خانه » جدیدترین » دنبال قاتل بروسلی نبودیم!

دنبال قاتل بروسلی نبودیم!

دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹  شماره ۱۳۷۶

با فرشاد اکتسابی،کارگردان مستند نیمه‌بلند «ف. الف»

دنبال قاتل بروسلی نبودیم!

قانون‌گزیری برای ایرانی‌ها تبدیل به فرهنگ شده است

 

احمدرضا حجارزاده

از آن‌جا که طی یک دهه‌ی گذشته، توان اقتصادی کشور رو به افول گذاشته و هر روز وضعیت وخیم‌تری پیدا می‌کند، مثل اغلب سوژه‌های دیگر، علاوه بر روزنامه‌نگاران و کارشناسان حوزه‌ی اقتصاد، مستندسازان نیز پا به میدان گذاشتند تا از نگاه دوربین حقیقت‌نمای خود به بررسی شرایط و مسائل و مصائب اقتصادی روز بپردازند. این اتفاق به سفارش اتاق بازرگانی تهران و با حمایت و همراهی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی رقم خورد. یکی از مستندهای خوب امسال سینمای مستند کشور، فیلم «ف ـ الف» به کارگردانی فرشاد اکتسابی است. مستند «ف ـ الف» در مدت‌زمان ۶۳ دقیقه به موضوع فساد در بخشی از ساختار اقتصادی کشور می‌پردازد؛ موضوعی که تا کنون کسی به سراغ آن نرفته بود. اکتسابی از پرکارترین مستندسازها و عضو رسمی انجمن مستندسازان سینمای ایران، فارغ‌التحصیل کارگردانی سینما از دانشگاه سوره و فارغ‌التحصیل تئاتر با گرایش ادبیات دراماتیک از دانشگاه آزاد تهران است که فعالیت حرفه‌ای خود را در عرصه‌ی فیلم‌سازی، سال۷۵ با ساخت فیلم‌ها و مجموعه‌های مستند و داستانی در شبکه‌های مختلف سیما آغاز کرد. از مستندهایش می‌توان نام برد: آلاله، همراه با فرات، راز یک مجسمه، سووز(شوش)، سعدی کارنو، فرزند اصفهان، مجنونی از اسکاندیناوی، شیلان، فاطمه فاطمه است، ماشین زمان، مرز پرگوهر.

مستند شما به مساله‌ی فساد اقتصادی در بخشی از ساز و کار کشور می‌پردازد. ایده‌ی اولیه‌ی آن از کجا آمد؟
قضیه این بود که من سراغ «ف. الف» نرفتم، «ف. الف» سراغم آمد. یک سال‌ونیم پیش از طرف مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تماس گرفتند و گفتند قرار است مجموعه‌مستندهایی به سفارش اتاق بازرگانی تهران ساخته بشود که متولی آن مرکز گسترش است. این مجموعه شامل۱۰ مستند بلند بود که ۵ مورد درباره‌ی کارآفرینان برتر و ۵ مستند دیگر در ارتباط با پنج معضل اقتصادی ایران است؛ موضوعاتی نظیر دلار، مالیات، بیمه‌ی تامین اجتماعی، بانک‌ها و موارد دیگر.گفتند اگر ایده ای دارید، بگویید. چون من کمی دغدغه‌ی مسکن داشتم،گفتم یکی از معضلات اقتصادی، شرایط مسکن است. بررسی کردند و گفتند در حال حاضر مسکن جزو اولویت‌های‌مان نیست. بعد پیشنهاد دادند در مورد دلار۴۲۰۰ تومانی فیلم بسازم. اطلاعاتی در این‌باره نداشتم. فقط می‌دانستم نرخی است که از طرف دولت تعیین شده بود و تبعاتی هم داشت. با من قرارداد پژوهش بستند که پژوهش مطول و مفصلی انجام دادم. وقتی پژوهش به سرانجامی رسیده بود، متوجه شدیم فیلمی ساخته و در فضای مجازی پخش شده به نام ۴۲۰۰! من هم اسم فیلمی را که می‌خواستم بسازم،گذاشته بودم۴۲۰۰! دیدم با وجودی که رویکرد آن فیلم ژورنالیستی و با فیلم من متفاوت بود، همان چیزهایی را می‌گوید که قرار بود ما بگوییم. با دوستان مرکز گسترش صحبت کردیم و قرار شد موضوع را عوض بکنیم اما وقتی ایده‌ی فساد اقتصادی مطرح شد،گفتند چون روی دلار۴۲۰۰ تومانی پژوهش انجام دادی، آن را هم در فیلم بیاور.

