یکشنبه ۲۶شهریور ۹۶ شماره ۶۸۱
***
وقایع استان
سمیه انصاری فر
***
۱۵ ســال از آن روزهـــا می گذشت. از روزهایی که بر سر اسم فرزندشان با یکدیگر جر و بحث می کردند او می گفت باران و شوهرش می گفت سارا؛ اما نه باران شد نه سارا و نه هیچ اسم دیگری… همان بار اول که بچه اش را سقط کرد دیگر دکترها قطع امید کردند همه راه ها را رفتند نشد که نشد، به تارهای سفید لا به لای موهایش نگاه می کند خیلی بیشتر از سال پیش شده است، چرا این انتظار تمام نمی شود. این خانه به این بزرگی و سوت و کور…همیشه فکر می کند دنیا عادل نیست وگرنه یکی دارد و سر راه می گذارد و یکی ندارد و می گوید کاش بر سر راه پیدا کنم. خیلی تلاش کرده بود تا شوهرش را راضی کند. می گفت بچه غریبــه را بیاورم زندگی ام را به پــــایش بگذارم و بعد بزرگ شـــود و بگوید نمی خواهمتان شما پدر و مادرم نیستید. تازه باید زندگی ام را هم به نامش بزنم و او همیشه با التماس می گفت: نمی فهمد نمی گذاریم بفهمد وقتی که بچه هنوز یک سالش نشده باشد. چشم باز کند ما را ببیند دیگر از کجا می فهمد. اصلا می گویم باردار شده ام بعد می رویم یک جایی چند وقت بعد میاییم. بالاخره راضی شده بود و حالا باید می رفتند و بارانشان را به خانه می آوردند.
فرزند خواندگی همچنان در کشور ما یک چالش است از پنهان کردن مسئله از آشنایان تا برخورد با این کودکان در خانواده ها. طی کردن مراحل قانونی و تلاش برای کسب مجوز و تایید صلاحیت قبول سرپرستی یک کودک، تنها نخستین گام از مراحل فرزندخواندگی است؛ چیزی که بسیاری از خانوادهها تا زمانی که این مرحله را تجربه نکنند، به حساسیت آن پی نمیبرند. این یک واقعیت است که در کشور ما همچنان فرهنگ فرزند خواندگی به درستی جا نیفتاده است و تفاوت های بارز با دیگر کشورها دارد و اغلب از لحاظ روحی این کودکان حاشیه امنی ندارند. در جوامع مترقی که فرزندخواندگی رایج است، سازمانها، تشکیلات، امکانات و مددکاریهای اجتماعی فراوانی وجود دارد تا فرزندان بی سرپرست را به خانوادههای علاقه مند و فاقد فرزند بسپارد. به این ترتیب این کودکان میتوانند در بهترین شرایط زندگی کنند و به شخصیتهایی مهم و کارآمد تبدیل شوند. امروزه در کشورهای پیشرفته، پذیرش فرزندخوانده حتی با وجود داشتن فرزند، چیز غریبی نیست، اما در کشورهایی مانند ایران هنوز هستند کسانی که این موضوع را به راحتی بر نمیتابند. چه بسیار زوجهای جوان و نابارور که به دلیل ترس از حرفهای این و آن، از قبول سرپرستی یک کودک سرباز میزنند و چه بسیار کودکان بیسرپرست که به دلیل عدم پذیرش از سوی اجتماع، از تشکیل خانواده و کسب موفقیتهایی درخور تواناییها و استعدادهایشان، باز میمانند.
متأسفانه در ایران رابطه میان دو گروه «کودکان بی سرپرست» و «خانوادههای فاقد فرزند» بسیار ضعیف است و اغلب خانوادهها مایلند فقط کودکان دختر و زیر یک سال را به فرزندی بپذیرند.
اگرچه مطابق آمار سازمان بهزیستی، تعداد خانوادههای متقاضی فرزندخوانده از تعداد کودکان بی سرپرست بیشتر است و این پیش آگهی خوبی است که نشان میدهد فرهنگ فرزندخواندگی در حال جا افتادن در جامعه است، اما باید به جایی برسیم که خانوادهها مخفیانه این کار را انجام ندهند و باعث مباهات شان باشد که سرپرستی کودکی را قبول میکنند.
طبق اعلام معاون امور اجتماعی بهزیستی استان مرکزی ۲۶ کودک بدسرپرست در این استان امسال به فرزندخواندگی پذیرفته شدند.
به گزارش وقایع استان به نقل از ایرنا، عبدالکریم یادگاری گفت: ۲۶ کودک بدسرپرست از میان ۳۰ پرونده پذیرش شده در سال جاری به آغوش گرم خانواده جدید سپرده شدند.
وی توضیح داد: ۵۱۲ نفر در استان مرکزی متقاضی فرزند خواندگی هستند که ۵۰ نفر آنان با تکمیل مدارک و گذراندن دوره های مشاوره در لیست انتظار قرار گرفته اند.
معاون امور اجتماعی بهزیستی استان مرکزی اظهار کرد: ۹۰ درصد متقاضیان فرزندخواندگی در این استان خواهان فرزند دختر زیر یک سال هستند که پاسخگویی در کوتاه مدت به این مهم مقدور نیست و این شرایط مدت زمان پذیرش فرزند خوانده را طولانی می کند.
وی گفت: ۵۰ تا ۶۰ کودک از چهار تا ۱۸ سال اکنون در مرکز نگهداری بهزیستی استان نگهداری می شوند که واجد شرایط تحویل به خانواده های متقاضی هستند.
معاون امور اجتماعی بهزیستی استان مرکزی گفت: طرح «امین موقت» به منظور پذیرش فرزند خوانده توسط خانواده ها وجود دارد اما، در استان مرکزی از این طرح استقبال نشده است.
یادگاری افزود: در طرح «امین موقت» کودکان بالای چهار سال به مدت ۲ تا سه سال به شکل موقت به خانواده های فاقد فرزند سپرده می شود.
وی، برخی از شرایط واگذاری کودک به خانواده های متقاضی را بخشیدن یک سوم اموال به نام فرزند خوانده، داشتن تمکن مالی والدین و صلاحیت اخلاقی زوج ها عنوان کرد.