خانه » پیشنهاد سردبیر » نشانه های سوگ

نشانه های سوگ

دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۱۲۵۳

نشانه های سوگ

شناخت واکنش های افرادی که عزیزان شان را در بحران کرونا از دست داده اند

حسین احمددوست

کاری کن که دعای من نه برای دور ماندن از خطرها بلکه برای نهراسیدن از رویاروئی با آنها باشد.
وقتی عــزیزی از دست می رود بـــازماندگان واکنش هایی به این تجربه پرفشار نشان می دهند که در وهله اول شناخت این واکنش ها می تواند کمک شایانی به انطباق سالم تر در فرآیند سوگواری داشته باشد. این واکنش ها در چهار دسته احساسات، شناخت، جسم و رفتار بروز پیدا می کند. هدف من در این نوشتار این است که بگویم این علائم در واقع واکنش های طبیعی به فقدان است و به هیچ عنوان نباید به معنای مشکل در بازمانده ها دیده شود.
بعد احساسات
غمگینی: یکی از شایع ترین احساسات بعد از تجربه فقدان است این احساس به فرد کمک می کند فقدان را به مرور بپذیرد و دوباره به زندگی برگردد تصور کنید که بازمانده این تجربه را از سر نگذراند و یا به نوعی با مشغولیت فراوان از تجربه این غم خود دوری کند مسیر سوگواریش به تعویق می افتد. گرچه بازمانده ها در اوایل شنیدن این خبر با ترس، خشم و انکار دسته و پنجه نرم می کنند ولی این غم با پایان یافتن مراسمات وقتی بازمانده به خانه برمی گردد ومتوجه می شود عزیز از دست رفته دیگر حضور ندارد بسبار عمیق تر تجربه می شود. هر چقدر فقدان ناگهانی باشد معمولا با انکار بیشتر همراه است از طرفی لزوما غم با گریه همراه نیست ولی اغلب با گریه کردن همراه است.گرچه علامتی است از تجربه غم اما مختص غم نیست بلکه می تواند علامت درماندگی و واماندگی هم باشد در زمان غم استیصال و شعف نیز رخ می دهد در هر صورت این احساس خاصیت شفابخشی دارد، پیامی که دارد این است که با رویداد های سهمگین زندگی باید تواضع پیشه کنی زندگی همین است بی شک اگر غم نباشد با فقدان ها نمی شود مصالحه کرد.
خشم: یکی از هیجانات گیج کننده و ریشه بسیاری از مشکلات در مسیر سوگواری است. این خشم معمولا از دو منبع نشات می گیرد. حس ناتوانی برای جلوگیری از مرگ و همچنین نیاز به حضور فرد متوفی، در حالی که متوفی در دسترس نخواهد بود و دیگر باز نمی گردد. ممکن است این خشم از دست دادن متوفی به سمت دیگران نظیر خانواده جابه جا شود. هر چقدر این خشم درونی شود منجـر به افسردگــی و انطباق سخت تر می شود.
اضطراب: اضطراب می تواند از دامنه خفیف تا حملات شدید باشد. اضطراب از دو منبع ناشی می شود. اول اینکه من بدون متوفی نمی توانم زندگی کنم که صد البته برای افرادی که عزیز از دست رفته شان در زمان حیات، حامی آنها بوده اند، اضطراب بیشتری را بهمراه خواهد داشت. دوم، اضطراب در مورد آگاهی از مرگ خویش و فنا پذیری که در سایه مرگ عزیزان مان نمایان تر می شود.