یعنی الان در فیلم شما، پژوهش‌های مربوط به دلار۴۲۰۰ هم وجود دارد.
بله، قضیه‌ی دلار۴۲۰۰ بزرگ‌ترین فساد اقتصادی ایران را رقم زده. فیلم اصلاً با موضوع دلار۴۲۰۰ ورود می‌کند به مساله‌ی فساد اقتصادی، یعنی یک تصمیمی گرفته و اجرا می‌شود و اجرایی‌شدن آن منجر می‌شود به یکسری فسادهای گسترده در جامعه و نظام اقتصادی کشور که تبعات زیادی دارد. حالا باید ببینیم چه اتفاقی می‌افتد که دچار فسادی مثل دلار۴۲۰۰ می‌شویم، یعنی برویم دنبال ریشه‌ها. البته تمام سعی ما این بود که فیلم به سمت‌وسویی نرود که بگوییم چه کسی مقصر است،کی خورده و کی برده! چه‌قدر حیف و میل شده و چه کسانی مفسدین اقتصادی‌اند! به قول معروف به دنبال قاتل بروسلی نباشیم! می‌خواستیم فیلم بگوید چه عواملی باعث می‌شود مفسدین از دل آن دربیاید. ساختار اقتصادی چه مشکلاتی دارد،کجاها می‌لنگد که زمینه‌ی فساد ایجاد می‌شود؟ با یک کنکاش علمی به این قضیه پرداختیم، نه با نگاه ژورنالیستی.کار را شروع کردیم و با رویکردهای مختلف سراغش رفتیم. مقوله‌ی فساد چیزی نبود که فقط از منظر اقتصادی نگاهش بکنیم. بلکه از منظر سیاسی، حقوقی، تاریخی و فرهنگی هم ورود کردیم تا بدانیم چرا در کشوری مثل ایران، چنین اتفاقی می‌افتد!

غیر از دلار۴۲۰۰ تومانی،که مدخل فیلم‌تان درباره‌ی فساد اقتصادی بود، به کدام نمونه‌های فساد پرداختید؟ اختلاس، بانک‌ها، مسکن، و …
ببینید، ما به خود مصداق‌های فساد نپرداختیم، عواملی را بررسی کردیم که به وقوع فساد در جاهایی مثل بانک‌ها منجر می‌شود. نیامدیم بگوییم در فلان‌بانک چه‌قدر اختلاس صورت گرفت. دنبال این مسائل نبودیم. دنبال این بودیم که چه سیاست‌های غلطی وجود دارد که منجر به فساد خواهد شد.

یعنی فیلم نگاه آماری به موضوع فساد ندارد.
اصلاً و ابداً. مستند من به علت‌ها می‌پردازد. نه به معلول‌ها.

در طول فیلم، از مفسدین اقتصادی مشهور هم نام برده‌اید؟
بله اما فقط کسانی را که همه می‌شناسند. مثلاً بابک زنجانی و شهرام جزایری. افرادی که شناخته‌شده‌اند، ولی به این نپرداختیم که چه کار کرده یا نکرده‌اند. مخالف این قضیه بودم. در طول فیلم اتفاق می‌افتد که مجبور بشویم نام افرادی را ببریم. من گفتم می‌خواهم فیلمی بسازم که در آن به دنبال ریشه‌ها و علت‌ها باشم، نه دنبال معلول‌ها، یعنی چرا باید بستر چنین اتفاقی فراهم باشد؟ در این زمین زراعی، دنبال علف‌های هرز نیستم اما می‌پرسم چرا این زمین زراعی مستعد است رشد علف‌های هرز است؟ بابک زنجانی اگر از روزگار محو بشود، یک بابک زنجانی دیگر جای او می‌آید. می‌خواستیم ببینیم چرا بابک زنجانی‌ها می‌آیند؟ پرداختن به این موضوعات،کار ژورنالیست است، نه کار ما. اگر دنبال این برویم که کی برده و کی خورده و فیلم بسازیم، پنج سال دیگر تاریخ‌مصرف آن می‌گذرد. شاید اگر زمانی که خاوری اختلاس کرده بود، فیلمی درباره‌اش می‌ساختم، همه می‌گفتند «وای! عجب فیلمی!» اما همان فیلم را اگر الان برای شما بگذارند، می‌گویید «بابا الان همه‌جا دارند جار می‌زنند خاوری، خاوری! حالا تو می‌گی بنشیند فیلمش را نگاه کنید؟!». بنابراین نگاه مستندساز با کسی که می‌خواهد همین‌طوری یک فیلمی بسازد، فرق دارد.

