خانه » پیشنهاد سردبیر » حکمرانی بورژواها

حکمرانی بورژواها

شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹  شماره ۱۳۳۹

وقایع استان به آسیب شناسی سیاستگذاری های مدیران استان در حوزه های فرهنگی و هنری کلانشهر اراک می پردازد

حکمرانی بورژواها

عدم توسعه فرهنگی در شهر اراک به مهاجرت افراد غیر بومی بر نمی گردد بلکه به گردن انداختن همه تقصیرها به افراد غیر بومی بر می گردد

آنچه که باعث عدم توسعه فرهنگی می شود نبود برنامه و سیاست مشخص برای افزایش حس تعلق شهروندان به این شهر است

متاسفانه در اراک با دو پدیده مخرب روبرو هستیم پدیده اول مهاجرت نخبگان و فعالین فرهنگی و هنری زاده این شهر است و دوم حضور و نقش پر رنگ بورژواهای فرهنگی در برنامه ریزی و فعالیت های فرهنگی این شهر، افرادی که با کمترین سواد و دانش در حوزه فرهنگ و هنر تحت عنواین دهن پر کن همچون مدیر بنیاد، فعال فرهنگی، نویسنده و… به عنوان مشاور در نهادهایی همچون شورای شهر، اداره کل فرهنگ و ارشاد، دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری و.. ورود پیدا کرده و برای فعالیت های فرهنگی و هنری این شهر تصمیم گیری و یا مشورت می دهند

کورش دیباج

عروس شهرهای جهان می نامندش، شهری که بنا به گفته عده ای خواستگاه علم، فرهنگ و هنر بوده و هست، شهری که در شعارهایی که به مناسبت آن، روزی را به نامش نامگذاری کرد ه اند، غیر صنعتی بودن آن را یادآوری می کنند، شهری که به گفته برخی از شهروندانش واژه های تشکیل دهنده نام آن نشانگر خصوصیت اصلی شهر است، اراک شهری که جدا بودن واژه های آن از یکدیگر نشان از جدا بودن نخبگان و فعالین هر حوزه بالاخص حوزه ادب، فرهنگ و هنر دارد. پیشینه این شهر و فعالیت های آن را مطالعه یا بارها در جلسات و محافل متعدد برایم تعریف کردند شهری با قدمت تاریخی کم ولی پر از نخبگان و فعالین اثرگذاری که هر کدام منشأ فعالیت ها و برنامه های اثرگذار بنیادین در این شهر بودند و نمی توان وجود این افراد تأثیرگذار و فعالیت های اثربخششان را در این شهر کتمان کرد ولی پرسش اصلی اینجا مطرح می شود که آیا هنوز شهر اراک همچون سابق اهالی فرهنگ، هنر و ادب آن بر سیاستگذاری ها و فعالیت های فرهنگی و هنری این شهر همچون گذشته مشارکت داشته و خود بدون توقع حمایت هیچ نهاد و ارگانی توانسته اند جریان فرهنگی و هنری این شهر را به دست گرفته و شهروندان اراک را بیش از گذشته با مفهوم و اهمیت فرهنگ، هنر و ادب این شهر آشنا کنند یا خیر؟ جواب این پرسش ها و مهمتر از همه آسیب شناسی روند فعالیت های فرهنگی، هنری و ادبی شهر اراک را در گفتگو با حسین میراحمدی دکتری جامعه شناسی فرهنگی به گفتگو نشستیم که در ذیل از نظر می گذرانید.

