خانه » پیشنهاد سردبیر » دیکتاتورهای مجسمه ساز

دیکتاتورهای مجسمه ساز

چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۸  شماره ۱۱۶۲

«فرزانه اسعدی» مجسمه ساز و چهره ماندگار کشور در گفتگو با «وقایع استان» از مشکلات مجسمه سازی شهری می گوید

دیکتاتورهای مجسمه ساز

نمی گویم به کشورهای توسعه یافته و مجسمه سازی آن نگاهی بیاندازند ولی حداقل به مجسمه سازی دوره های قبل در کشورمان نگاهی کنند، درخواهیم یافت که کجای کار ایستاده ایم

مجسمه سازی فضای شهری بسیاری از شهرهای کشور در عقب ماندگی به سر می برد

کوروش دیباج

فاطمه مشهور به فرزانه اسعدی متولد سال ۱۳۴۲ در مشهد، مجسمه ‌ساز و پیکرتراش است. وی هنرمند فارغ التحصیل کارشناسی در رشته گرافیک است که به دلیل فعالیت های تخصصی موفق به کسب دکترای افتخاری از مرکز هنرهای تجسمی و وزارت فرهنگ و ارشاد ایران شده‌است. وی از اعضای هیات مؤسس و هیات مدیره انجمن مجسمه سازان ایران است که بسیاری از آثارش در میدان های شهر و تماشگاه ها نصب شده اند. برای آسیب شناسی مجسمه های شهری با وی گفتگویی در حاشیه نمایشگاه سنگ نیم ور انجام داده ایم، که مشروح آن را در ذیل می خوانید.

از چه سالی آغاز به فعالیت در عرصه پیکرتراشی کردید؟
بنده از دوران کودکی علاقه زیادی به مجسمه سازی و کارهای حجمی داشتم، ولی بیش از ۳۰ سال است که در این حوزه بالاخص با استفاده از متریال سنگ فعالیت تخصصی دارم، کار با سنگ سختی های خودش را دارد، که می توان به سخت و خشن بودن آن برای پیکر تراشی اشاره کرد، اما خوشحال هستم خداوند این رسالت را در وجود من قرار داده است که این جسم سرد و سخت را تبدیل به تندیس زیبا کنم.

فعالیت در این حوزه به عنوان یک زن سخت نیست؟
خیر، هر چند زنان پیکـرتراش سنگ در طول تـاریخ تا کنون کم تر از مران بوده اند، ولی این بدین معنا نیست که آنان در این عرصه هیچ هنری نداشته، شاید شرایطش برای ما زنان فراهم نبوده است، افتخار بنده هم این است که با تمام سختی ها و مشکلات فراوان به این فعالیت بصورت تخصصی ادامه داده ام و چهره متفاوت تر از زن را به مردم دنیا به عنوان زن به نمایش گذاشته ام. متاسفانه در بین مردم دنیا این بک راند وجود دارد که زنان بعد از انقلاب در جامعه محدودتر و کمتر حضور دارند، ولی بنده با ورود به این حوزه و کار تخصصی در وهله اول نشان دادم جامعه زنان ما نه ضعیف هستند، نه ضعیفه بلکه باید به آنان بها داده شود. در وهله بعد به مردم دنیا نشان دادم زن ایرانی محدود نشده است و هم پای مردان می تواند فعالیت داشته باشد.

فضای مجسمه سازی شهری با چه آفت ها و آسیب هایی روبرو است؟
بنده مجسمه و کارهای حجمی بسیار زیادی تا کنون خلق کرده ام، بطوریکه تعداد دقیق آنان دیگر خاطرم نیست، ولی به یاد دارم اولین نمایشگاه انفرادیم در سال ۱۳۷۹ بود، در آخرین نمایشگاه انفرادیم ۴۰ تندیس در فرهنگسرای نیاوران ارائه دادم،و علاوه بر آن در شهرهای مختلف همچون تهران، گرگان، خوزستان، اهواز چهارمحال، یزد و … در فضای شهری آنان تندیس و مجسمه ساخت من تعیبه شده است. ولی در استان هایی همچون اصفهان تندیسی در فضای شهری ندارم و دلیل آن این است که در برخی از شهرها و استان ها بالاخص استان اصفهان تنگ نظری های زیادی از سوی مجسمه سازان آن شهرها نسبت به مجسمه سازان سایر شهرهای دیگر وجود دارد، و نمی گذارند آثار هنری آنان در شهر برای مردم ارائه شود در صورتیکه این هنرمندان که هنر مجسمه سازی را در شهر خود انحصاری کرده اند، در اکثر شهرها و استان های کشور تندیس ارائه می کنند و در کنار این موارد، آسیبی که وجود دارد، سازمان زیبا سازی برخی از شهرها از مجسمه سازان برای ساخت تندیس در فضای شهری استفاده می کنند که رفقای خودشان هستند، و متاسفانه به همین خاطر شاهد هستیم در بعضی از شهرها همچون برخی از شهرهای استان مرکزی مجسمه و تندیس در فضای شهری معنایی ندارد و کارهایی که در فضای شهری ارائه می شود، از لحالظ هنر تجسمی و مجمسه سازی آن را نمی توان مجسمه یا تندیس نامید.