نام فیلم‌تان خیلی جالب است. به نظر با مساله‌ی فساد اقتصادی شوخی کرده‌اید. از طرفی «ف. الف» به نوعی تداعی‌کننده‌ی نام شریف خودتان است.
بله، یعنی من هم می‌توانم مبتلا به این داستان بشوم. البته خیلی اتفاقی همه‌چیز دست به دست هم داد تا چنین اسمی انتخاب بکنم. می‌خواستم اسمی روی فیلم بگذارم که خیلی رو و آشکار نباشد. ما سعی کردیم تا حد ممکن نام کسی را در فیلم نبریم. مگر کسانی که دیگر مسجل شده مفسد اقتصادی‌اند. مثل بابک زنجانی یا افرادی که حکم‌شان صادر شده. مستندسازها و مطبوعاتی‌ها مادامی که دادگاه حکم ندهد، اجازه ندارند اسم افراد را بیاورند، مگر به صورت مختصر. مثلاً «م ـ ی»،«رـ ه». از نظر قانونی نمی‌توانیم نامی از آنها ببریم، ولی در فیلم شخصیتی داشتیم به نام آقای «ف ـ الف» که حکمش صادر نشده بود. خبرنگاری به نام بهراد مهرجو،که در حوزه‌ی اقتصاد کار می‌کند، ماجرایی را تعریف کرد از آقای «ف ـ الف» که در فساد دلار۴۲۰۰ دست داشت. به ذهنم رسید نام این آقا را بگذارم روی فیلم اما فیلم درباره‌ی او نیست.«ف ـ الف» در واقع یکی از نقش‌آفرینان قصه‌ی فیلم ماست که ماجرای عجیب و پیچیده‌ای داشت. آن خبرنگار هم ماجرایش را خیلی جذاب تعریف می‌کند. از طرفی، عبارت «ف ـ الف» را در ادبیات ژورنالیستی و مبحث فساد اقتصادی زیاد می‌بینیم و هم‌چنین جنبه‌ی سمبلیک دارد. ضمن این‌که «ف ـ الف» خودش مخفف «فساد اقتصادی» است. بعد دوستان گفتند یک شوخی هم در آن هست.گفتم بله، می‌دانم،«فرشاد اکتسابی» هم می‌شود!

در جریان تولید، به نتیجه‌ی مشخصی هم رسیدید؟ توانستید عوامل فساد را ریشه‌یابی بکنید؟
بله، برای خودم هم خیلی جالب بود. ابتدا از این قضیه هیچ ذهنیتی نداشتم، ولی چون پژوهش‌گر فیلم خودم بودم، یک جاهایی نگرشم به موضوع تغییر می‌کرد. بعد می‌رفتم جلوتر، می‌دیدم نه، این نیست. متوجه شدم مقوله‌ی فساد اقتصادی برمی‌گردد به چیزی با نام قانون‌گریزی. فهمیدم ایرانی‌ها کلاً قانون‌گریزند. تعداد برگه‌های جریمه راهنمایی و رانندگی که در یک روز تهران صادر می‌شود، به اندازه‌ی چند روز کل قاره‌ی اروپاست. قانون‌گزیری برای ایرانی‌ها تبدیل به فرهنگ شده! رفتم ریشه‌های آن را پیدا کردم. بعد دیدم که در گذشته‌های بسیار دور ایران، چون برخی حاکمان قوانینی وضع می‌کردند که در راستای تحکیم پایه‌های حکومت‌شان بود و نفعی برای مردم نداشت، در نتیجه مردم نگرشی بدی نسبت به قانون پیدا کردند و این‌که قانون را دور بزنند، تبدیل به توان‌مندی و ارزش برای آنها شد، یعنی راننده می‌خواهد وارد طرح ترافیک بشود، از کوچه پس‌کوچه می‌رود، بعد می‌گوید توانستم طرح ترافیک را بپیچانم! ولی در ژاپن این‌گونه نیست. آنها به قانون خیلی احترام می‌گذارند یا بعضی کشورهای اروپایی مثل فنلاند و سوئد. وقتی پژوهشم را ادامه دادم، دیدم آن مشکل، ربطی به قانون‎گریزی ما ایرانی‌ها ندارد. مشکل جای دیگری است. ساخت این مستند تجربه‌ی خیلی خوبی بود که باعث شد اطلاعاتم بالا برود، چون به موضوعی می‌پرداختم که مبتلابه جامعه بود. زمانی که به چنین موضوعی بپردازید، برای افراد آن جامعه خیلی جذاب خواهد بود. ساخت این فیلم برای من هم فال بود و هم تماشا.