خستگی: خستگی گــاهی بــه صورت بی میلی و بی حسی تجربه می شود. برای افرادی که قبل فقدان بسیار فعال بودند این نوع تجربه ناخوشایند و تعجب آور است. به سختی از خواب بیدار شدن، عدم رسیدگی به کارهای خانه، عدم انجام وظایف شغلی جزء علائم خستگی محسوب می شوند.
حسرت: همه بازماندگان ممکن است بعد از تجربه فقدان حس حسرت را تجربه کنند. کارهایی که بایستی انجام می دادیم ولی ندادیم یا نادیده گرفتیم. قدردانی کردن ، حمایت کردن، رسیدگی کردن ، دیدار و ملاقات بیشتر و خیل عظیمی از کارهای نکرده بعد از فوت عزیز جلوی چشمان ما رژه می روند ولی چه می شود کرد حسرت همیشه هست.
آزادی: آزادی حس مثبت بعد مرگ است. شوهری که فوت شده است و همیشه با دیکتاتوری، زورگوئی و خشونت با زنش برخورد می کرد. بعد از فوتش ممکن است زن از حس آزادی اش بگوید که دیگر مجبور نیست زیر بار خشونت برود. البته این حس بـرای بازمانده ها راحت نیست و از داشتن این حس ممکن است احساس گناه کنند ولی تجربه آن در بازمانده ها در چنین موقعیت هایی طبیعی است و نباید توسط دیگران مورد سرزنش قرار گیرد.
آسودگی: گاهی اوقات بنا به بیماری که عزیز ما در زمان حیات تجربه کرده متحمل زجرها و ناراحتی های فراوان شده است و آگاهی از رنج کمک می کند بازمانده کمی خیالش آسوده باشد. گرچه فقدانش دردناک است اما همین که دیگر عزیزش رنج نمی کشد تسکین دهنده است.
درماندگی: اینکه بعد از مرگ عزیز، احساس می کنید کارهای معمول زندگی را هم نمی توانید انجام دهید و دچار ناتوانی می شوید. البته این احساس زودگذر است ولی بعد از تجربه فقدان بر شما حادث می شود و زیاد دیده شده است که نزدیکان مدت زمان زیادی برای انجام امورات زندگی در کنار افرادی که داغ دیده هستند زندگی می کنند.
تنهایی: این احساس به ویژه برای کسانی که یک فرد صیمی را از دست داده اند بیشتر تجربه می شود. دو نوع تنهایی داریم. تنهایی اجتماعی و تنهایی عاطفی. تنهایی اجتماعی با حمایت خویشان و نزدیکان و همکاران تا حدودی برطرف می شود ولی تنهایی عاطفی با ادغام و پیوندهای جدید عــاطفی تعدیــل می گردد. البته در دیدگاه اگزیستانسیال( وجودی) به تنهایی اشاره می شود که در آن علی رغم همه ارتباطات انسان احساس تنهایی دارد به خصوص در تجربه رنج و ناکامی که مختص به اوست و دیگری در این رنج سهیم نیست.
توجه به علائم جسمی در فرآیند سوگ از جنبه های مهمی است که نباید نادیده انگاشته شود و این علائم نقش مهمی در جریان سوگواری ایجاد می کند، علائمی از قبیل:
خالی شدن معده،
تنگی نفس
حساسیت به صدا
ضعف عضلات
فقدان انرژی
خشکی دهان

