خانه » پیشنهاد سردبیر » در ستایش سیاست ورزی/مروری گذرا بر اندیشه و افکار هانا آرنت

در ستایش سیاست ورزی/مروری گذرا بر اندیشه و افکار هانا آرنت

دوشنبه ۱۹تیر ۹۶ شماره ۶۲۶
***
نوید کلهرودی
دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی
***
روزنامه وقایع استان در نظر دارد با انتشار مطالبی در حوزه آموزش در علوم مختلف انسانی نظیر علوم سیاسی، اجتماعی و حقوق مخاطبان خود را با چهره ها و افکار مطرح ایران و جهان آشنا کند. به همین مناسبت در این شماره نگاهی به اندیشه ها و افکار هانا آرنت (۱۹۰۶ م – ۱۹۷۵ م) فیلسوف و تاریخ نگار زن آلمانی می پردازیم.
سرسخن:
قرن بیستم دوران عجیبی از زندگی بشریت را شامل می شود.فیلسوفان و سیاستمدارانی متفاوت که از جنبه هایی برای طرفداران و مریدان و شاگردانشان تنه به تنه اسطوره ها می زنند و از دگر سو همین نظریه پردازان چنان به نقد گذشته می پردازند و سپس جهان جدیدی را شکل می دهند تا هنوز که هنوز است محل بحث و مجادله انسان های معاصر نیز باشند.هانا آرنت اگرچه بارها گفته بود که خود را یک فیلسوف نمی داند و یک نظریه پرداز سیاسی است اما عموما به عنوان یکی از فیلسوفان سیاسی قرن بیستم شناخته می شود.
اول)آرنت و اگزیستانسیالیسم: دوران حیات فکری آرنت همراه بود با حضور افراد بزرگ دیگری همچون مارتین هایدگر و ژان پل سارتر.این سه نفر هر کدام به نوعی از اگزیستانسیالیسم معتقد بودند و برای آن فلسفه ورزی می کردند اما میان نگاه آرنت به انسان و مقوله آزادی تفاوت های بارزی با استادش هایدگر وجود داشت. هایدگر و سارتر هر دو به اگزیستانسیالیسمی افراطی باور داشتند.از دریچه ی این نگاه هایدگری«وجود و هستی اصیل عذاب نامتناهی بودنی ناگزیر را و نیز بار سنگین آزادی را که جزئی جدایی ناپذیر از زندگی بشری است،می پذیرد.زمانی که انسانی زندگی می کند،ناگزیر است که بپذیرد آزاد است که همان گونه ای زندگی کند که انتخاب می کند و هیچ معیار عینی و کلی که راهنمایش باشد وجود ندارد ناگزیر است که بپذیرد که مسئول انتخاب های خویش است،با گناهی ناگزیر زندگی کند،زیرا روی دیگر سکه انتخاب به ناگزیر چشم پوشی و نادیده گرفتن است.» (۱:۹۵.۹۶)
پیامد این نوع نگاه به انسان ما را به سوی انسانی منفعل هدایت می کند که عملا تا انتهای زندگی خود با بار سنگینی از گناه دست و پنجه نرم می کند.آنچنان که مشخص است از دل چنین نگاهی به انسان ما به نوعی فردگرایی افراطی خواهیم رسید که در آن «سیاست» جایی نخواهد داشت.این تناقض بزرگ سارتر و هایدگر انسانی را آفرید که تک افتاده و تنها بود و ناچار از این که بالاخره به چیزی دست اندازی نماید و بدان چنگ زند تا بل بتواند برای خود و دیگران زمین مشترکی فراهم آورد از دل درک و برداشت سارتر گردن نهادن وی و همفکرانش به مارکسیسم و استالینیسم بیرون آمد و از دل اندیشه های هایدگر درک و برداشت هایی متولد شدند که راه را برای نازیسم هموار کردند.اما در این میان این هانا آرنت است که نگاهی متفاوت به مساله انسان دارد.آرنت نیز اگرچه انسان ها را آزاد و رها می داند اما این آزادی را فارغ از قیود و شرایط تصور نمی کند.او یکی از مهم ترین این قید و بندها را در تشریح مساله مرگ به مخاطب نشان می دهد.او دو ویژگی را برای انسان ها در نظر می آورد:زادایی و میرایی.آرنت زادایی را چنین توصیف می کند که همه انسان ها در جهانی پای می گذارند که از قبل از آنها وجود داشته است و بنابراین این انسان آماده است تا در این جهان تغییری جدید به وجود آورد.میرایی نیز ویژگی انسان هاست که از آن راه گریزی نیست مهم تر اما جهان است که نه میرا و نه زاداست و همیشه وجود داشته است.
