعل بار- جواد احدی- شهرزاد قربانی/ نویسندگان:
جارچی (جیغون)
در زمانهای دور افرادی بودند که اخبار روزانه را از بالای پشت بام و با صدای بلند به اطلاع مردم میرساندند. این اخبار شامل، مرگ اهالی، برگزاری جلسات، مراسمی مثل بیلگردانی و نظیر اینها بوده است. به این افراد،«جارچی» یا «جیغون» میگفتند، یعنی کسی که با جیغ و با صدای بلند اخبار را به اطلاع مردم میرساند . با ورود تکنولـــوژی و بی اثر شدن آن، اکنون سیستمهای صوتی جایگزین جیغون شده است.
احترام گذاشتن به دیگران
احترام به افراد بزرگتر تا آنجا مهم بود که معمولاً کسی برخلاف حرف و سخن بزرگترها عمل نمیکرد، حتی اگر مجبور میشد بر خلاف میل و اراده خودش عمل کند. این احترام تا آنجا پیش میرفت که حتی بعضی حقوق افراد نیز نادیده گرفته میشد و فیالمثل حتی در تعیین و انتخاب همسر آینده، شغل، مکان زندگی و دیگر مسائل نیز کوچکترها مجبور به تمکین بودند، اما به نظر میرسد که این شیوۀ احترام گذاشتن(بی چون وچرا) چندان هم بیحکمت نبود، چرا که لزوم داشتن جامعهای همدل و یکسو برای مقابله با مشکلات و همچنین اتحاد برای حفظ این جامعه، ایفای نقش رهبری بزرگترها را اجتناب ناپذیر میکرد.
آقای سیدمصطفی سیدجعفری در این خصوص میگوید: «کوچکترها همیشه پشت سر بزرگترها راه میرفتند و قبل از آنها صحبتی نمیکردند و برای سلام کردن پیش قدم میشدند. در هنگام ورود و خروج بزرگترها در اولویت بودند بسیاری از امور با رخصت و اجازه بزرگترها بایستی همراه باشد و همیشه یکی از الزامات انجام امور اذن بزرگتر بود. دراز کردن پا، دراز کشیدن و حتی بلند خندیدن نزد بزرگترها مرسوم نبود.»
هنگام غذا خوردن بزرگترها در بالای سفره وکوچکترها نیز در پائین مینشستند و تا بزرگتر شروع نمیکرد،کوچکترها نیز به خود اجازه نمیدادند غذا خوردن را شروع کنند. معمولاً ذکر «بسم الله» در شروع و «الحمدالله» در پایان غذا خوردن آورده می شد.
احترام و جایگاه سادات نیز از گذشته نزد مردم نیمور بسیار بالا بود. سادات امین مردم، داور اختلافها و گاه نیز طبیب و درمانگر دردهای جسمی و روحی آنان بودند.
احترام به خانواده و همسر نیز در رفتار مردم دیده میشد. نمونۀ اول آن متنی است که بر روی سنگ ورودی آب انبار حک شده بود: «مرد آن است که با نون یک من یک غاز، زن در خانه نگهدارد.» به نظر میرسد این جمله اشارهای دارد به زمانی که در نیمور خشکسالی شدیدی اتفاق افتاده است و چیزی برای خوردن وجود نداشته ولی با این حال مردان نیموری حاضر نمیشوند اهل خانۀ خود را رها کنند و تا آخرین لحظه در کنار خانوادۀ خود بودند به امید آنکه از این مصیبت نجات یابند.این خود نشانهای است بر احترام و منزلت خانواده که حتی در سختترین شرایط حاضر نبودند که اهل خانه را تنها بگذارند. احترام والدین نزد فرزندان با وجودتمام مشکلات و احیاناً بداخلاقی پدران یا ماردان واجب بود و حتی افرادی برای رضایت اولیای خود ازدواج های ناخواسته را میپذیرفتند و حتی تا آخر عمر نیز به آن پایبند بودند.
سر سلامتی
یکی از آداب بسیار پسندیده در نزد نیموریها صله رحم است. اقوام، خویشاوندان، دوستان و آشنایان به مناسبتهای مختلف به خانۀ یکدیگر رفته و جویای حال یکدیگر میشوند. فرزندان در ایام تعطیلات و در اولین فرصت به دیدار پدر و مادر خود رفته و از احوال آنها مطلع میشوند، همچنین دیگر اقوام و بزرگترها نیز در اولویتهای بعدی قرار دارند.
اما در هنگام مناسبتهای مختلف، بازدیدها شدت بیشتری میگیرد. از جمله هنگامی که فرد یا خانوادهای از مسافرت به ویژه زیارت خانۀ خدا، کربلا و مشهد مقدس باز میگردد، اقوام، آشنایان و دوستان برای بازدید وگفتن زیارت قبولی به آنها سر میزنند که به این رسم«سر سلامتی» میگویند. میزبان نیز اغلب با پذیرایی و حتی مهمان کردن آنها این ارتباط را عمیقتر میکند .
ازدواج
انتخاب همسر
درگذشته وقتی پسری به سن بلوغ میرسید پدر و مادرش تصمیم به انتخاب همسر برای او میگرفتند. ملاک آنها برای انتخاب دختر نیز نجابت، حجاب، اصل و نسب خانوادگی،کدبانوگری و زیبایی بود. دختر را معمولاً از بین فامیل و یا همسایگان و آشنایان انتخاب میکردند. خیلی وقتها پس از انتخاب و قبل از رفتن به خواستگاری استخاره میکردند و اگر جواب آن خوب بود، زمانی را مشخص میکردند و به همراه تعدادی از اعضای خانواده که از افراد بزرگتر فامیل هم بودند به خواستگاری میرفتند. از طرفی اگر داماد مورد پسند خانوادۀ عروس قرار میگرفت، جواب مثبت به خانوادۀ داماد داده میشد، هر چند که شاید عروس خانم نه از ازدواج چیزی میدانست نه داماد را دیده بود.
