خانه » پیشنهاد سردبیر » نگاهی به وضعیت بازار ارز در کشور /انفجار دوغ در ظرف سربسته

نگاهی به وضعیت بازار ارز در کشور /انفجار دوغ در ظرف سربسته

پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۷  شماره ۸۸۸

هنر اقتصاد در این است که نه فقط به نتایج کوتاه‌مدت بلکه به عواقب بلندمدت هر برنامه و سیاستی توجه داشته باشیم.
«هنری هزلیت»

***

وقایع استان

اسحاق شهبازی

***

دیگر بحث از لوث هم لوث تر شده است راننده تاکسی ها هم به زور درباره اش بحث می کنند چون مدت هاست تحلیل کرده اند. بالا رفتن دلار، تورم و گرانی دیگر تقریبا مدل کامل تمام محاورات روزانه ما شده اند. اقتصاد، این روزها با هر کس درباره اش صحبت می کنیم داستان ضرب المثل خودش را بیار ولی اسمش را نیارشده است. به نظر می رسد چون این روزها وضعیت کشور به حدی به سمت بحث تورم، مشکلات بانکی، مفاسد اقتصادی، گران شدن ارز بخصوص دلار، سواستفاده برخی آقازاده ها از موسسات دولتی و… سوق داده شده است که بحث نکردن درباره اقتصاد هم نوعی اعتراض علیه مشکلات موجود و یک جور کار اقتصادی است. همه اجناس انگار زور می زنند که خودشان را بکشند و طبقات فـرودست دقیقــا مانند اصحاب کهف؛ که بعد از ۳۰۹ سال به نانوایی مراجعه کرده بودند و پولشان که روزی دارای ارزش زیــادی بود، دیگر از نظر نــانوایی یک فلز بـی ارزش بی حساب می آمد.
امروز به مغازه یا فروشگاه مراجعه کرده و جنسی را با مقدار مشخص میخرید و بعد از دو هفته که با همان پول مراجعه میکنید انگار ۳۰۹ سال گذشته است. پول مدام میل به سقوط دارد و اجناس میل به صعود و ما گیر کرده ایم در بین این نبرد بین صعود و سقوط؛ اما برخی می گویند درباره اش حرف نزنیم خودمان را بزنیم به کوچه علی چپ؟ می گویم اگر ما خودمان را بزنیم به کوچه علی چپ، وضع کشور هم به همان سمت می رود که عرب نی انداخت. چرا ننویسیم چرا نگویم چرا نقد نکنیم. بی تفاوتی نسبت به این قضایا به نظرم نه تنها حالتی خنثی نیست بلکه خیانت در حق کشور است چون ممکن است نقد سازنده هرکدام از ما به بهبود بهتر وضعیت کشور منجر شود، نقدی که با سکوت و بی تفاوتی در خودمان می میرد و جامعه و دیگران از آن ممنوع می شوند. اما تمام بحث ها این است که ریشه مسئله در کجاست؟ بله دیگر بحث های شبانه و گفتگوهای سر سفره و گفتگوی روزانه حتی پیرزنها هم در صف نانوایی هم به گران شدن دلار و دلیل آن اختصاص دارد. چند روز پیش برای خرید یک بسته عرق خارشتر که سوغات طبس و تقریبا در بیشتر نقاط گرم و خشک در هر نقطه ایران به وفور یافت می شود به عطاری مراجعه می کنم. ماه قبل با لیتری هزارو پانصد تومان الی دو هزار تومان پیدا می شد این ماه به لیتری سه الی چهار هزار تومان افزایش پیدا کرده است. از عطار می پرسم خار شتر چرا اینقدر گران شده است؟ می گوید دلار گران شده است. می گویم خار شتر که یک نوع خارگیاهی است که در بیشتر مناطق گرم و خشک ایران هست و ربطی به دلار ندارد. عطارکه کاملا گیج شده و با عصبانیت می گوید آقا اصلا نداریم! بجای تحلیل مسائل پول داری بده نداری بسلامت. به خانه که بر می گردم در پی حل ریشه های بحث با یکی از دوستانم که تحصیل کرده اقتصاد است و رساله ای هم درباره دخالت دولت و بانک مرکزی در تعیین نرخ ارز است وارد دیالوگ می شوم که ماحصل آن را در زیر می خوانید از او خواهش کرده ام که با ابتدائی ترین زبان ممکن ما و همه خوانندگان وقایع را در فهم درست علل و زمینه های تغییرات نرخ ارز یاری کند و اطلاعات مفیدی را در اختیار ما برای تحلیل اقتصاد ایران قرار دهد. توضیح آنکه پویا صراف دانش آموخته اقتصاد و تحلیل گر بازار است و سال هاست که در مورد این مسائل پژوهش کرده است.