دوم)برتری عمل بر نظر:
آرنت از گرایش ضد سیاسی فیلسوفان به شدت انتقاد می کند.از نظر افلاطون به عنوان یکی از پدران فلسفه، جهان ما جهانی ناچیز و کم ارزش است و واقعیت را نمی توان در جهان ما یافت بلکه «باید آن را در چیزی ازلی و ابدی،چیزی ورای این جهان و فوق بشری جست و همین چیز است که موضوع تاملات فلسفی است.»(۱:۹۸) به همین جهت است که فیلسوفان زندگی نظری (bios theoretikos) را والاتر از زندگی سیاسی (bios politikos ) می دانند.آرنت از همین جا به این قضیه ورود پیدا می کند و آنچنان که خودش نیز در کتاب وضع بشری می گوید قصد در اصلاح این نگاه دارد او می خواهد زندگی سیاست ورزانه را که به زعم خودش مهم تر است بار دیگر احیا کند. در حقیقت وی معتقد است که سنت تفکر سیاسی از جهان امروزین ما رخت بر بسته است.او می گوید که با برتری نظر بر عمل به تدریج واژگان سیاسی نیز معنی دیگری به خود گرفته اند:«مثلا واژه آزادی به معنای عمل آزاد فرد در زندگی عمومی و در میان همگنان ،که در تجربه یونانی پدیدار شده بود،جای خود را به آزادی ای می دهد که معنایش عقب نشینی فرد به درون عرصه ی خصوصی زندگی اوست. (۲:۱۳۴) چنان که خود آرنت می نویسد:« امروزه زیستن به شیوه ای کاملا خصوصی یعنی محرومیت از اموری که لازمه ی حیات واقعی انسان است.» (۱:۲۵۳) آرنت بیش از همه به اصطلاح vita activa یا زندگی عمل ورزانه اهمیت می دهد و معتقد است که باید سه مقوله را در این مورد از هم تمیز بدهیم: زحمت (labour)، کار(work)و عمل(action) آرنت همینطور یک تفکیک مشهور دیگر نیز دارد که مشخصا تاثیرپذیری او از یونانیان را نیز به ما نشان می دهد:عمومی در برابر خصوصی و شهر در برابر خانه.