به عنوان اولین پرسش شهر اراک در طی سال های اخیر از لحاظ فرهنگی توسعه داشته است؟
قبل از اینکه به این پرسش پاسخ داده شود باید تعریف درست و مشخصی از فرهنگ داشت متاسفانه این تعاریف متعدد از فرهنگ در کشور ما باعث شده که هنوز نتوانیم درک درست از این مقوله بنیادین و مهم داشته و بر اساس آن سیاستگذاری توسعه ای در این بخش را دنبال کرد ولی در کل آنچه که از تعریف فرهنگ برداشت می شود این است که فرهنگ مقوله ای است که به وجود انسان ها قوام می بخشد و او را در مرحله تکامل یافته ترس تثبیت می کند با توجه به این برداشت می توان نه تنها در شهر اراک بلکه سایر شهرها میزان توسعه یافتگی فرهنگی آن را بررسی کرد. نه تنها شهر اراک بلکه هر شهری را اگر بخواهیم توسعه یافتگی فرهنگی آن را بررسی کنیم در کنار بررسی اثربخشی سیاستگذاری ها و فعالیت های آن باید فرهنگ عامه مردم آن، ساختار هویتی و جغرافیایی شهر و عوامل دیگر بررسی شود.ذدو نکته اساسی را نه تنها در بررسی رشد و توسعه فرهنگی شهر اراک بلکه در تمامی حوزه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی باید در نظر داشت و این دو نکته چیزی جز نزدیک بودن به پایتخت کشور و مهاجر پذیر بودن این شهر، نیست.
نزدیک بودن به پایتخت هر چند دارای مزیت ها فراوانی برای هر شهر و استان است ولی در کنار آن عدم رشد و توسعه یافتگی مهلک ترین خطری است که آن شهر را تهدید می کند و زمانی این خطر جدی می شود که متولیان و سیاستگذاران حوزه فرهنگ و هنر این شهر به این موضوع واقف نبوده و هر کدام بر اساس سلیقه و دیدگاه شخصی خود رفتار کنند.
نکته دوم مهاجر پذیر بودن شهر اراک است در طی دهه های اخیر این شهر در کنار مهاجرت یا بهتر است عنوان کنم کوچ نخبگان و اثرگذارن حوزه فرهنگ و هنر از این شهر به شهرهای دیگر کشور بالاخص پایتخت جمعیت زیادی نه تنها از استان های کشور بلکه از روستاها و شهرستان های استان مرکزی به این شهر مهاجرت کرده اند نمی توان گفت در شهرهای دیگر کشور هم این اتفاق نیافتاده است ولی در شهر اراک بیش از سایر شهرها شاهد آن هستیم.

با توجه به صحبت های جنابعالی می توان این استنباط را کرد که عامل عدم توسعه فرهنگی این شهر مهاجرت افراد غیر بومی به این شهر است؟
خیر، عدم توسعه فرهنگی در شهر اراک به مهاجرت افراد غیر بومی بر نمی گردد بلکه به گردن انداختن همه تقصیرها به افراد غیر بومی بر می گردد.
مهاجرت و افراد مهاجر قطعا تاثیرات خود را بر تغییرات فرهنگی آن شهر می گذارد ولی فرق زیادی بین تغییرات فرهنگی و عدم توسعه فرهنگی است. وقتی در جامعه یا شهری غیر بومی به کلید واژه در گفتمان فرهنگی و هنری شهر تبدیل می شود، باید فاتحه فرهنگ و هنر آن شهر را خواند.
متاسفانه در شهر اراک بیش از سایر شهرها غیر بومی تبدیل به کلید واژه شده و برخی افراد به ظاهر نخبگان و فعالین فرهنگی نما که من آن ها را بورژوای های فرهنگی می نامم تمام کاستی ها و ناکارآمدی متولیان و فعالین حوزه فرهنگ را گردن افراد غیر بومی انداخته، غافل از اینکه مشکل از بی برنامگی و عدم شناخت صحیح مقوله فرهنگ از سوی متولیان این حوزه است.
تاسف بار است که غیر بومی در حساس ترین و مهمترین ساختار و نهادهای فرهنگی این شهر همچون کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی کلانشهر اراک تبدیل به کلید واژه شده است. وقتی شهروندان این شهر را با غیر بومی و بومی خط کشی و جدا می کنید، چه انتظاری دارید که این افراد به تاریخچه فرهنگ و هنر این شهر علاقه و در فعالیت ها و برنامه های فرهنگی و هنری در این حوزه تمایل داشته بودند.