 به طور عامیانه ارز چیست و نرخ آن چگونه محاسبه می شود؟
در علم اقتصاد بر اساس تعریف محدود ارز، به قیمت مبادله یک پول رایج با پــول رایج دیگر نرخ ارز گفته می شود. در حالی که در مفهوم وسیع ارز، به کلیه ابزارهای مالی که در پرداخت بین المللی جهت انجام معادلات بین کشورها مورد استفاده قرار میگرند ارز گفته می شود. بر اساس این تعریف علاوه بر پول سایر کشورها، طلا، حق برداشت مخصوص و برات می توانند ارز تلقی شوند. البته آنچه شایع است و به طور معمول از آن به عنوان ارز یاد میشود، همان نرخ مبادله ی دو پول رایج است و مردم از طلا، حق برداشت مخصوص و سایر دارایی های مالی به عنوان ارز استفاده نمی کنند. در جهان، دو روش برای بیان نرخ ارز وجود دارد که به دو روش مستقیم و غیر مستقیم معروف هستند. در روش مستقیم، ارزش هر واحد پول رایج داخلی برحسب واحدهای پول خارجی بیان می شود در حالی که در روش غیر مستقیم ارزش هر واحد پول خارجی بر حسب واحدهای پول داخلی بیان میگردد. در اکثر کشورهای دنیا از روش غیر مستقیم برای بیان نرخ ارز استفاده میشود. چون افزایش در این نرخ ارز به معنی آن است که قیمت پول خارجی بر حسب پول داخلی گران تر شده است. به عبارت دیگر ارزش پول داخلی در مقابل پول خارجی، نسبت به قبل کاهش یافته است.

 به نظر شما نقش دولت و متولیان امر در نوسانات نرخ ارز دقیقا چگونه باید باشد؟
اقتصاددانان و سیاست گذاران در ایران تحلیل های تغییرات نرخ ارز و تراز پـرداخت ها را مشتاقانه دنبال می کنند. برای تحلیل آثار و کاربردهای تغییرات نرخ ارز اقتصاددانان شاخص های نرخ ارز اسمی، واقعی و موثر را به کار می برند.چون اکثر کشورها نرخ ارز را به عنوان تعداد واحدهای پول خارجی به ازاء یک واحد پول داخلی تعریف می کنند. با توجه به اهمیت بحث نرخ ارز و شکست‌های ساختاری اقتصاد ایران این بحث بسیار اساسی است. به عبارتی در طول چهار دهـه گذشته؛ نرخ های ارز غیر ایستا بوده و حرکات تصادفی را دنبال می کنند.این نشان دهنده این است کـه بازار ارز ایران از کــارآیی ضعیف برخوردار است و تمام نتــایج نشان می دهند که کارایی ضعیف بازار ارز برقرار می باشد. با نگاهی بر روند تغییرات نرخ ارز در ایران طی سال های گذشته مشاهده می شود که نابسامانی های زیادی در نرخ ارز و بازار آن در اقتصاد ایران از گذشته تا کنون وجود داشته است. این نابسامانی ها می تواند اثرات منفی بسیاری را بر سایر متغیرهای اقتصادی کشور برجای گذارد که این مسئله در مطالعات نظری و تجربی موجود مورد تأیید قرار گرفته است. به همین دلیل سیاست های مختلفی تا به امروز برای ساماندهی نرخ ارز در ایران نظیر تثبیت نرخ ارز، سیاست چند نرخی بودن آن و هم چنین سیاست یکسان سازی نرخ ارز انجام شده است اما کماکان انحرافات وسیعی در نرخ ارز وجود دارد. از این رو لازم است اجرای سیاست های ارزی در ایران با نظم، ساماندهی و هماهنگی بهتری انجام شود تا بتوان نرخ ارز را هرچه بیشتر به سطح تعادلی آن نزدیک کرد. از طرفی یکی از مباحث مهم درنظام نرخ ارز شناور مدیریت شده میزان مداخله بهینه مقامات پولی در بازار ارز است بسیاری از مطالعاتی که در رابطه با دخالت در بازار ارز وجود دارد بر انتخاب بین دو حالت عدم مداخله و مداخله کامل در قالب دو رژیم نرخ ارز شناور و ثابت تمرکز داشته اند. اما آنچه که از بررسی دقیق مباحث نظری بر میآید این است که هیچ کدام از این دو حالت اکید، یعنی نظام کاملا شناور یا عدم مداخله و نظام نرخ ارز ثابت که به معنای مداخله کامل در بازار می باشد، سیاست بهینه ارزی به شمار نمی آیند. بلکه باید یک حالت میانی مناسب برای مداخله در بازار ارز انتخاب شود. در اینجا مسئله درجه انعطاف پذیری نرخ ارز و میزان مدیریت آن از طرف مسئولین پولی مطرح می شود زیرا بر هر دولتی واجب است تا بر اثر گذاری در هر بخش اقتصادی؛ خصوصیات دقیق و چگونگی عملکرد آن بخش را بشناسد و از نتایج احتمالی؛ یک اقدام آگاهانه به دست آورد. زیرا شناخت دوران عادی و سفته بازی بسیار مهم است و از آنجایی که افراد در این دوران واکنش های رفتاری متفاوتی انجام می دهند اعمال سیاست ها نیز باید متفاوت باشد. در نتیجه شناخت وضعیت از دید این که؛ گذرا است یا دائمی بسیار مهم است. آنچه که مشخص است این است که بازار ارز بسیار غیره قابل پیش بینی است ولی یک تحلیلگر عمیق که به صورت کل گرایانه و در نتیجه در نظر گرفتن تمامی جنبه های تغیرات جهانی میتواند به تحلیل واقع بینانه ای از کاهش یا افزایش نرخ ارز دست دهد. از طرفی دولت در جریان بالا رفتن نرخ ارز نباید زود تحت تاثیر مسایل روانی قرار گیرد و بـه واکنش های احساسی نیز وقعی ننهد. لذا در مواقعی که بحران ارزی نزدیک است از اعمال سیاست هایی که بر روی انتظارات افراد اثر منفی می گذارد و تغییرات سریع سیاستی – امنیتی به شدت باید جلوگیری شود.

