خانه » پیشنهاد سردبیر » نگاهی به زبان و روایت «کلیدر» به بهانه تولد خالقش/دولتش آباد

نگاهی به زبان و روایت «کلیدر» به بهانه تولد خالقش/دولتش آباد

سه شنبه ۱۰ مرداد ۹۶   شماره ۶۴۳

***

وقایع استان

سحر یاری

***

محمود دولت آبادی نسبت به باقی نویسندگان هم دوره خود از اقبال بیشتری در میان مردم برخوردار است شاید علت این مساله نوشتن او از مردم و رنج هایشان باشد و دنیای آرمانی که همیشه به دنبال آن است؛ اما دلیل دیگری را نیز در این میان می توان جستجو کرد اینکه او در روایت هایش بیشتر قصه گویی کرده است تا داستان نویسی. آنچه برای مردم و ته مانده نگاه سنتی شان جذاب تر است، نکته ای که همیشه از سوی بسیاری از منتقدانش مورد توجه و تذکر بوده است. خیلی از آن ها که کتاب خوان هستند و یا می خواهند بگویند اهل کتاب و مطالعه هستند حتما در لیست کتاب های خوانده شده شان نام «کلیدر» دولت آبادی را می آورند رمانی در ده جلد که شخصیت هایی با نام های «گل محمد» و «مارال» دارد. اینکه چرا خواندن این کتاب اینقدر در میان کتاب خوان ها مهم است دلایلی دارد یکی از این دلایل حجم این کتاب است زیرا بعنوان دومین رمان بلند دنیا بعد از «در جستجوی زمان از دست رفته» «مارسل پروست» قرار دارد. اما کلیدر که هنوز بعنوان یک رمان مهم در ادبیات فارسی از آن نام می برند چه چیز را روایت می کند. دولت‌آبادی در «کلیدر» اساس کار خود را بر پایه‌ی زندگی بخشی از مردم فرودست خراسان در دوره‌ای از تاریخ ایران و سال‌های میانه‌ی دهه‌ی ۳۰ و درگیری‌های این مردم با جبر طبیعت خشن و اربابان و نوع مراوده‌شان با حکومت بنا نهاده است. او در این اثر با ترسیم نوع کنش‌ و واکنش‌های جامعه‌ی عشایری و روستایی به رویدادها و حوادث و عیان ساختن ضعف‌ها و قدرت‌های‌شان نشان می‌دهد که چگونه در طول تاریخ از دل همین رعیت، مردمانی سر به شورش برآورده‌اند و علیه ظلم و جور زمانه به ستیز برخاسته‌اند، ولی درنهایت به خاطر جهل جامعه و ناآگاهی خود و اشراف نداشتن به ابعاد مختلف آن‌چه انجام می‌دهند، محکوم به شکست و ناکامی‌اند. دولت آبادی به غیر از کلیدر، «ادبار»، «پای گلدسته ی امام زاده شعیب»، «سفر»، «آوسنه ی باباسبحان»، «گاواره بان»، «با شبیرو»، «جای خالی سلوچ»، «سلوک و روز و شب یوسف» و … را نیز دارد. « بنی آدم» مجموعه داستان های کوتاهی است که سال گذشته منتشر کرده است.
داستان نویسی در ایران همسو با تغییرات سیاسی و اجتماعی بود و بعد از جمالزاده نویسندگان بسیاری وارد این عرصه شدندکه تاثیرات فراوانی بر پیشروی داستان نویسی در ایران داشتند. افرادی چون صادق هدایت، بزرگ علوی، ابراهیم گلستان، هوشنگ گلشیری، شهریار مندنی پور و … در این میان نام دولت آبادی نیز هست. شاید او خوش شناس بود که اجل مهلتش داد و یا تاب آورد و در ایران ماند حتی با وجود ممیزی ها و ممنوعیت هایی که برای نوشته هایش از جمله « زوال کلنل» پیش آمد تا همچنان تیتر و عکس روزنامه و اخبار شود.