در گفتگو با خیلی از افراد که مـدعی هستند حضور غیربومی ها و حتی مدیریت آنان در پست های حساس باعث شده شهر اراک از لحاظ فرهنگی و…به این وضعیت برسد از شهر اصفهان به عنوان مصداق موفق آمیز در عدم استفاده از غیر بومی ها یاد می کنند، به نظرتان این عدم استفاده از افراد غیر بومی می تواند عامل توسعه فرهنگی شهر اراک شود؟
در صحبت های قبل اشاره کردم غیر بومی بودن و عدم استفاده از آنان در توسعه فرهنگی شهر نقشی ندارد آنچه که باعث عدم توسعه فرهنگی می شود نبود برنامه و سیاست مشخص برای افزایش حس تعلق شهروندان به این شهر است.
سوال خوبی مطرح کردید بنده هم بارها شاهد بودم برخی افراد که گاها حتی سمت و مشئولیتی دارند شهر اصفهان را مثال می زنند که در وهله اول همانطور که به آن اشاره شد در عدم توسعه فرهنگی باید عوامل زیادی همچون موقعیت جغرافیایی و ساختار هویتی آن شهر بررسی گردد، شهر اصفهان از لحاظ تاریخی و قدمت قطعا با شهر اراک و سایر شهرها تفاوت زیادی دارد و نمی توان ساختار و هویت شهری یک شهر را با یک شهر دیگر مقایسه کرد و گفت از همان راهکار که در آن شهر برای توسعه فرهنگی آن استفاده می شود، برای شهر دیگر جواب خواهد داد ضمن اینکه مصداق شهر اصفهان هم غلط است و افرادی که در صحبت ها و حتی سخنرانی های خود در جلسات و برنامه به این نکته اشاره می کنند، کم اطلاع بودن خود را نسبت به تاریخ و مباحث فرهنگی نشان می دهند شهر اصفهان در طول تاریخ افراد بسیاری را از شهرها و حتی کشورهای دیگر پذیرفت ولی هیچ گاه آنان را غیر بومی نخواند امروزه نمی توان از نقش شیخ بهایی، ارامنه و…در توسعه فرهنگ و هنر این شهر چشم پوشی کرد مسأله مهم در توسعه فرهنگ و هنر این شهر این است که سیاستگذاری و برنامه های فرهنگی و هنری به گونه ای باشد که شهروندان حتی افراد مهاجر این شهر را از خود بدانند نه یک مسافر موقتی، متاسفانه در شهر اراک با دو پدیده مخرب روبرو هستیم پدیده اول نخبگان و فعالین فرهنگی و هنری هستند که زاده این شهر هستند و بنا به هر دلیلی از این شهر مهاجرت کردند هر چند نمی توان اثر بخشی و سواد این افراد را در حوزه فعالیت خود کتمان کرد ولی واقعیت این است که این افراد از شهر اراک رفته اند حتی آخر هفته ها یا آخرماه در این شهر حضور داشته باشند ولی نمی توان برنامه ریزی و سیاستگذاری فرهنگی و هنری این شهر را به عهده آنان گذاشت زیرا مهمترین عامل که همان زیست در شهر و تعامل روزانه با شهروندان را این افراد بنا به مهاجرت از دست داده اند به همین خاطر است با وجود اینکه در جلسات و برنامه ها که در حوزه فرهنگ و هنر شهر از آنان دعوت به عمل می آید و بر اساس نظرات آن فعالیت فرهنگی و هنری برنامه ریزی می شود آن برنامه از کمترین اثرگذاری و اثربخشی بر روی شهروندان برخوردار است و کمترین مشارکت و استقبال از سوی شهروندان صورت می گیرد.
پدیده دوم و‌ مخرب تر حضور و نقش پر رنگ بورژواهای فرهنگی در برنامه ریزی و فعالیت های فرهنگی این شهر است، متاسفانه این پدیده در شهر اراک بیش از سایر شهرهای کشور شاهد هستیم افرادی که با کمترین سواد و دانش در حوزه فرهنگ و هنر تحت عنواین دهن پر کن همچون مدیر بنیاد،فعال فرهنگی، نویسنده و…به عنوان مشاور در نهادهایی همچون شورای شهر، اداره کل فرهنگ و ارشاد، دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری و.. ورود پیدا کرده و برای فعالیت های فرهنگی و هنری این شهر تصمیم گیری و یا مشورت می دهند همین امر باعث شده که در هر برنامه و فعالیت فرهنگ یک عده مشخص از بورژواهای فرهنگی حضور داشته و تنها کار مفید آنان عکس یادگاری و به اشتراک گذاشتن عکس های یادگاری در اینستاگرام و شبکه های اجتماعی باشد.
همین امر باعث شده که یک نویسنده با چاپ یک کتاب به عنوان نویسنده مطرح استان مطرح شود، همین امر باعث شده فردی که اقدام به خرید نگاتیوهای عکس های سایر عکاسان قدیمی استان کرده به عنوان عکاس مطرح تاریخی این شهر مطرح و معرفی شود. به همین خاطر بنده معتقدم شهر اراک نه تنها در توسعه فرهنگی رشد نکرده بلکه رو به عقب است البته باید این نکته را در نظر داشت که این شهر از لحاظ زیر ساخت های فرهنگی رشد زیادی نسبت به گذشته داشته ولی از لحاظ توسعه خیر.