 آیا تا کنون اقدامی بسیار مهم برای جلوگیری از نوسانات نرخ ارز که جوابگو نیز باشد صورت گرفته است؟ و نقش بانک مرکزی دقیقا در این بین کجاست؟
به منظور دستیابی به یک قاعده بهینه جهت تنظیم حجم ذخایر خارجی بانـک مرکـزی در ابتدا شناسایی تابع زیان سیاست گـذار و هم چنین معادله مکانیسم انتقال از اهمیت بالایی برخوردار است. براساس مباحث نظری موجود در این زمینه و هم چنین تایید بانک مرکزی مهم ترین هدف مـسئولان از دخالـت در بـازار ارز حفـظ تعادل در نرخ ارز و جلوگیری از انحراف نرخ ارز از مسیر تعادلی در نظر گرفته شد چرا که در نتیجه کنترل این انحرافات می توان علاوه بر حفظ تعادل بخش خارجی، اثراتی مطلـوب بـر بخـش داخلـی اقتصاد نیز به همراه داشت. از طرف دیگر سیاست گذاران تغییر ناگهانی در متغیر سیاستی خویش را مطلـوب نمـی داننـد و تلاش دارند که در طول زمان مسیری یکنواخت برای متغیر سیاستی خود در نظـر بگیرنـد. چراکـه تغییر ناگهانی سیاست، هزینه های مختلفی را بـرای آنهـا از ابعـاد مختلـف سیاسـی و اقتـصاد ی در بردارد. از آنجا که متغیر سیاست گذاری تغییر در ذخایر خارجی بانک مرکزی در نظـر گرفتــه شـــده است، می توان گفت که استفاده گستــرده از آن منـاسب نمی باشد چرا کـه کـاهش ذخـایر خـارجی قدرت کشور را در اجرای سیاست های ارزی و نگه داشتن نرخ ارز در سطح مطلوب در آینده کاهش می دهد و از سوی دیگر با انباشت ذخایر و در نتیجه افزایش پایه پولی، حجم نقـدینگی موجـود در کشور افزوده می گردد که خود می تواند آثاری منفی در اقتصاد بر جای گذارد. به نظر من بر اساس تجربیات موجود در نتیجه نوسانات شدید نرخ ارز که در طول دهه های گذشته به دست آمده است سیاست گذار برای کنترل عـدم تعـادل نـرخ ارز حقیقـی و در کنار آن حجم ذخایر خارجی می بایست درصد تغییر در ذخایر خارجی بانک مرکزی را متناسـب بـا مقادیر حال و گذشته درصد انحرافات نرخ ارز حقیقی و همچنین مقـادیر گذشـته درصـد تغییـر در ذخایر خارجی تنظیم نماید. همچنین در این رابطه وزن نسبی اختصاص یافته به هزینـه هـای مداخلـه دارای اهمیـت مـی باشـد، به طوری که سیاست گذار می بایست با توجه به اهمیت نسبی تغییر در حجـم ذخـایر خـارجی در تابع هدف خود (یعنی بر اساس ترجیحات سیاست گـذار) از قاعـده مناسـب جهـت تنظـیم ذخـایر خارجی بانک مرکزی استفاده کند. همچنین باید به این مسئله توجه داشـت کـه تغییر در ذخایر خارجی بانک مرکزی اصلی ترین ابزار موجود جهت نزدیک کردن نرخ ارز بـه مقـدار تعادلی آن و هم چنین رسیدن به تعادل هم زمان داخلی و خارجی است، اما تنهـا ابـزار موجـود در این زمینه نمی باشد. این ابزار وقتی می تواند اثرگذاری بهتری را داشته باشد کـه در همـاهنگی بـا سـایر ابزارهـا اسـتفاده گـردد. موفقیـت ایـن سیاسـت مـی توانـد در گـرو حمایـت از آن از طریـق سیاست های منـاسب اقتصادی از جمله سیاست های پولی و مالی باشد.
در ایران با توجه به اینکه نظام نرخ ارز در گذشته مدیریت شده و در حال حاضر اعمال می گردد و از زمان اجرای این سیاست بیشتر از یک دهه و اندی می گذرد، لزوم این بحث که مدیریت نرخ ارز و دخالت بهینه دولت در این بازار به چه میزان و چگونه باید باشد، آشکار می شود و در اینجا انتخاب بهترین سیاست و مداخله بهینه در بازار ارز در هر کشور به شرایط و ساختار اقتصادی و بالاخص اهداف اقتصادی سیاست گذاران در آن کشور بستگی دارد. در این میان اکثر مطالعاتی که در دهه های ۷۰ و ۸۰ در این زمینه انجام شده، ثبات داخلی اعم از ثبات محصول و قیمتها را به عنوان هدف سیاست ارزی در نظر گرفته اند. اما آنچه از مباحث روز در زمینه نرخ ارز برمیآید این است که یکی از اهداف مهم دولت از مداخله در بازار ارز حفظ تعادل در نرخ ارز و جلوگیری از انحراف نرخ ارز از مسیر تعادلی است. چرا که انحرافات نرخ ارز باعث ایجاد بی ثباتی در بخش های مختلف اقتصاد نظیر ترازپرداختها، حساب سرمایه و تراز تجاری می گردد. در نتیجه کنترل این انحرافات می تواند علاوه بر اثرات مطلوب بر بخش داخلی اقتصاد، ثبات و تعادل بخش خارجی را نیز در پی داشته باشد. از این رو در گروه کثیری از مطالعاتی که در دهه اخیر در رابطه با این موضوع انجام شده اند، کنترل انحرافات نرخ ارز از مسیر تعادلی به عنوان اصلی ترین هدف در مداخلات ارزی در نظر گرفته شده است. بنابراین لازم است که در مدیریت بهینه بازار ارز این هدف را به عنوان مهم ترین هدف سیاست گذار از اجرای سیاست ارزی مد نظر قرار داد. این در حالی است که در هیچ یک از مطالعات تجربی صورت پذیرفته در این زمینه به این مسئله توجه نگردیده و تنها در مطالعات نظری سال های اخیر مدنظر قرار گرفته است. به طور کلی اگر چه در زمینه دخالت بهینه در بازار ارز ادبیات نظری بسیار گسترده ای موجود است، اما باید این نکته را اذعان داشت که تنها تعداد انگشت شماری مطالعات تجربی در این موضوع در سطح جهان در دست می باشد. از سوی دیگر در ایران به دلیل وابستگی بودجه دولت به درآمد های ارزی حاصل از فروش نفت در هر دوره حجم عظیمی از مبادلات ارزی و معاوضه ارز خارجی با ریال توسط دولت و بانک مرکزی صورت می پذیرد یعنی در هر دوره بانک مرکزی ملزم به معاوضه ارز حاصل از فروش نفت با ریال برای تأمین بودجه دولت است و بانک مرکزی، در هر دوره با حجم عظیمی از مبادلات ارزی با دولت مواجه است. در اینجا این مسئله از اهمیت بالایی برخوردار است که بانک مرکزی این حجم ذخایر خارجی را چگونه مدیریت نماید و چه میزان از آن را در بازار عرضه کند. در واقع همان طور که در گزارش اقتصادی و ترازنامه بانک مرکزی در سال ۱۳۸۱ مورد تأیید قرار گرفته است، تعیین میزان بهینه این ذخایر و درنتیجه ترکیب دارایی های بانک مرکزی به صورت ریالی و ارزی به منظور کاهش نوسانات نامطلوب نرخ ارز، هدف اصلی بانک مرکزی در ایران می باشد و دقیقا در این جاست که بررسی میزان بهینه مداخلات ارزی بانک مرکزی از طریق تعیین تغییرات ذخایر خارجی آن دارای اهمیت فوق العاده و حیاتی می شود. زیرا در اینجا بانک مرکزی باید این حجم ذخایر را مدیریت کرده و مقدار مطلوبی از آن را ذخیره و مابقی را در بازار عرضه کند. در واقع مسئله ای که بانک مرکزی با آن مواجه می باشد این است که چه میزان از این ذخایر را در بازار عرضه نماید و در این میان ضروری به نظر می رسد که در این زمینه قاعده ای بهینه برای تنظیم و مدیریت این ذخایر فراروی بانک مرکزی قرار گیرد.

