پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۶ شماره ۷۲۴
***
حمیدرضا تلخابی
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری
***
انقلاب صنعتی و تحولات اقتصادی – اجتماعی ناشی از آن، دگرگونی الگوهای سکونتگاهی و شیوههای زیست را به همراه داشت که در نتیجه آن رشد جمعیت و فضاهای شهری گسترش یافت و از نسبت جمعیت و تعداد سایر سکونتگاهها به نفع شهرها کاسته شد. در چند دهه اخیر این روند شدت یافته، بهگونهای که تعداد شهرهای با بیش از یکمیلیون جمعیت به بیش از ۴۰۰ شهر رسیده است.
رشد سریع و گسترش افقی شهرها در دهههای اخیر در تمامی کشورهای جهان، اعم از توسعهیافته و درحالتوسعه را با مسائل جدی و عدیده ای مواجه ساخته است. مسائل این پدیده نهتنها سیاستهای شهرسازی را بهطور وسیعی تحتالشعاع قرار داده، بلکه تبعات حاصل از آن در تشدید مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، مدیریتی و محیط زیستی جوامع و اجتماعات انسانی نقش اساسی داشته است.
در ایران، سیاست شبه نوگرایی، مدرنیزاسیون تقلیدی و صنایع وارداتی، تأثیر عمیقی بر رشد شهر و شهرنشینی داشته است، بهطوریکه نسبت جمعیت شهری از ۳۱ درصد در سال ۱۳۳۵ به بیش از ۷۳ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است. از تبعات کالبدی- فضایی این وضعیت میتوان به زیر ساخت وساز رفتن اراضی مرغوب کشــاورزی و زراعــی، از بیــن رفتـن چشم اندازهای طبیعی، گسترش افقی و پراکنده شهرها، به وجود آمدن سکونتگاههای خودرو و حاشیهای، مسائل ترافیکی و سیمای شهری نامناسب اشاره نمود که علاوه بر این، بسیاری از اراضی، کاربریها و بافتهای قدیمی و فرسوده بهصورت دایر و بایر در داخل شهرها در کشاکش این توسعه غیراصولی و شتابزده، از جریان عمران و توسعه بازمانده و اکنون بهعنوان مسائل و مشکلات شهری مطرح هستند. در این میان بافتهای فرسوده که اغلب در بخشهای مرکزی شهرها دیده میشوند، نواحی فرسوده، پژمرده و در حال زوالی هستند که فاقد استانداردهای رایج شهری در تمام ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی بوده و در مرحله تحول طبیعی بهوسیله مهاجران با سطوح پایین اجتماعی- اقتصادی و جایگزینی آنها بجای ساکنان اصیل و بومی بافت هستند.
بر این اساس، اگر شهر را بهعنوان یک پیکر زنده در نظر بگیریم، عدم هماهنگی و انسجام در کارکرد هر یک از اعضاء موجب بیماری کل پیکر میگردد و با پیشرفت تدریجی، از پا افتادگی شهر را به ارمغان میآورد. این اتفاقی است که در یک قرن اخیر در شهرهای ما رخداده و مسائل و مشکلات عمران شهری را بهعنوان یکی از مشغلههای شهرنشینی امروز مطرح کرده است.
آنچه قابلتوجه است؛ ظرفیتهای درونی شهرهاست که بخش قابل ملاحظهای (بین ۱۵ تا ۲۵ درصد) از بافت پر شهرها را به خود اختصاص میدهند و واجد ارزشهای زیادی هستند که به اشکال مختلف کاربریها، زمینهای خالی و بایر، بافتهای فرسوده درون شهرها و سکونتگاههای خودرو و غیررسمی در شهرها دیده میشوند.
اهمیت توجه به توسعه درونی شهر و احیاء بافتهای در حال زوال، در مقیاس جهانی و کشوری مطرح است؛ بهطوریکه از دهه ۶۰ میلادی در اروپا و دهه ۷۰ شمسی در ایران برای جلوگیری از رشد افقی شهرها به استفاده از ظرفیتهای درونی شهرها اشارهشده است. ازجمله؛ « بند پنجم ماده ۳۰ قانون برنامه چهارم، ماده شش قانون ساماندهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن و همچنین مصوبه ۱۰/۸/۷۸ شورای عالی معماری و شهرسازی».