امروز دهم مرداد، هفتاد و هفتمین سالروز تولد دولت آبادی است. به این بهانه نگاهی به برخی گفته های خودش در مورد داستان نویسی و اظهار نظرهای نویسندگان و منتقدان مطرح در مورد آثارش به خصوص کلیدر که با نامش گره خورده است داریم. زبان در آثار دولت آبادی مساله ایست که خود بر آن تاکید دارد و اتفاقا این موضوع مورد مناقشه منتقدان نیز هست. او در یکی از مصاحبه هایش گفته است: «مسئله زبان فارسی در همه جا مساله من بوده است. در همان جوانی با خودم فکر کردم که اصالتا کجا می‌توانم پدر و مادر زبان فارسی را پیدا کنم. رفتن دنبال این سوال زاویه‌ای را برای من باز کرد تا امروز، ببینید من عاشق و شیفته زبان بوده و هستم و یادم می‌آید وقتی من را در اسفند سال ۱۳۵۳ بازداشت کردند (شب آخر اجرایی بود در سنگ رود قزوین که باید روی صحنه می رفتم و نشد که بروم) کتاب «هزار سال نثر پارسی» توی جیب نیم پالتویم بود. تمام ذهن من زبان و ادبیات بود. یک وقتی آقا کرباسچی را دیدم و حال و احوال کردیم، برگشت و به من گفت ما تو زندان با هم بودیم. گفتم نمی دانم چرا شما را به جا نمی آورم. گفت برای این که همیشه سرت توی کتاب بود! راست هم می گفت»
و درباره زبان کلیدر می گوید: «آن زبانى که در کلیدر به کار گرفته شده است، چیزى جز زبان مادرى من نیست؛ که شکوفایى و باززایى زبان پرشکوه فارسى در سده هاى چهارم و پنجم، که آنچنان «زیبا، استوار و خیال انگیز» به نظر می رسد، «تجسم ِ آشکار بافت و ِ ساخت» همان زبان است. « زلالى بیان عطار و استوارى زبان نظامالملک و متانتو استحکام زبان بیهقى و روانى زبان ناصرخسرو.»
اما هوشنگ گلشیری در نقدی بر کلیدر در ابتدا برخی از نقاط قوت او را می گوید و بعد به معایب آن می پردازد. این نویسنده معتقد است کار دولت آبادی به دلیل ساختن حادثه و آدم هاى متفاوت و ترسیم ِ خوب کار و رنج و نادارى، بسیار با ارزش است و می گوید: «دولت آبادى، مکان ها و آدم هایى را می شناسد که ما نمی شناسیم و به این طریق، او این آدم ها و مکان هاى تازه را از راه آثار خود وارد ذهنیت و زندگى ما می کند و ما با این شخصیت ها، به خصوص با شخصیت هاى جاى خالى سلوچ، که «به نظر من بهترین کار دولت آبادى است و یکى از بهترین آثار ادب معاصر است»، زندگى می کنیم. »؛ ولی در نقد این رمان می گوید: «استفاده از آداب و اصول نقالى و نقل قصه «رها نشدن از ته مانده ذهنیت قرون وسطایى» و الگوگیرى از زبان و ذهنیت نقالان، «زبانى ضربى و فخیم و دو کلمه و نقطه، یک کلمه و نقطه، پر از تکرار، توصیف در توصیف، تشبیه در تشبیه، به بیراهه زدن و اغلب با نقطه گذارى سر تا پا مغشوش» از عیوب این رمان است. از دید گلشیری زیاده گویی و کشتن زمان و افزودن بر صفحات رمان و از طرفی بی تاثیر بودن اراده شخصیت ها در سرنوشتشان از پیامدهای این نگرش نقالانه است. او در جاى دیگرى نیز در اشاره به کلیدر، از ناهماهنگى زبان روایت و زبان شخصیتهاى آن با موقعیت آدم ها و محیط وقوع حوادث صحبت می کند و می گوید: «زبان باید با مکان، اشخاص داستان و حادثه تطبیق داشته باشد. نمی توانید زبان فخیم به کار ببرید، هم در یک صحنه عظیم جنگى و عشقى و هم وقتى پیرمردى تکیه داده به دیوار و چپق میکشد. زبان باید با شخصیت داستان هماهنگ باشد»
حسن میرعابدینی نیز می گوید: « بخشى از نقصها و پرگویى ها از ساخت اساسا سنتی رمان ناشی می شود.» و در مورد شخصیت ها می گوید: «نویسنده، درون آشفته آنان را با جملاتى کوتاه وصف می کند؛ وصفى که با تک گویى شخصیت ها درمی آمیزد؛ اما نویسنده (داناى کل) همواره مراقب آنهاست؛ حرکات و گفته ها را با توضیحى و تفسیرى از دید خود «تکمیل» می کند، و یا براى اعمال قهرمانان خود توجیه هاى جامعه شناختى می آورد.