 به نظر شما بهترین راهکارهای ممکن و عملی برای کنترل نرخ ارز در ایران کدامند؟
به طور کلی؛ به عقیده من، تنها راه کشور برای رسید به یک بستر مناسب، اهمیت دادن به نیروهای بازار و قوانین آن است. زیرا آنچه که تجربه عمل، کشورهای سوسیالیستی و در حال توسعه نشان داده است. این است که نمیتوان با قوانین اقتصادی به وسیله نیروهای سیاسی و اهرم های فشار به مقابله پرداخت. بلکه شناخت قوانین و واقعیت های اقتصادی بهترین وسیله برای رسیدن به هدف است.و شناخت قوانین چیزی جز شناخت افراد و انگیزه های فعالت آنها نمی باشد. اگر بتوان انگیزه ها و فعالیت ها را جهت داد آن گاه به احتمال قوی تر به نتیجه مطلوب خواهیم رسید.

از طرفی بسیاری از مشکلات پدید آمده در بازارهای اقتصادی کشور و نوسانات هیجانی نرخ ارز به خاطر این است که ما در ابتــدای شکل گیری مناسبات بازار به معنی مـدرن، صنعتی و بین المللی هستیم و در ابتدای شکل گیری هر بازار نخست به علت ناهمگون بودن انتظارات افراد و یکسان نبودن توانایی های فکری و مالی، یک عده سود بسیار کسب می کنند و عده ای هم طبیعتا متضرر می کند. این طبیعت اقتصاد است که در آن باید رقابت وجود داشته باشد و رقابت هم یعنی همین، در رقــابت ماشین سواری نیز همین منطق است حتما یک نفر اول می شود و مدال طلا می گیرد و یک نفر هم در تلاش برای اول شدن تصادف می کند و هم آخر می شود و هم آسیب می بیند چون در هیچ مسابقه ای همه اول نمی شوند. امـا تخصیص بهینه منابع بدون تخصیص بهینه تخصص ها و یا اصطلاحا تقسیم کار نمی تواند صورت بگیرد. زیرا آن کس که از نظر توانایی نمی تواند در بازاری به اسم ارز فعالیت کند باید این را بداند که در صورت فعالیت احتمال دارد که سرمایه خود را از دست بدهد. کسانی را می شناسم که در این بین سرمایه خود را نیز بر باد داده اند. پس باید افرادی در بازار ارز فعالیت کنند که دارای هوش و قوه ی فعالت در این بازار هستند تا این که یک بستر آرام ایجاد شود بازار شکل مناسبی به خود بگیرد و اطلاعات به خوبی پردازش و منتشر شوند و از آنها به شکل درست استفاده شود. همین فرایندهاست که ما را به داشتن یک بازار که در آن قیمت ها و نرخ ارز و اطلاعات کامل آن شفاف و همگام با تحولات جهانی است نزدیک میکند. و در این جاست که نقش یک دولت مطلوب اهمیت می یابد.

 دولت مطلوب یعنی چه و منظور از آن چیست؟
از دیدگاه نهاد گرایان دولت مطلوب عبارت است از دولتی کارآمد و شفاف که در قالب مفهوم توسعه با نهادسازی مناسب،توسعه را به سمت جلو پیش می برد. امروزه کار آمدی دولت ها در پیشبرد اهداف توسعه بسیار اهمیت داشته و شاخص های مختلفی را برای سنجش میزان کارآمدی دولت ها طرح می کند.شاخص های همچون کارآیی و اثر بخشی دولت،کیفیت مقررات،حاکمیت قانون و کنترل فساد. برای محاسبه شاخص کارایی و اثر بخشی دولت شاخص های از قبیل کیفیت خدمات عمومی،چگونگی بوروکراسی و تشریفات اداری کارمندان دولتی،عدم وابستگی خدمات اجتماعی به فشار های سیاسی و میزان تعهد دولت در اجرای سیاست ها در نظر گرفته می شود.