رشد درونزای شهری که با عناوین مختلف رشد هوشمند، شهر فشرده، رشد پایدار و رشد میان افزا به کار میرود، به استفاده از ظرفیتهای موجود در درون شهرها و احیاء بافتهای در حال زوال برای رشد آتی شهر توجه دارد. برنامه ریزان پیرو این رویکرد به دلیل وجود مزیتهای بالایی چون کم شدن فاصله فیزیکی و زمانی بین کاربریها، کاهش هزینه ایجاد تأسیسات و تجهیزات، ارائه بهتر خدمات توسط شهرداری، ساماندهی بافتهای ناکارآمد و تبدیل آنها به فضاهای جدید با کارایی و مطابق با نیازهای کنونی جامعه و … اشاره میکنند که درنهایت باعث استفاده از ظرفیتهای درونی شهر و جهتدهی شهر به سمت شهر فشرده میشود. هرچند این رویکرد به لحاظ نظری و اجرایی دارای نقاط ضعف و موانعی است؛ اما درمجموع جنبههای مثبت آن بیشتر و قابلملاحظه میباشد.
شهر اراک ازجمله شهرهایی است که از اواسط دهه چهل شمسی، در راستای تمرکززدایی از تهران و اجرای مصوبه منع استقرار صنایع و آلاینده در شعاع ۱۲۰ کیلومتری تهران، مورد توجه قرار گرفت و صنایع بسیاری در حاشیه جنوب شرقی آن مستقرشدهاند. این اقدام در تحولات سریع شهر اراک مؤثر بوده است؛ به طوریکه جمعیت آن از ۷۱٫۹۲۵ نفر در سال ۱۳۴۵ به۴۸۴۲۱۲ نفر و مساحت آن از ۴۵۴ هکتار به ۴۹۸۱ هکتار در سال ۱۳۹۰ افزایش یافته است. به عبارتی جمعیت۶٫۷ برابر و مساحت شهر ۱۰٫۹ برابر شده است. از نتایج این رشد میتوان به گسترش نامتعادل و ناموزون کالبد شهر، خالی ماندن ۱۲ درصد از زمینهای بایر داخل شهر، به وجود آمدن مناطق اسکان نامتعارف و شکلگیری بافتهای فرسوده و حاشیهای و همچنین بافتهای فرسوده در حاشیه بازار و بافتهای تاریخی و قدیمی در بخش مرکزی شهر اراک اشاره نمود.
ازآنجاییکه شهر اراک طی سالهای ۴۵ تاکنون رشد جمعیت و فضا را به نحوی تند و شتابزده تجربه کرده است و در اثر محدودیتهای توسعه پیوسته، به ناچار مجموعههای از مجتمعهای زیستی نظیر شهر جدید و … را در حوزههای ناپیوسته با بافت خود را شکل داده و امروزه بهصورت یک مجموعه شهری ظاهرشده است، شناخت و بهرهبرداری صحیح از ظرفیتهای نهفته در راستای توسعه درونی شهر در بافت کنونی اولویت خاصی دارد. چنین است که در راستای توسعه درونی شهر؛ بافتهای فرسوده در حاشیه، متن و مرکز شهر بهعنوان ظرفیتها و فرصتهایی برای توسعه شهر در درون خود مطرح میشوند. مجموع بافتهای فرسوده شهر اراک ۳۵۷ هکتار است که ۶۲ هکتار آن در بخش مرکزش شهر قرار دارد.
موقعیت مکانی و کارکردی خاص این محدوده آن را در اولویت همهجانبه قرار میدهد؛ چراکه توسعه پایدار بخش مرکزی در هماهنگی و تعادل با سایر بخشهای شهر، رویکردی صحیح در برقراری توازن و تعادل و درنتیجه کمک به توسعه پایدار این شهر است.