شناخت ها
ناباوری: گفتن جملاتی از قبیل اتفاقی نیفتاده است، شاید اشتباهی صورت گرفته شده است یا من نمی توانم این اتفاق را باور کنم اغلب از آن دسته افکاری است که در ذهن بازمانده تکرار می شود.
گیجی: یکی از علائمی است که بازمانده ها در امور کارها به راحتی نمی توانند تمرکز کنند و برخی از امور را فراموش می کنند و از لحاظ ذهنی در ذهنشان افکار مغشوش می شوند.
مشغولیت ذهنی: تفکر وسواسی به بازگشت عزیز از دست رفته. هر چقدر این مرگ ناگهانی تر باشد این افکار مزاحم در ذهن قوی تر می شود.
حس حضور: برخی از بازمانده ها اشاره می کنند که حضور متوفی رو در زمان و مکان هایی احساس می کنند ممکن است برخی حضور را آرامش بخش بدانند و برخی از آن بترسند.
توهمات: بازمانده ممکن است چیزی را بشنود و یا ببیند که در دسته رفتارهای بهنجار قرار دارد. توهم تجربه ای است که مکرر در بازمانده تکرار می شود و معمولا تا چند هفته بعد فقدان رخ می دهد و این تجارب گذرا است.

رفتارها
اختلالات خواب: مشکل درخوابیدن و زود بیدارشدن یک واکنش عادی در جریان سوگ است. ترس از خوابیدن و تنها بیدارشدن، ترس از تنها در رختخواب رفتن از جمله واکنش های معمول بعد از تجربه فقدان است.
اختلال اشتها: مشکلات اشتها در دو حالت پرخوری یا کم خوری بروز می کند. اما کم خوری بیشتر در رفتارهای سوگ رخ می دهدکه باعث تغییرات واضحی در وزن و الگوی خوردن می شود.
کناره گیری اجتماعی: دوری کردن از دیگران یک رفتار معمول در پی فقدان است. افراد تمایلی به حضور در مراسم و جشن ها و مهمانی ها ندارند چون تجربه غم با تجربه هیجانات در این دورهمی ها ناهمخوان است. عدم حضور در این برنامه ها نباید توسط دیگران به منزله بی احترامی تعبیر شود بلکه بازمانده آمادگی لازم و واکنش مناسب برای حضور را ندارد. همچنین ممکن است برخی تمایلات به فعالیت های دنیای بیرون نداشته باشد، از قبیل نخواندن روزنامه و یا تماشا نکردن به تلویزیون.
رویاهای متوفی: خواب دیدن متوفی بسیار رایج است. خواب های بهنجار و پریشان و کابوس. البته همه این خواب ها سرنخ هایی برای بازمانده هستند که در کجای این مسیر سوگواری قرار دارد و همچنین به تعارضاتی که در حال تجربه کردن است.
اجتناب از یادآوری متوفی: برخی از افراد از هر چیزی که یادآور متوفی است دوری می کنند. نگاه نکردن به عکس ها، دور کردن وسایل شخصی متوفی، تغییر سریع محل زندگی،خلاص شدن سریع از همه چیزهای مرتبط با متوفی می تواند سوگواری را پیچیده کند.
صدا کردن: بازمانده ممکن است مداوم شخص متوفی را صدا بزند( امیر برگرد پیش من) ممکن است این صدا زدن هم بیرونی باشد یا انینکه درونی رخ دهد.
بیش فعالی و بیقراری: ممکن است برخی دچــار بیش فعالی شوند و نتوانند در خانه بمانند یا دیده می شود مکرر در حال قدم زدن هستند و رانندگی می کنند.
مراقبت شدید از اشیایی که به متوفی تعلق دارد. پوشیدن لباس های متوفی یا نگهداری وسواسی از وسایل عزیز از دست رفته در بین بازمانده ها رایج است.
بازدید از مکان ها یا حمل اشیایی که بازمانده را یادآوری می کند.
بازماندگان ممکن است به خاطر از دست رفتن خاطرات متوفی مکررا در موقعیت هایی قرار بگیرند که متوفی یادآوری شود و به فراموشی نرود.
تمایز سوگ از افسردگی: برخی نشانه های کلاسیک چون اختلال خواب، اختلال اشتها، ناراحتی شدید در واکنش به سوگ فقدان عزت نفس که معمولا در افسردگی ها بیشتر است وجود ندارد.
در سوگ دنیا پوچ و خالی به نظر می رسد ولی در افسردگی شخص احساس پوچی و خالی بودن می کند.

منابع:
عمده مطالب از کتاب مشاوره درمان سوگ با ترجمه دکتر کیانی نشر ارجمند اخذ و گردآوری شده است.
برخی از واژه ها و مثال ها نظرات خود نویسنده بوده است.
مشاوره و درمان سوگ،ویلیام وردن،ترجمه احمد رضا کیانی و همکاران، نشر ارجمند
از خط تا مثلث تعارض، نیما قربانی، نشر بینش نو
همدلی با بیماران رو به مرگ، کوبلر راس، نشر نشانه

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.