 مهمترین دلایل مشکلات ارزی و دلایلی که برای ناکار آمدی بازار ارز بیان می کنند چیست؟
در زمینه ریشه های مشکلات ارزی کنونی؛ بنا بر تحلیل های عمیق اقتصادی سازمان نیافته بودن بازار ارز، متکی بودن اقتصاد ما به فروش نفت، عدم وجود بازار سلف با حجم بزرگ، ناهمگن بودن انتظارات و توانایی های تجزیه و تحلیل، مداخلات نامتناسب و روزمره دولت و بانک مرکزی در جریانات ارزی، امکان خرید و یا نگهداری حجم های بزرگی از ارزهای خارجی به مدت طولانی، فصلی بودن برخی تغییرات نرخ ارز و آگاهی افراد خاصی از این موضوع، خرید و فروش های اقشار پایین و متوسط و حتی متمول به صورت موقتی با منطقی مخالف منطق بازار، در التهاب بودن بازار و مواجه شدن آن با شوک های اقتصادی و سیاسی؛ قاچاق بودن برخی معاملات ارزی، وجود انحصارات سرمایه در بازار و امروزه به طور گسترده ای، سواستفاده برخی آقازاده و جریان های قدرتمند برای خرید ارز ارزان تر از بانک مرکزی و وارد کردن کالاهای لوکس مانند گوشی و ماشین های لوکس با همان ارز دولتی کـه بسیــار ارزان تر از ارز بازار آزاد دریافت کرده اند، برای چند برابر کردن سرمایه اولیه؛ مهمترین دلایل مشکلات ارزی کشور است.
اما در بحث ناکارآمدی به نظر من ناکارآمدی کلمه ای است عامیانه چون چنین شوک های را همه اقتصادهای بزرگ دنیا با همه علمشان هم تجربه کرده اند. بعبارتی ناکارآیی علیرغم اینکه ازلحاظ تعریف بسیار ساده به نظر می آید اما تحقق و وجود آن یک پیچیدگی خاصی را ایجاد میکند. عدم کارایی بازار ارز با ایجاد سودهای باد آورده ضمن اینکه همواره اقتصاد را از عــدم تراز پرداخت ها می رنجاند، باعث عدم تخصیص بهینه منابع می گردد، عدم کارایی با معرفی قیمت های غیر واقعی باعث می شود که آنهایی که نسبت به بالابودن غیر واقعی نرخ ارز واقفند اقدام به فروش آن کرده و در نتیجه مبلغی را بالاتر از ارزش حقیقی آن به دست آورند که این یعنی سود بادآورده، البته خریدار پس از گذشت چند دوره متوجه کاهش آن شده و به ضرری که در این معامله کرده پی می برد. اما در بحث کارایی بازار باید خاطر نشان کرد که قیمت مشاهده شده در بازار، با توجه بـه شرایط، درست ترین قیمت برای آن است لذا تغییر در آن مشاهده نمی گردد مگر به صورت تصادفی.
بعضی مواقع این گونه تصور می شود که کارایی بازار بــه این معنی است که بازار به طور دقیق می تواند قیمت های آینده را پیش بینی کند. اما فرضیه بازار کارا به هیچ وجه چنین چیزی را بیان نمیکند. و تصادفی بودن حرکت قیمت ها در بازار به معنی غیر عقلانی بودن افراد نیست.زیرا طبق نظریه اولیه انتظاراتی عقلایی گفته میشود که تحت قبول فرض انتظارات عقلایی افراد در بازار قیمت های آینده را به درستی پیش بینی می کنند و هیچ خطای سیستماتیکی مرتکب نمی شود. اغلب، بخش اول تعریف به عنوان کل تعریف در ذهن افراد شکل میگیرد که باعث ایجاد توهم میشود. پس برعکس قضیه صادق است یعنی حرکت تصادفی قیمت ها عین عقلایی بودن بازار است و گرنه فرقی بین یک کانا یا کند ذهن با اساتید اقتصاد وجود نداشت چون همه می دانستند که چه زمانی نرخ ها بالا میرود و چه زمانی پایین و در این بین دیگر عقلانیت معنی نداشت. از طرفی کارایی بازار به این معنی نیست که تحلیل های اقتصادی افراد خبره و آگاه اصلا فایده ای ندارد و آنها در واقع وقت خود را تلف می کنند. برعکس در یک بازار کارا این قابلیت افراد تحلیل گر در بازار است که کارایی را موجب میشود. بنابراین آنها عملیات تخصیص بهینه منابع مالی را در بهترین مورد استفاده شان تحقق می بخشند.
کارایی به این معنی نیست که هیچ گاه سودهای بالاتر از سود نرمال و بازده های بالاتر از بازده های تعدیل شده با ریسک بدست نمی آید؛ معنی کارایی یعنی این که امکان این وجود ندارد که نرخ های بازده بالاتر از میانگین های موجود، بر پایه یک اصول متعارف و منطقی و به صورت پیگیر و مداوم کسب کرد بلکه تماما تصادفی است.
بنابراین هنگامی که افراد از ناکارایی بازار ارز ایران صحبت میکنند. به این مطلب اشاره دارد که تصمیم عقلایی افراد بر روی قیمت ها اثر نمیگذارد و یا این که افراد نمی توانند به طور عقلایی تصمیم بگیرند و تجزیه و تحلیل های افراد آگاه و مسئولین و حتی بانک مرکزی، نتوانسته است به کارایی بازار ارز بیانجامد. بنابراین آنها کماکان در حال کسب سودهای غیر متعارف هستند و به هیچ وجه نیز سودهای آنها تصادفی نمی باشند و در نتیجه هنوز تخصیص بهینه منابع صورت نگرفته است و فرصت های کسب سود بهره برداری نشده، وجود دارد.

