روزنامه وقایع استان مرکزی پایگاه رسمی اطلاع رسانی نشریه
چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۶۰۱
آسیب های اجتماعی: بحران طلاق
بخش دوم
حمیدرضا حسنی: در گذشته نه چندان دور عبارت «طلاق» یک شکست عمیق، ناتوانی شخصیتی، یا به عبارت دیگر یک ناهنجاری را در ذهن تــداعی می کرد. متارکه یک استثنا و تا حدودی یک پدیده نامبارک در خانواده های ایرانی محسوب می شد. طلاق آخرین راه در بن بست های متعدد و لاینحل زندگی مشترک بود . روزگاری بر خود می بالیدیم که سرزمینمان در انسجام و گرمی خانواده در جهان در شرایط مطلوب است اما به ناگاه متوجه شدیم با سرعت غیرقابل تصور و باورنکردنی آمار این پدیده نامبارک در کشور بالا می رود. استان مرکزی نیز در رده های بالای جدول این آمار قرار دارد. اینکه بر چه اساس و استنباطی زوج ها به راحتی تصمیم به متارکه می گیرند موضوعی مهم و در خور توجه است اما خروجی و پیامدهای آن برای جامعه بسیار ناگوار و فرساینده است.
اگر مروری بر مراحل تشکیل یک زندگی مشترک داشته باشیم می بینیم که این روند هزینه ای چند صد میلیونی برای زوج در بر خواهد داشت و مدت زمان یک تا دو سال از عمر افراد را در برخواهد گرفت. گذشته از خسارات فردی و شخصی، اگر تعداد آمار طلاق را در این مبلغ و زمان ضـرب کنید متوجـــه می شوید که منابع هنگفتی از ثروت اجتماعی به هدر رفته است البته به این آمار هزینه های دادگاه، وکیل، نیروی انتظامی، زندان، مهریه و … را هم باید افزود، بعید می دانم که حتی در یک شهر کوچک هم این محاسبه انجام شده باشد که اگر چنین بود با نتیجه ای عجیب و غیر قابل تصور روبرو می شدیم. از طرفی آسیب های اخلاقی هم در دوران کشمکش ها برای خانواده ها قابل گذشت نیست. درگیری ها و نزاع ها و اتلاف وقت در مجامع و تاثیر آن در زندگی عادی و روزمره، سرعت رشد اجتماعی را کند کرده و باعث بی توجهی به مشارکت عمومی در جامعه می شود. اما مهمترین پیامد طلاق، آثار روحی و روانی آن در جامعه است. بر هیچکس پوشیده نیست که فرزندان طلاق، شادابی و انگیزه اجتماعی کمتری نسبت به بقیه دارند و بر همین اساس کارایی اجتماعی آن ها به مراتب کمتر خواهد بود.
در این میان زنان مطلقه بیشترین آسیب را متحمل می شوند که در زنان جوان این آسیب به مراتب بیشتر و متعدد است. زنان جوانی که این روزها به دنبال کار می گردند تا زندگی پس از طلاق را سپری کنند کم نیستند، اما یافتن کار مناسب و درآمد کافی برای آنها رویایی و دست نیافتنی به نظر می رسد. این مسئله باعث یاس و سردرگمی زنان شده و در نهایت آنان را در معرض خطرهای جسمی و روحی متعددی قرار خواهد داد، به ویژه اگر مسئولیت نگهداری فرزندی را بر عهده داشته باشند. در این شرایط تربیت و رشد فرزندان طاقت فرسا خواهد شد و چه بسا ممکن است نتیجه معکوس و فاجعه باری در پی داشته باشد.
آسیب هــای اجتماعی طلاق در یک مقالــه نمی گنجد و هر شاخه از آن باید به طور مجزا مورد بررسی قرار گیرد تا اهمیت آن برجسته شود. شناسایی عواقب یک موضوع احتمال علاج آن را افزایش خواهد داد. کار کارشناسی در مورد زنان مطلقه جوان و دارای فرزند که در معرض خطر و آسیب هستند یک شروع خوب برای جلوگیری از رشد یک آسیب اجتماعی مهم است.
