یکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۵۹۴
آیا واقعا میتوان تغییر کرد؟
فاطمه حبیبی نژاد: تغییر کلمهای است که در طول روز بارها و بارها با آن مواجه میشویم. از تبلیغات گسترده داروهای لاغری که هر کدام مدعی معجزه هستند تا منتقدانی که روز به روز با تکیه بر مستندات و منابع موثق نظرشان را نسبت به تغییر مثبت ارائه میدهند. صحبت از مفهوم کلمه «تغییر» به علت برداشتهای متفاوتی که در جامعه امروز ما از آن یاد میشود مانند راه رفتن بر لبه تیغ است. برخی از افراد با لحنی کوبنده و جسارتی بی پروا از این کلمه استفاده میکنند که به کارخانه تولید عذاب وجدان برای آدمها تبدیل شدهاند. اما همیشه هم استفاده از لحن کوبنده و جسارت بی پروا دلیل بر تعقل در کلام نیست. این طرز ارائه محتوا طرفداران بسیاری را به خود جذب میکند. ما به طور ذاتی پیگیر انجام کارهای سادهتر هستیم. چگونه در ده دقیقه موفق شویم؟ یاد گرفتن سه زبان زنده دنیا در بیست دقیقه! موفقیت در ۳ ساعت! از این طرز فکر به عنوان «سندروم نتیجه فوری» هم یاد میشود که عموما نتیجهای حاصل از روانشناسی زرد است. سندروم نتیجه فوری در ذهن ما اینگونه است که تمام اتفاقات باید با سرعت جنون آمیزی رخ بدهند. دقیقا شبیه به اتفاقاتی که در فیلمهای تخیلی رخ میدهند. سیندرلا در صدم ثانیه آماده رفتن به مهمانی اشرافی میشود و با شاهزاده ازدواج میکند… آیا در زندگی واقعی هم میشود چوب جادویی را تکان داد و به مقصود رسید؟ ای کاش میشد اما واقعیت تلخ شکل دیگری از خودش را نشان میدهد. در واقع چگونه میشود تغییر ایجاد کرد؟ آیا تغییر در زمان کوتاه ایجاد میشود؟
تغییرات بازه بزرگی از سبک زندگی و فکری ما را در بر میگیرد و نتیجه بسیاری از تصمیمات شخصی و گروهی ما از دل تغییرات بیرون میآید. از تغییر رشته درسی تا محل زندگی، از تغییر شغل تا تغییر سبک زندگی، از تغییر دایره اطرافیان و دوستان تا تغییر طرز لباس پوشیدن و… این تغییرات چیزی جز تمام زندگی ما نیست. نتایج مطالعه جالبی بر روی زندگی ۶ هزار قهرمان المپیک که حدود ۸۰۰ نفر از آنها برنده مدل طلا در مسابقات بینالمللی بودند میگوید: «انجام ورزشهای مختلف در سنین پایین و تجربه ورزشهای مختلف در این سنین به جای پافشاری و اصرار به ماندن در یک رشته ورزشی، آنها را به این موقعیت و موفقیت رسانده است.» جدا از بحث همه فن حریف شدن در ورزش و بینشی که از کودکی در آنها رشد میکند، نکته اساسی این جمله «پذیرش تغییر محیط» و قدرت انطباق یافتن با شرایط است. پیش از پرداخت به اتفاقاتی که در زندگی ما نسبت به تغییرات رخ میدهند باید اشاره کرد که تغییرات میتوانند بسته به شرایط مثبت یا منفی باشند. همیشه وقتی اصرار به ایجاد تغییری داریم، قرار بر این نیست که روند رو به مثبتی را طی میکنیم و در نهایت به صورت صد درصد تضمینی برای ما مؤثر واقع میشود.
تغییر محیط یا محل زندگی
برخی از روانشناسان معتقدند که گاهی با تغییر محیط یا حتی ایجاد تغییر در محل زندگی میتوان تغییرات مثبتی در حل عادات بد به وجود آورد. مثلاً میگویند فردی که عادت به سیگار کشیدن در پارک دارد، اگر محل زندگیاش تغییر کند و دیگر به آن پارک نرود، ممکن است راحت تر بتواند برای ترک سیگار قدمی بردارد.