نقش سمپوزیسم ها یا بینال ها در جلوگیری از ارائه مجسمه ها فاقد ارزش هنری در فضای شهری چیست؟
به عقیده بنده متاسفانه بسیاری از سمپوزیسم ها یا بینال ها ما دچار آفتی به نام کارشناس شده اند، خیلی از این کارشناسان نظر کارشناسی درستی به کارها ندارند و آثاری را مورد تایید قرار می دهند که از لحاظ هنری واقعا مشکل دارند، باید این بستر برای تمامی هنرهمندان پیکر تراش باز شود که بتوانند کارهای خود را ارائه دهند و انحصار طلبی مانع عدم ارائه کارهای آنان نشود، در تمامی شهرها بالاخص شهرهای مرکزی کشور، باید هنرمندان و اثرات آنان شناخته شود، و سیاستی درست اعمال شود، که حداقل باعث الزام سازمان زیبا سازی آن شهر برای استفاده از آثار مجسمه سازان مطرح کشور برای ارائه در فاضی شهری آن شهر شود، بالاخص استفاده از آثاری هنرمندان مجسمه سازی که با متریال سنگ کار می کنند.

دلیل تاکیدتان بر استفاده از هنرمندان پیکرتراش که با متریال سنگ کار می کنند، چیست؟ بسیاری همچون سازمان زیبا سازی دلیل عدم ساخت مجسمه سنگی در فاضای شهری را بالا بودن هزینه آن می دانند، به نظرتان همین امر باعث نشده که هنرمندان مجسمه ساز کمتر به ساخت مجسمه های سنگی روی بیاورند؟
بنده سبک کاریم با متریال سنگ است، و روی همه متریال ها اشراف دارم، ولی حاضر نیستم مثل برخی از افراد که خود را پیکرتراش می دانند، خمیر کار کنم و بعد روی خمیر برنز بریزم، زیرا برنز ماندگاری ندارد، و یا دو تا کارگر بگذارم و جوش فلز بدهم، اگر این افراد می توانند، به جای شعار دادن، فرز سنگ دستشان بگیرند و از صفر تا صد کار را با سنگ کار کنند. متاسفانه این افراد آفت بزرگ مجسمه سازی در کشور هستند و تاسف بارتر از آن این است که از کارهای این افـراد در فضــای شهری استفـاده می شوند، متاسفانه دیکتاتوری در فضای مجسمه سازی شهری حاکم است.
هر پیکر تراشی می داند که کار با آهن و برنز به درد استفاده در فضای شهری نمی خورد، و این کار سنگ است که تا سالیان سال در فضای شهری با همان شکل و زیبای شهری باقی می ماند. اینکه برخی از افراد که خود را پیکرتراش می دانند، همچون سازمان زیبا سازی شهری بهانه می کنند که ساخت تندیس با سنگ بسیار گران تمام می شود، بهانه ای بیش نیست و در واقع آن فرد هنر و اشرافیت کامل روی متریال سنگ ندارد و گرنه این همه ضایعات سنگ در طول روز توسط معادن و سنگ تراش ها به دور ریخته می شود، مشکل این است که در وهله اول فردی که خود را پیکر تراش می داند نسبت به متریال سنگ اشراف ندارد و در وهله بعد سازمان زیبا سازی اگر نگوییم با آن فرد دوست و مراوده دارد، تمایل بیشتری دارد با آن فرد کار کند، تا بنده که سالیان سال با متریال سنگ در حال پیکر تراشی هستم.