از حکمرانی بورژوا بر فعالیت های فرهنگی و هنری شهر اراک صحبت کردید؟به نظرتان علت این امر چیست؟
همانطور که در صحبت های قبل اشاره شد مهاجرت نخبگان و فعالین این حوزه از شهر اراک و به رسمیت نشناختن افراد مهاجر به عنوان شهروند عامل بوجود آمدن وضع حاضر بوده است ضمن اینکه یک فاکتور و مولفه اجتماعی مهم که نباید از آن غافل شد سکوت نخبگان و فعالین حوزه فرهنگ و هنر است که در این شهر ساکن هستند، بنده از اراک به عنوان شهر سکوت های مصلحتی یاد می کنم، متاسفانه بیش از هر شهر دیگر شاهد هستیم نخبگان، فعالین، نویسندگان، هنرمندان واقعی در برابر اقدامات و فعالیت های فرهنگی که توسط عده ای که هیچ تخصص و سوادی در این حوزه ندارند و فقط سودای مطرح شدن به عنوان فعال و صاحب نظر فرهنگی دارند، سکوت اختیار کرده هر چند نقد دارند و نقدشان به جا است ولی سکوت می کنند این سکوت به دلایل مختلف همچون آشنا و دوست بودن با فرد مورد نظر، دور بودن از چالش و…بر می گردد ولی این سکوت باعث شده افرادی سردمدار فعالیت و برنامه های فرهنگی اراک شوند که هیچ سنخیت و تخصصی در این حوزه ندارند همین امر باعث شده که روز اراک که به عنوان شاهکار مدیریت شهری کلانشهر اراک و اقدام موثر کمسیون فرهنگی شورای مطرح می شود از کمترین اثر بخشی در بین شهروندان برخوردار باشد.

از روز اراک صحبت به عمل آمد، دلیل این عدم استقبال شهروندان از این روز چیست؟
نمی توان اثر بخشی نام گذاری یکی از روزهای سال را برای شهری جهت افزایش تعلق شهری شهروندان آن شهر کتمان کرد ولی متاسفانه با وجود اینکه مدیریت شهری شهر اراک دغدغه برای انجام این کار داشتند ولی متاسفانه به دلیل ساختار ضعیف کمسیون فرهنگی اجتماعی شورا بالاخص ورود برخی افراد با کمترین سواد و دانش لازم در کارگروه کمسیون فرهنگی و اجتماعی باعث شد این روز از مسیر و هدف اصلی خود خارج شود.
متاسفانه همان عده ای که بنده آن ها را بورژوا می نامم به همراه عده‌ای از نخبگان و صاحب نظران که به پایتخت مهاجرت کردند برای این شهر و مردم این شهر تصمیم گرفتند که چه روز و‌چه چهره ای به عنوان روز اراک معرفی کرد و همچون سایر فعالیت های فرهنگی و هنری شهروندان شهر غایب اصلی بودند.برای اینکه روزی و چهره ای به عنوان نماد شهر شناخته شود باید شهروندان آن شهر تصمیم بگیرند نه عده ای که محل سکونتشان تهران است و حتی در سال هم یکبار به این شهر سفر نمی کنند، این حق طبیعی از شهروندان شهر اراک گرفته شد که در مورد انتخاب روز شهری که در آن زندگی می کنند تصمیم بگیرد.
فاجعه بار تر از همه این مباحث اقدامات مدیریت شهری شهر اراک بالاخص کمسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر است، جدا از هزینه هنگفتی که برای کلیپ دیرین دیرین به مناسبت روز اراک اختصاص دادند ولی پرسش اساسی مطرح است هویت شهر اراک را در این کلیپ با فطیر و دوگوله نشان می دهند؟با فتیر و دوگوله می خواهند تعلق شهری شهروندان را ارتقا دهند؟ یا در برنامه صدا و سیما به مناسبت این روز شهروندان چقدر حضور و مشارکت داشتند آیا همان برخی افراد تکراری و بیگانه با حوزه فرهنگ و هنر در این برنامه حضور نداشتند و مهمتر از همه پست هایی است که مدیر یکی از بنیادها شهر اراک در فضای مجازی به مناسبت این روز منتشر می کرد، انتشار پست به مناسبت این روز توسط افراد و وحتی موسسات و بنیادها ایراد ندارد ولی زمان این امر به عنوان نقد جدی مطرح می شود که این پست ها حالت تکمیل روزمه و مطرح کردن فرد و افرادی داشته باشد متاسفانه در فضای مجازی اینگونه پست ها توسط بنیادی انتشار یافت و تاسف بار از اینکه کمسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر نسبت به این هجویات پاسخ و‌ واکنشی نشان نداد همه این عوامل باعث می شود که شهروندان این شهر کمترین تعلق را به شهر داشته باشند، نخبگان آن سکوت و کمترین مشارکت و همکاری در برنامه ها و فعالیت های فرهنگی و هنری از سوی شهروندان کلانشهر شهر اراک شاهد باشیم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.