خانه » جدیدترین » فریب و خیانت به اسم عدالت

فریب و خیانت به اسم عدالت

یکشنبه ۲۷ فروردین شماره ۵۶۳
****
سید امیر حسین حسینی
فعال سیاسی
****
سرمقاله
واژه مقدس عدالت در بسیاری از اوقات مورد سوء استفاده ی جریان های سیاسی قرار می گیرد! چرا که این واژه محرک و مهیج بسیاری از مردم، و مخصوصاً اقشار کمتر برخوردار جامعه است که اتفاقاً تعداد این افراد بسیار زیاد می باشد هر چند که ممکن است تریبون و بلند گویی در اختیار نداشته باشند و نخبگان خیلی بی تفاوت از کنار آنها در جامعه بگذرند. برخی سیاسیت پیشگان از حساسیت این قشر کمتر برخوردار که به دلیل عدم توانایی مالی از آموزش های متعدد و با کیفیت و در نتیجه دانش و تحلیل های علمی و منطقی کمتر محظوظ بوده اند، سو استفاده می کنند. در صحبت هایی که با این قشر پر تعداد جامعه در سطح شهر در موقعیت ها و مناسبت های مختلف داشتم، به این نتیجه رسیدم که این عزیزان درک صحیحی از مقیاس ها و نسبت ها ندارند و به به مسائل بسیار سطحی می نگرند. به عنوان مثال بسیاری از آنها که رضایت کمی هم از وضعیت خود دارند، به دلیل عدم اشراف به اعداد و ارقام (مقیاس ها) تصور می کنند بخش بسیار بزرگی از درآمدهای کشور به تاراژ مدیران دولتی می رود. حال آنکه علی رغم وجود فساد و گسترش آن در سالهای اخیر، حجم دست درازی ها به ثروت ملی نمی تواند با میزان این ثروت ها مقایسه شود. به عبارت دیگر اثر سوء مدیریت و عدم بهره گیری از فرصت ها و عدم النفع ها (درآمد های از دست رفته) بسیار بسیار بزرگتر از حجم فساد برخی از مدیران است. با یک مثال موضوع روشن تر خواهد شد.
میزان تولید ناخالص داخلی کشور در حال حاضر چیزی در حدود ۴۸۰ میلیارد دلار است،یعنی هر یک درصد که رشد تولید ناخالص داخلی بالاتر باشد ۸ / ۴ میلیارد دلار اقتصاد بزرگتر خواهد شد این به معنای شغل بیشتر و رفاه کلی بالاتر است. بدیهی است میزان افزایش تولید ناخالص داخلی با فرض ثبات درصد رشد آن به صورت تصاعدی (قانون طلایی بهره مرکب) بالا خواهد رفت. حال این اعداد و ارقام را حتی اگر با اختلاس های تاریخی این کشور مقایسه کنیم، می بینیم که این اختلاس ها در برابر این فرصت سوزی ها ناچیزند.
از دیگر باورهای غلط این هموطنان عزیز کمتر برخوردار، اینست که تصور می کنند ثروت ملی عددی ثابت و استاتیک است، پس اگر کسی ثروتمند تر است حق آنها را مصادره کرده و راه حل ارتقای سطح زندگیشان را در بازستاندن حق مفروض خود از ثروت اقشار بیشتر برخوردار پیدا می کنند. حال آنکه واضح است که تولید ثروت بر توزیع آن ارجحیت دارد و اگر فرضاً دارائی های دهک بالایی در کل جامعه توزیع شود هم، تغییر محسوسی در رفاه مردم ایجاد نخواهد شد چراکه دارائی این افراد در مقابل فقر کلی جامعه ناچیز است. روشن که تنها راه حل ارتقای رفاه کلی جامعه تولید ثروت (رشد اقتصادی) پایدار به دور از رانت و باز توزیع کارامد ثروت تولید شده از طریق سیستم کارامد مالیاتی و تقویت نهاد هایی مانند تامین اجتماعی و بیمه ی بیکاری است.
از نتایج سوء نشر و ترویج این اطلاعات و تفکرات غلط، ایجاد عقده های روانی، افسردگی، یاس، بی تحرکی و انواع نا بسامانی های اجتماعی شامل انواع بزهکاری، خشونت و اعتیاد در جامعه است. حال اگر به این شعار ها در عمل به صورت کاملاً متضاد عمل شود، عدم اعتماد و مشارکت مدنی هم به این آثار زیان بار افزوده خواهد شد و سرمایه های اجتماعی را در مدت کوتاهی به آتش خواهد کشید و مشکلات را حادتر خواهد کرد. به عنوان مثال مردم با تصمیمات صحیح دولت که نیاز به همراهی مردم و سفت تر بستن کمربند ها را دارد همراهی نخواهند کرد و دولت را وادار به اتخاذ تصمیم های نادرست و درمان های مسکنی خواهند کرد (بدیهی است در درازمدت مشکلات بیشتر و بیشتر خواهند شد).
و اما عدالت واقعی. در آموزه های دینی ما همواره به تناسب اعمال و پاداش تاکید شده و عدالت پروردگار را قرارگیری هر چیز در جای خود تعریف می کند و مطلقاً بحث مساوات سیستم های کومونیستی را بر نمی تابد.
به عبارت دیگر اگر فضای جامعه را به مسابقه ی دو برای بدست آوردن امکانات محدود آن تشبیه کنیم، قرار نیست همگی در این مسابقه نفر اول شوند و مدال طلا بگیرند بلکه قرار است تا همه ی جامعه از پشت یک خط این رقابت فرضی را آغاز کنند، نه اینکه عده ای به واسطه ی نزدیک بودن به منابع قدرت با برخورداری از انواع رانت ها از جلوی شرکت کنندگان دیگر مسابقه را آغاز کنند و یا حتی بدتر، مسابقه نداده برنده شوند!
راه حل تحقق واقعی عدالت (قرار گرفتن همه پشت یک خط)، حاکمیت قانون شفاف و روشن و مساوی قرار گرفتن همه ی مردم در مقابل آن، عدم تکیه زدن و قیمومیت عده ای خاص شامل خود دولت به ثروت ملی و در نهایت شفافیت و تقارن اطلاعاتی است. بعد از تحقق این موارد، مانند آموزه های مترقی اسلام، هرکس لیاقت بیشتری داشته باشد، برخورداری بیشتری هم خواهد داشت.
به نظر نگارنده، فریب دادن و گمراه کردن مردم کم دانش و رنج کشیده، و در ادامه تهییج و سو استفاده از عواطف و مشکلات آنان، نهایت بی اخلاقی و مصداق بارز خیانت و دشمنی با آنان است و در مقابل زمینه سازی برای افزایش ثروت ملی بدون فساد بزرگترین خدمت به آنان است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.