نوئل گرگ در کتاب راهنمای عملی نمایشنامه نویسی به علاقهمندان پیشنهاد میکند که گاهی برای دست یافتن به ایدههای جدید، محلی که در آن عادت به نوشتن داریم را تغییر دهیم. او میگوید ما با شنیدن صداها در محیط جدید و دیدن تصاویر و آدمهای جدید به سوی نگارش خلاق قدم مثبتی بر میداریم. تغییر محیط میتواند راهگشای بسیار خوبی برای کارهایی که در آن گره ایجاد شدهاند باشد. گاهی برای حل یک مشکل کافی است از خانه بیرون بزنیم و چند قدم پیاده روی کنیم تا هزاران ایده جدید به ذهن ما برسد. پیشنهاد نوئل گرگ فقط برای نویسندگان جویای ایده نیست، بلکه صداها و تصاویر جدید میتواند ایدههای جدید و افکاری خلاقانه ایجاد کنند. اما همیشه تغییرات منفی هم وجود دارد. مانند مهاجرتهای بی برنامه و عجولانه که در نهایت منجر به پسرفت میشود و پلهای پشت سر را نابود میکند. پیش از ایجاد هر تغییر باید به صورت اساسی به آن فکر کرد. هرچند این روزها تغییر در محیط دیگر تبدیل به اجبار شده و با توجه به شرایط بد اقتصادی دیگر خبری از خانههایی که روزی از آن خسته میشدیم، نیست!
حدود ۴۵ درصد از مردم شهر اراک «مستأجر» هستند. با چنین شرایطی قرار نیست به خانه و محیط خانه عادت کنیم بلکه مجبوریم خود را با شرایط تطبیق دهیم و زیر بار کرایه خانههای چند میلیونی کمر خم کنیم. در شرایطی که خرید خانه تبدیل به خیال شده است، باز کردن این سویه از بحث «تغییر» کمی تلخ تر از تلخ است.
تغییر دایره اطرافیان
چه زمانی به فکر تغییر دایره دوستان باشیم؟ آیا از رفتار اطرافیانمان متوجه میشویم که باید کمی در رابطه با آنها تجدید نظر کنیم؟ پاسخ این سوالات بسیار ساده است. اگر احساس میکنیم از سوی فردی به ما آسیب میرسد و در آن رابطه دچار آزار میشویم با صرف نظر از تمام ماجراهایی که ممکن است بین ما باشد، باید به فکر تغییر جدی باشیم. اما نشانههای این آزار چه هستند؟ شاید ندانیم که گره آن از کدام سو باز میشود. بنابر این میتوانیم این گره را از سوی خودمان پیدا کرده و به باز کردنش بپردازیم. هرچند نمیتوان در مورد روابط با عجله تصمیم گرفت و به راحتی از دوستیهای چندین و چند ساله گذشت اما برخی از روانشناسان معتقدند که آسیب از طرف شخص دیگر نشانههایی دارد که میتوان با بررسی آنها به نتایج حدودی رسید. این آسیبها در بررسی رابطه و اتفاقاتی که در آن میافتد چنین هستند:
اگر در ارتباط با فردی، تلاش برای حفظ رابطه از سوی ما زیاد است و از طرف شخص مقابل بسیار کم و گاه هیچ است، نشانگر تجدید نظر در آن دوستی است. اگر در ارتباط با کسی حس میکنیم که مدام در حال تخلیه عاطفی هستیم و احساسات ما نادیده گرفته میشود، زنگ خطر دیگری برای آن ارتباط است. اما موقعیت دیگری که باید ما را به فکر تغییر در دایره دوستان و اطرافیان بیاندازد، زمانی است که متوجه میشویم از زمان، انرژی و توجه ما سو استفاده شده و قدرشناسی وجود ندارد. همچنین وقتی کسی به چهارچوب یا مرزهای ما احترام نمیگذارد و متوجه میشویم که روز به روز فصل مشترک کمتری با فرد مقابل داریم هم باید تجدید نظر در رابطه را پیش گرفت. خلاصه سخن این که ممکن است بعضی از اطرافیان قصد آسیب رساندن عمدی یا سهوی به ما را داشته باشند. بررسی و راستی آزمایی این موضوع بسیار وابسته به خود ما است. شاید کسی از خطوط اخلاقی ما خبر ندارد و سهواً به ما آسیب میرساند، پیدا کردن این نقطه آسیب در رابطه به شخص خودمان برمیگردد. البته فراموش نکنیم که تک تک ما باید ابتدا از خود بپرسیم که آیا ما دلیل آسیب رساندن به فرد دیگری نیستیم؟
تغییر شغل یا رشته
یکی از وجوه اساسی سخن کسانی که نسبت به شغل یا رشته تحصیلی خود رضایت دارند یا با تعاریف شخصی خود از موقعیتی واقع بینانه موفق محسوب میشوند، این است که نسبت به حوزه فعالیت خود علاقهمند هستند. چه چیزی باعث میشود صبح از خواب برخیزیم و تلاش کنیم؟ آیا از ساعاتی که مشغول به انجام فعالیتی هستیم لذت میبریم؟ اگر تاکنون به علاقه اصلی خود نرسیدهایم، میتوانیم از این به بعد تغییرات کوچک را برای دل خودمان شروع کنیم از مطالعه حوزه علاقهمندی و انجام شغل دوست داشتنی خود لذت ببریم.