در مراسم خواستگاری بزرگترها سر صحبت را با حرف زدن در خصوص امور روزانۀ زندگی وکار و یا اتفاقات باز میکردند تا اصطلاحاً یخ مجلس آب شود و سپس به اصل مطلب پرداخته و خانواده داماد میگفتند: پسر ما را به (غلامی) قبول کنید.» و خانوادۀ عروس هم در جواب میگفت: « تاج سر ما است.»
پاگیره و میزان جهیزیه
پاگیره در اصطلاح محلی یعنی اینکه پای دامادگیر است. این مراسم قبل از عقدکنان با حضور بزرگان و خویشاوندان دو طرف برگزار میشود. پس از مذاکره در خصوص میزان جهیزیه و تصویب، آن را در کاغذی بنام «پاگیره» ثبت و به امضای تعدادی از حاضرین میرسانند.
برای تعیین مهریه عروس خانم در هنگام ازدواج شرایط خانوادگی طرفین بسیار مهم بود به همین خاطر رسم نانوشتهای بین اهالی مرسوم بود که بر اساس آن عروس خانم بایستی به اندازۀ نصف مهریه، جهیزیه تهیه میکرد. این رسم باعث میشد تا میزان مهریه همیشه بر اساس توانایی دو طرف مشخص گردد و نوعی تعادل در این میان بر قرار بود. عرف هم بر پرداخت مهریه از طرف داماد یا پدر او بود که معمولاً خانه، زمین، باغ، گاو، گوسفند و … بود که قبل از جشن عروسی به عروس داده میشد. عروس هم جهیزیه را قبل از آوردن به خانۀ بخت سیاهه میکرد. سیاهه یا جهازنامه لیستی از وسایل جهیزیه به همراه مبلغ تومانی آن بود. این کار توسط یک نفر فروشنده معتبر یا به اصطلاح کاسب امین انجام میشد. جهیزیه هم بسیار ساده و شامل وسایل اولیه و ضروری زندگی مثل صندوقچه چوبی با روکش مخمل، لباسهای عروس مثل کت مخمل و شلیته و قدکهای بافته شده توسط خود عروس، ظروف مسی و روحی، رختخواب، فرش یا گلیم و مقداری پارچه بود.
مراسم نامزدنگ
مراسم عقدکنان ساده و مختصر برگزار میشد. تعدادی از اقوام و نزدیکان دو طرف دعوت میشدند و در مراسمی که معمولاً در روز برگزار میشد شرکت میکردند. مخارج عقدکنان که شامل شیرینی، میوه و چای و خرید حلقه و هزینههای عاقد را داماد پرداخت میکرد. سفره عقد را که به آن «خنچه» نیز میگفتند در یک اتاق چیده و در حالیکه عروس و داماد روبروی آن نشستهاند خطبه عقد جاری میگشت. عروس خانم هم بله را وقتی میگوید تا «زیر زبونی» را از خانوادۀ داماد بگیرد، زیر زبونی هم پول،کادو یا قطعه طلا بود. ناهار یا شام نیز برای مهمانان تدارک دیده می شد.
مراسم نامزدی در نیمور رسم و رسومی داشت. طی ۶ ماه تا یکسال مراسم نامزدنگ را به جا میآورند که شامل مراسم زیر می باشد:
-۱ جاخالی: هنگامی که خانوادۀ عروس و داماد به اولین جشن دعوت میشوند خانوادۀ داماد موظف است که برای عروس قطعه ای طلا، یا پارچه و شیرینی ببرد.
-۲ افطاری: شب اول ماه رمضان نیز خانوادۀ داماد بایستی خرما، قند، چای، پارچه و زولبیا برای خانوادۀ عروس ببرد.
-۳ آش اسفندی: در روز اول اسفند به عروس هدیه میدهند. در اولین شب اسفند، آش اسفندی میپختند. این آش پر از محتویاتی چون نخود، لوبیا، برگه، هسته زردالو، بادام، گردو، گندم و… بود. این آش را به همراه سرکه و شیرۀ انگور، در یک ظرفی مسی ریخته و آن را به همراه هدایایی مثل لباس گرم و بافتنی به خانۀ عروس میبردند.
-۴ عید نوروز: از طرف خانوادۀ داماد به عروس عیدی میدادند مثل البسۀ نو، روغن، قند، برنج، صابون، حنا که آنها را درون یک مجمع (سینی مسی بزرگ) میگذاشتند و بر سر میگرفتند و به خانۀ عروس میبردند.
-۵ عید قربان: هدیهای به رسم کادو به همراه شیرینی نزد خانوادۀ عروس میبردند. این هدیه درگذشتۀ دورتر یک برۀ کوچک بود که آن را با رنگهای سبز و قرمز آرایش میکردند و آینهای روی پیشانی آن قرار داده و یک دستمال ابریشمی دور گردن بره میانداختند و آن را به عروس هدیه میدادند.
-۶ شب یلدا: هندوانه، انار، خشکبار و میوه به عنوان تحفه شب یلدا بود که داماد به خانوادۀ عروس هدیه میدادند.
این مراسم نشان میدهد که مردان نیمور مقید به رعایت حقوق زنان بوده و آنها را از همان دوران عقد تکریم میکردند و به بهانههای مختلف با اهدای طلا، لباس، خوراکی و میوه مورد احترام قرار میدادند و به نوعی برای آنها نفقه میآورند تا برای زندگی مشترک آماده شوند.