آیا مضامین به یک اندازه در فضای مجسمه شهری کشور به کار برده شده است؟
متاسفانه بسیاری از مضامین در ساخت تندیس ها و مجسمه سازی شهری مورد غفلت قرار گرفته است و مضامین مجسمه سازی بیشتر به مضامین خاص که مایل نیستم آن را عنوان کنم، رو آورده است. استفاده از این مضامین خاص مشکلی ندارد، ولی به قول معروف هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، استفاده از مجسمه و تندیس ها با هر مضمونی بسته به موقیعت مکانی دارد که قرار است در آن مکان تندیس قرار بگیرد، ولی متاسفانه این در فضای شهری کشور ما مورد غفلت قرار گرفته است، به همین خاطر است که فضای شهری ما چهره خشن و زمخت برای شهروندان خود دارد. بنده به عنوان یک مجسمه ساز به نوع ساخت تندیس های شهدا در فضای شهری انتقاد دارم، متاسفانه در بدترین وضعیت هنری ممکن تندیس شهدا ساخته می شود، بنده بارها اعلام کردم تندیسی که از شهدا ساخته می شود باید نمای ۳۶۰ درجه از صورت و بدن او باشد، اینکه فقط جلوی صورت شهدا ساخته و روی سازه بزرگ قرار گیرد، از لحاظ هنری اشکال دارد و نمی توان گفت آن تندیس است زیرا بیش از ۸۰ درصد کار از لحاظ شکلی فقط سازه است و ۲۰ درصد کمتر آن چهره فرد شهید است.

در کل وضعیت مجسمه سازی شهری را چگونه ارزیابی می کنید؟
متاسفانه مجسمه سازی فضای شهری بسیاری از شهرهای کشور در عقب ماندگی به سر می برد، در آستانه عید نوروز یک مشت پیراهن یا تنبان به در و دیوار شهر آوزیان می کند و کلی هزینه و بودجه صرف می کنند که این کارها ساخته شود، ولی در اصل کار غلطی می کنند، استفاده از مجسمه و تندیس در فضای شهری تعریف دارد، اینکه بیاییم چند تا عروسک با فایبر گلاس کار کنیم، یا بیاییم فقط سفره هفت سین، دف قالی و… کار کرد و خود را اغنا کنیم که از المان های زیبا در فضای شهری استفاده کرده ایم، بنده نمی گویم به کشورهای توسعه یافته و مجسمه سازی آن نگاهی بیاندازند ولی حداقل به مجسمه سازی دوره های قبل در کشورمان و استفاده از آن در فضای شهری نگاهی بیاندازند درخواهند یافت که کجای کار ایستاده اند.

هنر مدرن در مجسمه سازی شهری کشور، چه جایگاهی دارد؟
مد شده است که از کارهای تخت جمشید در فضای مجسمه سازی شهری و حتی ساختمان ها استفاده می شود، متاسفانه در این حوزه هم نخواسته ایم پیشرفت کنیم، استفاده از المان های تخت جمشید مختص آن دوره بوده است، ضمن اینکه قابل احترام است، ولی از چه المان و نمادی استفاده کرده ایم که هنر این دوره را به آیندگان خود نشان دهیم، تمامی کشورهای جهان در ساخت مجسمه شهری به هنر مدرن روی آورده اند، ولی در فضای شهری ما از این هنر غفلت شده است.

با وجود اینکه پیشنهادات فراوانی از کشورهای دیگر همچون فرانسه برای همکاری‌های هنری دریافت کرده‌ اید، آیا تاکنون به این فکر کرده اید که هنرتان را در کشور دیگر ادامه دهید؟
بنده در طول دوران کاریم بارها بارها مورد بی مهری قرار گرفته ام، با وجود اینکه از کشورهای ایتالیا، فرانسه و… از من درخواست شده است که آنجا اقامت داشته و ساخت کارهایم را آنجا ادامه دهم، ولی با این وجود کشورم را دوست داشته و تا کنون خواسته ام به کشور خود خدمت کنم، ولی واقعیت این است چند سالی دیگر خسته ام، و مادام به این فکر می کنم که بروم دلیل این رفتن به بی مهری های زیاد بر می گردد، من هنرمند به عنوان یک زن باید دغدغه ام ساخت مجسمه باشد نه اینکه دغدغه داشته باشم، چگونه برای ساخت کارهایم باید به فضای دور از شهر رفته و در مکانی که خارج از شهر است و در آن جرم و جنایت زیاد است به ساخت کارهایم بپردازم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.