میتوان با فاصله گرفتن از کلیشههایی مانند «دیگر برای این کار پیر شدهام» یا «دیگر انجام این کار برای من دیر است» حداقل ساعتی از روز را مشغول کاری که به آن علاقه داریم بشویم. گاهی در حسرت گذشته، اکنون را از دست میدهیم. چرا که همان لحظات افسوس خوردن را میتوان به یادگیری مهارت مورد علاقه اختصاص داد. نمیخواهیم یک شبه مهندس هوا و فضا بشویم اما قرار نیست آرزوهای از دست رفته مانع چند خط خواندن از تلسکوپ جیمز وب شوند…
تغییر عادتها
همه ما عادتهایی داریم که گاهی فراموش میکنیم در حال انجام آن هستیم. مثلاً چند سال است که از خانه تا محل کار مسیر جدیدی را تجربه نکردهایم یا همیشه با دست راست در یخچال را باز میکنیم. این عادتها میتوانند مخرب یا موثر باشند. بررسی این عادتها میتواند تأثیر عمیقی در سبک زندگی و نگرش ما داشته باشد. در اپیزود ۴۲ پادکست لام تا کلام به ۴ قانون موثر برای تغییر عادتها اشاره میشود. ما برای تغییر عادتها باید عادات جدیدی را تعیین کنیم. اما عادتهای جدید ما در وهله اول باید واضح، روشن و شفاف باشند. عادتهایی که به آنها باور داشته باشیم و هیچ نقطه ابهامی در آن وجود نداشته باشد. در قدم دوم عادتهای جدید باید با قدمهای کوچک و آسانی شروع شوند که انجام آن برای ما آسان است. اگر کسی بگوید میخواهم روزی ۴۰ دقیقه ورزش کنم، روز اول عملی کردن عادت نمیتواند ۴۰ دقیقه ورزش کند، بلکه باید به مرور این کار را انجام بدهد تا بدن به انجام عادت، عادت کند.
همچنین مراحل نهادینهسازی عادتها باید برای ما جذاب باشند. یعنی اگر قرار به عادت ورزش کردن داریم، موسیقی را با خود همراه کنیم یا برنامه رادیویی مورد علاقهمان را بشنویم. آخرین و مهمترین قدم در خلق عادتهای جدید رضایتبخش بودن نتیجه است. یعنی اگر از روزی ۵ دقیقه ورزش کردن شروع کردهایم، بررسی دقیقی انجام دهیم که قول و قراری که با خود گذاشتهایم را چگونه و تا کجا عملی کردیم.
باید بدانیم تغییر بسیار کار دشواری است و قرار نیست هنگام دست کشیدن از عادات بد، لحظات خوب و خوشی را سپری کنیم و عادات بد یک شبه یا در کوتاه مدت دچار تغییر نمیشوند. اما چه چیزهایی تغییر پذیر نیستند؟ روانشناسان بسیاری میگویند برای «تغییر دیگری» دست از تلاش برداریم و ما وظیفه نداریم مصلحت دیگری را با خواسته خود تطبیق دهیم. این که کسی ما را دوست داشته باشد یا عاشق ما باشد هم قابل تغییر نیست. کنترل و اجبار در دوست داشتن گاهی نتیجه عکس میدهد و تبدیل به ایجاد حس انزجار و تنفر از سوی شخص دیگر میشود. یکی دیگر از اشتباهات رایج ما در موضوع تغییر پذیری اصرار به تغییر یا نادیده گرفتن احساسات و عواطف در خودمان است. ما نمیتوانیم در حالی که تمام وجودمان غمگین است شاد باشیم یا بالعکس. که اگر خلاف این مسئله پیش بیاید در حال انکار عواطف خود و آسیب به خود هستیم.
شاید پذیرفتن یا سلانه سلانه عبور کردن از مشکلی بسیار سخت و پیچیده باشد اما ما را برای عبور از مشکلات بزرگتر زندگی آماده میکند.
به قول دکتر مجتبی شکوری میتوان مشکلات را روی کاغذ نوشت و آن را به دو دسته حل شدنیها و حل نشدنیها تقسیم کرد. سپس پذیرفت که رنجهای حل نشدنی، حل نشدنی هستند و توان ایجاد تغییر در آنها را نداریم، حال بیاییم برای مشکلات حل شدنی چارهای بیاندیشیم و تلاش کنیم.