تکلیف فیلم با مخاطب ایرانی روشن است اما اگر اکران یا تماشاگر خارجی داشته باشد، فکر می‌کنید تصویری که از وضعیت اقتصاد کشور ارائه داده‌اید، باعث منفی‌نگری و ذهنیت اشتباه در ذهن آنها نمی‌شود؟ واکنش مخاطب خارجی نسبت به فیلم‌تان چه خواهد بود؟
مستند «ف. الف» فیلمی نیست که مخاطب خارجی را هدف‌گیری بکند. این فیلم، به نظرم یک فیلم بومی است. من دوست دارم مخاطب خارجی هم ببیند، ولی فکر می‌کنم به درد جشنواره‌های خارجی نمی‌خورد. با وجودی که گفتند فیلم را زیرنویس بکنید و ما گفتیم چشم اما فیلمی نیست که برای مخاطب خارجی دغدغه باشد. من فیلم‌های تاریخی می‌سازم. بسیاری از موضوعات من برای مخاطبان خارجی دغدغه‌برانگیز نیستند. این فیلم کمی رنگ و بوی بومی دارد، چون دغدغه‌ی مخاطب داخلی است. شاید برای خارجی‌ها زیاد مهم نباشد در اقتصاد ما چه اتفاقی می‌افتد. ما در فیلم درباره‌ی نشانه‌هایی صحبت می‌کنیم که بعید است با آن ارتباط برقرار بکند. مگر این‌که پیشینه‌ای نسبت به تاریخ و فضاها و تعاملات سیاسی ایران داشته باشند.

روایت فیلم چگونه است؟ مصاحبه‌محور یا گزارشی؟ نریشن دارید یا مشاهده‌گرید؟
این فیلم خیلی با فیلم‌هایی که قبلاً ساختم متفاوت است. یک‌جور نوآوری در شیوه ساختاری آن هست. مصاحبه دارد، نریشن دارد، ولی نریتور ندارد، یعنی راوی یکی از شخصیت‌های فیلم است. نه به معنای شخصیتی که من ساخته‌ام، بلکه شخصیت واقعی فیلم است. دارم سعی می‌کنم قضیه را لو ندهم.

به عنوان یک مستندساز، وضعیت مستندسازی کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ به نظرتان پیشرفتی داشته‌ایم؟
وقتی اخباری از طرف دوستان مستندساز منتشر می‌شود، می‌بینم در جشنواره‌های خارجی موفقیت‌هایی کسب کرده‌اند که نسبت به سال‌های گذشته بیش‌تر است. نمی‌شود گفت آدم‌هایی که در گذشته کار می‌کردند، بی‌استعداد بودند و الان استعدادشان بالاتر رفته اما به هرحال تلاش‌هایی صورت گرفته که سینمای مستند ما قوی‌تر شده، یعنی چشم‌گیر شده. یک دوره‌ای می‌دیدیم فیلم‌های ایرانی، بخصوص دهه‌های۶۰ و ۷۰ فیلم‌های داستانی خیلی در جشنواره‌های معتبر جهانی مثل جشنواره‌ی کن حضور فعال داشتند. الان خیلی کم‌تر می‌شنوم فلان‌فیلم داستانی در یک جشنواره‌ی معتبر مقامی کسب کرده یا جایزه‌ی بزرگی گرفته باشد، ولی در سینمای مستند برعکس. شاید دلیلش این باشد که شرایط اقتصادی ما نسبت به دهه‌های گذشته طوری شده که فیلم‌سازهای جوان ما جای این‌که به سمت سینمای داستانی بروند، به سمت سینمای مستند می‌روند، چون کارکردن در سینمای داستانی سخت و هزینه‌بر است، علاوه بر این‌که سینمای داستانی به سمت تجارت رفته. شرایط اقتصادی مملکت، خوب نیست. مثل دهه‌های قبل، حمایتی که از سینمای داستانی صورت می‌گرفت، صورت نمی‌گیرد. در نتیجه فیلم‌سازها می‌روند سمت بخش خصوصی و اسپانسرهایی که دنبال بازگشت سرمایه‌اند. وقتی جامعه با مشکلاتی مواجه می‌شود، دغدغه‌هایی شکل می‌گیرد که سینمای مستند به سمت آنها می‌رود. شاید بخشی از این ماجرا به خاطر آنست که دغدغه‌های ما زیاد شده است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.