زحمت:آرنت زحمت را فرومایه ترین نوع فعالیت بشر می داند.زحمت در حقیقت فعالیتی است که در آن انسان به تامین مایحتاج اولیه اش برای زندگی می پردازد از نظر آرنت در این نوع از فعالیت ما بیش از همه به حیوانات نزدیک هستیم و کمترین نوع آزادی ممکن را داریم در این مرتبه از زندگی بشری هدف بیش از همه تامین مایحتاج و تداوم نسل بشر است.آرنت اما اقتصاد و عمل اقتصادی انسان و مصرف گرایی را هم در همین مرتبه قرار می دهد و بنابراین معتقد است که در فعالیت اقتصادی انسان ها آزادی واقعی و اصیلی ندارند بلکه عمدتا از احکام ضرورت پیروی میکنند.(۱:۱۰۰) آرنت از همین جا به زندگی مصرفی بشر امروزین نیز کنایه ای می زند و ضمن آنکه این نوع از انسان را حیوان زحمت کش (animal laborans) خطاب می کند می نویسد:«نشانه تلاش برای معاش به طور کلی این است که هیچ اثری از خودش بر جای نمی گذارد.در نتیجه آن به سرعت مصرف می شود،همچنان که تلاش لازم برای کسب آن نیز چندان دوامی ندارد.(۱:۷۶)
کار: آرنت انسانی که کار می کند را دارای مرتبه ای بالاتر از انسان زحمت کش می داند از نظر او اگرچه انسان در این نوع از حیات خودش نیز با محیط در ارتباط است اما کنش او خلاق و کاملا انسانی است.انسان در این مرحله دیگر انسان زحمت کش نیست بل انسان سازنده است.مهم ترین ویژگی انسان سازنده همان گونه که از نامش مشخص است قدرت خلق و سازندگی اوست.او جهانی جدید را خلق می کند و مصنوعاتی را به وجود می آورد.کار اما یک ویژگی مهم دیگر نیز دارد وآن پیوند زندگی خصوصی افراد با عرصه عمومی است.در حقیقت انسان ها اگرچه کالا و مصنوعات را برای خود تولید می کنند اما انسان ها در جهانی که دیگران نیز حضور دارند به زندگی مشغولند و به همین جهت محصول تولیدی شان به اشتراک با دیگران گذاشته می شوداز راه همین به اشتراک گذاری است که کالاهای ساخته شده توسط انسان ها ارزش پیدا می کند و به نمایش دیگران و یا به تعبیر خود آرنت به «تولید نمایشگرایانه» بدل می گردد و عالی ترین تجلی این نوع از مصنوعات از نظر آرنت آثار هنری هستند که برای قرن ها دوام می آورند.
عمل:«بالاترین آزادی را انسان در جایی می یابد که هر دو طرف قضیه آزاد،یا به عبارت دیگر انسان،هستند.این همان چیزی است که آرنت آن را «عمل»می نامد.»( ۱:۱۰۶ ) در حقیقت در عمل است که انسان ها بدون دخالت هیچ موجود و شیئی با یکدیگر ارتباط دارند. آرنت شرط عمل را آزادی کامل انسان می داند و از همین جا به سیاست پلی می زند و بهترین نمونه عمل را فعالیت سیاسی می داند.به تعبیر خود آرنت:«علت وجودی سیاست،آزادی است.(۲:۲۲)
سوم)آرنت و مفهوم تنهایی:
آرنت برای تنهایی نیز تقسیم بندی جالبی قائل است اولین نوع تنهایی، تنهایی است که آرنت آن را مثبت می داند در این نوع از تنهایی انسان ها باید زمانی را صرفا برای خود اختصاص دهند که بتوانند در آن به تولید فکر و تفکر بپردازند.در حالت دوم انسان ها منزوی هستند وبا دیگران ارتباطی ندارند.این نوع از تنهایی در جوامعی رخ می دهد که حکومت ها اقتداگرا و خودکامه هستند و در حقیقت حوزه عمومی و سیاسی را نابود کرده اند.سومین نوع تنهایی سیاه ترین آن هاست در این نوع از تنهایی انسان ها نه با خود هستند و نه با دیگران این نوع از تنهایی مختص جوامع توده ای است که آرنت در کتاب توتالیتاریسم به شکل دقیق تری آن را توصیف می کند.
آخر:هانا آرنت فیلسوف سیاسی مهمی بود که نمی توان او را نادیده گرفت.نگاه متفاوت آرنت به مقوله های مهمی همچون انقلاب،توصیفش از نظام های توتالیتر،نگاه متفاوتش به جمهوری خواهی و همچنین مقوله هایی همچون خشونت و جنبش دانشجویی او را به عنوان یک اندیشمند متفاوت مطرح می سازد.
منابع فارسی:
۱.لسناف/مایکل ایچ:فیلسوفان سیاسی قرن بیستم/ترجمه ی خشایار دیهیمی/نشرماهی:۱۳۹۲.
۲.بشیریه/حسین/تاریخ اندیشه های سیاسی قرن بیستم/نشرنی:۱۳۹۳.
منابع انگلیسی:
۱٫ Arendt, The Human Condition,Chicago U.P.1958.
۲٫Arendt,Between past and Future.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.