رضا براهنی نویسنده و منتقد در نقدی بر زبان در رمان کلیدر دولت آبادی می گوید:« آقای دولت آبادی حق دارد هر نوع زبانی که دلش می خواهد یاد بگیرد، از هجویری و عطار تا نیچه؛ ولی وقتی که می‌خواهد رمان بنویسد باید بداند که در زبان باید به دموکراسی فونکسیون زبان احترام بگذارد؛ به این معنا که اولاً برای آدم هایی که از آن‌ها حرف می‌زند، زبانی منطبق با ذهنیت آن‌ها درست کند، و نه زبانی خارج از ذهنیت آن‌ها؛ و ثانیاً تاریخ زبان شناسی رمان را درونیِ کار خود کرده باشد؛ یعنی اعتراض به زبان رسمی، زبان ادبی، زبان مطلق، زبان روشنفکری، زبان باسوادها. نویسنده‌ی رمان امروز، اگر این قضیه را نفهمد و این زبان های مورد اعتراض ژانر رمان را به صورت دیمی و هردمبیل، به کار بگیرد، به شخصیت‌های خود، به حرفه‌ی خود، به واقعیت درون و برون آدم‌ها خیانت کرده است. بر اساس همین نقش پذیری زبان در رمان، یعنی همان فونکسیون خاص زبان است که ما اکنون به کم و کیف زبان کلیدر می‌پردازیم.»
اما واکنش دولت آبادی در برابر برخی از نقدها در مورد کلیدر این بوده است « کودکانه به نظر خواهد رسید، اگر پنداشته شود که من براى نوشتن کلیدر،که بیش از صد شخصیت درآن جارى هستند، خواسته باشم به شیوه نقالی نظر داشته باشم. نه دوست من! این ازکشفیات آن تکنیسین هاى حرفه اى است که مایلند جهان را در ِته استکانى بتپانند.» و درباره همسان بودن لحن هاى متفاوت در کلیدر می گوید: «گمان می کنم نه تنها ایراد نیست، بلکه به برداشت خودم، یک امتیاز است؛ چون من با این نظر که مردم معمولى لحن و بیانشان پایین و مستعمل است، در همه موقعیتها موافق نیستم؛ به خصوص در موقعیت کلیدر؛ چون نه تنها ناتورئالیست نیستم، بلکه در جاهایى حدود و ثغور ِ رئالیسم شناخته شده را میشکنم؛ و در خصوص گفت و گوهاى کلیدر، آنچه در هیچ نقطه اى گنگ و گم نیست،همانا روح کلام مردم است و این شیوه نیز با سادگى به دست نیامده است.»
ولی در مقابل تمام این نقدها بسیاری اعتقاد دارند کلیدر اثری است که بی شک می توان آن را یکی از آثار ادبی بزرگ و ارزشمند ایرانی نامید که سال های بسیاری از عمر پربار این نویسنده ی سبزواری را صرف کرده و به خود اختصاص داده است و در کنار دیگر آثار او در جایگاهی ویژه قرار دارد، آثاری که همگی و هر یک در بخشی زبان فرهنگ و حال مردمان این سرزمین و بیش از همه فرهنگی است که او از آن برخاسته است؛ زبانی غنی و قوی که زمان و مکان بخشی از تاریخ ایران در رمان هایی همچون رمان سه جلدی “روزگار سپری شده ی مردم سالخورده” را نیز به تصویر می کشد و زبانی سرشار از توصیف های زیبا و هوشمندانه و ظریفی که از وصف چهره ها گرفته تا وصف اوضاع و شرایط یک شهر و روستا بیانگر قوت کلام اوست، کلامی که به خوبی در پیوند میان تاریخ و فرهنگ و ادبیات خالق نیرومند اثرهایی با فضاهایی ایرانی است که ارزش خواندن داستان های او را دو چندان می کند.
به هر روی چه به او و داستان هایش اعتقاد داشته باشیم و چه نداشته باشیم. هم اکنون دولت آبادی یک برند و نام معتبر برای ادبیات داستان نویسی ایران است و حرمت او به نوشتنش است. او در آستانه ۷۷ سالگی نیز می نویسد و به قول گلشیری دچار جوانمرگی نویسندگی نشده است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.