 واقعا جالب بود، حداقل تصور من از بازار کارا در تمام طول عمرم با این گفته های شما تغییر کرد حالا در پایان به نظر شما برای ایجاد یک بازار ارزی کارا چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
۱- قطع ارتباط بودجه با درآمدهای ارزی و خارج کردن درآمدهای نفتی از قانون بودجه کشور و نزدیک کردن نرخ رسمی به نرخ بازار و رسمیت بخشیدن به بازار، این ضمن جلوگیری از پیدایش رانت های بالا، از نوسانات ناشی از شوک های مختلف و انتقال آن به بخش های اقتصادی نیز جلوگیری میکند .
۲- بانک مرکزی بتواند به صورت آزادانه و با سیاست های خود در بازار غیررسمی فعالت کند و سوار بر مکانیزم قیمت ها ضمن هموار سازی نوسانات این بازار بتواند از عهده تعهدات خود نسبت به دولت و سازمان های دولتی نیز برآید.
۳- افزایش تدریجی سهم باز آزاد یا موازی در تهیه و توزیع کالاهای وارداتی و تجارت بین المللی
۴- برقراری محدودیت ها و تعرفه های تجاری برای کنترل و اولویت بندی میزان تقاضا برای واردات و در نتیجه حذف ارز رسمی و غیررسمی، جهت حمایت از صنایع خاص و سرمایه گذاری های لازم.
۵- اعطای استقلال کامل بانک مرکزی در اتخاذ سیاست های خود و در نتیجه جداسازی سیاست های پولی، مالی و ارزی کشور از یکدیگر
۶- سازمان دهی بازار ارز به طور مستقیم یا غیر مستقیم و اعلام قیمت ها در آن بازار در دوره های کوتاه مدت وبعد در اختیار عموم قرار دادن آن و هدایت انتظارات با دادن مشاوره های کارشناسانه و معرفی عملکرد بازار ارز به افراد فعال بازار برای همگن سازی انتظارات و نحوه شکل گیری آنها؛ نه اینکه به صورت اجباری و یک جانبه و دستوری بخواهند یک نرخ را حقنه کنند.
۷- آزاد سازی تدریجی تحرک سرمایه و حذف کنترل های مربوط به آن، اصلاح سیستم سودی دهی بانک های کشور، روشن شدن وضعیت بهره نظام بانکی کشور حداقل برای خارجیان و تجدید نظر در قوانین مربوط به سرمایه گذاری خارجی و اعطای تشویق لازم برای جذب این گونه سرمایه گذاری ها در مناطق آزاد کشور.
۸- اصلاح قوانین تجارت، مالیات و کار برای بار هزارم؛ به نحوی که در کشور از بازده بالا و جذابیت بیشتر برخوردار گردند و موانعی که بر سر جریان سرمایه داخلی به سمت تولید و در نهایت صادرات وجود دارد رفع شوند. به این ترتیب سرمایه های سرگردان بازارهایی مثل بازار ارز نیز کاهش خواهند یافت.
۹-الزام به انجام معاملات ارزی از طریق سازمان های تحت پوشش سیستم بانکی و یا بانک مرکزی حتی متفاوت تر از آنچه اکنون انجام می گیرد جهت شناسایی حجم معاملات و براورد میزان تقاضا و عرضه در نرخ های مختلف ارز. برای این کار میتوان از نهادهایی مثل صرافی، بانک های تجاری و… نیز استفاده کرد البته هدف این کار باید شفاف سازی برای پیش بینی وقایع بعدی باشند نه اینکه آمارهای آن از ترس لو رفتن برخی آقازاده ها گم شود بنابراین ممکن است الان مدعی شوند این کار انجام می گیرد ولی شفافیتی در آن وجود ندارد.
۱۰-برقراری یک ثبات تصمیم گیری و ایجاد بستر مناسب برای فعالیت های اقتصادی دیگر چه تولیدی و چه خدماتی برای جلوگیری از فرار سرمایه از کشور.
۱۱-تقویت سیستم نظارتی در جهت کشف استفاده از ارزهای دریافتی در صنایع مختلف و نتیجه به کارگیری آن ارزها در رشد صادرات غیر نفتی در آن بخش و یا صنعت و نزدیک کردن آمارهای کلان به آمارهای واقعی برای تحلیل درست در آینده
۱۲- اشراف به این مطلب و واقعیت که نفس تعادل، با نوسان همراه است و هیچ تعادلی در اقتصاد وجود ندارد که ابتدای فعالیت های اقتصادی انسان در تعادل قرار داشته و هیچ گاه نیز دست خوش نوسان نگردد. آنچه که مهم است ایستایی یک تعادل است و این که رسیدن به تعادل زمان بر است و این زمان را باید برای نفس کشیدن به اقتصاد داد.
۱۳- برخورد با فاسدان اقتصادی و اختلال گران بدون توجه به نام، سابقه و یا حتی میزان فعالیت های آنها در گذشته؛ این امر امروز بسیار وخیم تر است تا جایی که در اخبار آمده است ارز دولتی بجای درمان خود یک بیماری وحشتناک شده است. میدانیم که وقتی دلار مرز ۸ هزار تومان را رد کرد، در سکوت و تعلل مسئولان دولتی در برابر گرانی‌های هیجانی و بی‌منطق، وزارت ارتباطات خارج از حیطه اختیارات خود از آنجا که چندی پیش پرچمدار اجرای طرح رجیستری گوشی تلفن همراه برای مبارزه با قاچاق شده بود با هماهنگی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی به موضوع تاثیر دلار ۸ هزار تومانی بر کالاهایی که با دلار ۴۲۰۰ تومانی دولتی ترخیص شده‌اند وارد شد. توضیح آنکه پس از اجرای طرح رجیستری گوشی موبایل مقرر شد واردات گوشی موبایل تنها به صورت قانونی انجام شود.
بعد از مدتی بررسی لیست شرکت‌های واردکننده گوشی نشان می‌دهد از مجموعه ۴۰ شرکتی که ارز دولتی برای ثبت سفارش گوشی تلفن همراه دریافت کرده‌اند، ۱۰ شرکت هیچ وارداتی نداشته‌اند؛ اغلب شرکت ها نیز کمتر از ارزی که گرفته‌اند واردات انجام داده‌اند.
به عبارتی این مسئولان و خادمان ملت ترجیح داده اند ارز ۴۲۰۰ تومانی را بخرند و به جای زحمت کشیدن برای واردات گوشی که وسیله ای به درد نخور است. برای کمک به مردم آن را در بازار به قیمت حدود دو برابر بفروشند.
بر اساس آماری های رسمی؛ با فرض اینکه این ارز تخصیص یافته و به دست واردکننده رسیده است اکنون از سرنوشت ۲۱۵۰۳۲۲۷ یورو ارز واردات معادل ۲۱ میلیون و ۵۰۳ هزار و ۲۲۷ یورو از دولتی خبری در دست نیست.
بررسی لیست دریافت کنندگان ارز دولتی برای واردات گوشی و واردکنندگان گوشی نتایج جالبی را به دست می‌دهد. در بین اسامی این شرکت‌ها، نمونه‌های جالب وجود دارد که هر یک در نوع بدیع هستند. شرکتی که متعلق به رئیس انجمن واردکنندگان موبایل است و با ارز دولتی هیچ وارداتی نداشته است یا شرکتی که حتی نصف ارزی که از دولت گرفته گوشی وارد نکرده و سپس با انتشار عکس‌های منتسب به رئیس آن با تخته موج سواری در فضای مجازی خبرساز می‌شود یا شرکتی که اخیرا در دی ماه سال ۹۶ در زمینه واردات دام زنده و فرآورده‌های دامی، نهادهای خوراک دام، داروی دامی و تجهیزات مربوطه هم فعال شده است اما فعالیت در بازار رو به سود گوشی علاقمند‌تر است یا شرکتی که یک بار در زمان اجرای موفقیت آمیز طرح رجیستری گوشی موبایل برای مبارزه با قاچاق به دلیل همراهی در طرح ملی و کمک به مردم و مصرف‌کننده از آن تقدیر می‌شود و اکنون از ۲۱ میلیون یورویی که دریافت کرده فقط ۳ میلیون را به واردات گوشی زده و از بلند مرتبه‌های لیست جنجالی است.
این جای ماجرا تلخ و زننده است که طرف با گرفتن ارز ۴۲۰۰ دولتی برای وارد کردن دارو برای دام می رود و بعدها بجای دارو و دام گوشی موبایل وارد میکند. طبیعی است وقتی شرکت هایی که پول گرفته اند تا گوشی وارد کنند و ارز را در بازار فروخته اند قیمت گوشی های لوکسی که دیگر به صورت قاچاق وجود ندارد چند برابر میشود و در این جا در زمانی که دولت، در حال ریشه کردن ورود گوشی ها قاچاق است.
آقایان به جای دام گوشی چند میلیونی وارد میکنند و آن را در سایت های داخلی به قیمت چند میلیون بالاتر میفروشد؟ سوال اینجاست آیا همان قاچاق بهتر نبود حداقل در آن زمان طبقات پایین هم میتوانستند گوشی قاچاقی مرز های غربی را به قیمت چند صد هزار تومان بخرند اما الان گوشی ۱۲ میلیونی هم دیگر برای لاکچری ها هم آرزو شده است.

 در پایان به نظر شما وضعیت تحلیل گران و دست اندازکاران در پیش بینی وقایع آینده چگونه است؟
به هیچ‌وجه ما شاهد تحلیلی عمیق از وضعیت داخل ایران نیستیم که خب بسیار طبیعی است. اطلاعات بیشتر تحلیل گران و دست اندرکاران ما به سی چهل سال قبل می رسد و عملا در جریان تحولات عمیق جامعه ایران نیستند بنابراین تنها می توانند واکنش منفعلانه نشان دهند. از طرفی گروهی نیز در بروکراسی و ارکان دیوان سالاری کشور رخنه کرده اند که شاخص ترین آنها خاوری ها و زنجانی هاست و حتی متاسفانه پا را از این هم فراتــر می گــذارم و با قاطعیت اعلام می کنم که حتی دانشگاهای ما را هم دارند آلوده می کنند
در پایان باید این سوال را مطرح کنم که آن چه تحت عنوان برنامه توسعه در کشورمطرح می شود اصولا قابل اجرا است و آیا صرف نظر از حرافان و فرصت طلبان نان به نرخ روز خور توان تاثیر گذاشتن بر روی کشور را دارد؟ چندی پیش ‌‌‌‌‌‌حجاریان که مغز متفکر جریان اصلاحات است در یک مصاحبه مردم را به دوغ تشبیه کرده و «سیستم» را به ماست کیسه ای! من به سهم خودم از این تحلیل آبکی جناب حجاریان چیزها یاد گرفتم از جمله گاهی دوغ در ظرف ســربسته منفجر می شود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.