خانه » پیشنهاد سردبیر » به بهانه اظهارات اخیر مدیرعامل سابق خانه سینما /مرگ تلویزیون در راه است/در هیچ جای دنیا صدا و سیما دولتی و بر اساس قدرت اداره نمی شود

به بهانه اظهارات اخیر مدیرعامل سابق خانه سینما /مرگ تلویزیون در راه است/در هیچ جای دنیا صدا و سیما دولتی و بر اساس قدرت اداره نمی شود

چهارشنبه ۲۴ آذر ۹۵ شماره ۴۸۳

عباس لعل بار
وقایع استان

محمدمهدی عسگرپور کارگردان مطرح سینما و تلویزیون، مدیرعامل سابق خانه سینما، معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران از چهره های فرهنگی است که دیدگاه های خود را با صراحت تمام بیان می کند، پاسخ های تند وی هم زبانزد است. عسگرپور در دوره‌ای پرآشوب مدیریت خانه سینما را برعهده داشت و شاهد پلمپ خانه سینما بود. وی با تجربه ای که در تلویزیون دارد معتقد است: «هیچ استراتژی برای اداره تلویزیون وجود ندارد، آدم‌ها زحمت‌شان را می‌کشند و بهترین آدم‌های موجود هم هستند برای مسوولیتی که فعلا باید به عهده بگیرند. اما اینها به معنی استراتژی داشتن در این سازمان است؟ آمدن من از سینما به تلویزیون دلیل دارد؛ آیا این سازمان را تا کی می‌خواهیم این شکلی اداره کنیم که تبدیل شده است به یک سازمان فرسوده و فرتوت. شما نگاه کنید ببینید از این سازمان نشاط و طراوت می‌بینید اصلا؟ یعنی ساختارش این را به شما می‌گوید. حالا شما فرض کن این ساختار را دارید، تئاتر هم جور دیگر دارد اداره می‌شود، تجسمی هم به نوعی، موسیقی هم که به طور کل شده زیرزمینی و روی زمینی و حالا سینمای‌مان هم می‌خواهد مستقل و خصوصی بشود! اصلا مگر می‌شود؟ اینها ظروف مرتبط به یکدیگر است.»
این کارگردان سینما و تلویزیون در گفتگویی با ایلنا با توجه به بودجه سال ۱۳۹۵ که اخیرا توسط رییس جمهور به مجلس ارائه شده است، به بودجه اختصاص یافته این سازمان، دولتی بودن آن و تبلیغات فرهنگی اشاره نموده و صحبت های جالب توجهی بیان کرده است. شایان ذکرست در لایحه بودجه سال ۱۳۹۵ به ۸۴ موسسه یا نهاد به‌صورت رسمی ردیف‌های بودجه مشخص ازجمله بودجه فرهنگی اختصاص یافته که بیش از ۳۳درصد آن شامل سازمان بسیج می‌شود و حوزه‌های علمیه رتبه دوم را در برخورداری از بودجه‌های فرهنگی دارند. یعنی ۱۴موسسه نزدیک به ۸۰ درصد سهم بودجه فرهنگی کشور را در اختیار دارند.
عسگرپور درمورد روند تخصیص بودجه‌های فرهنگی که مهمترین آن روند اختصاص بودجه به نزدیک ۶۰ ارگان و موسسه غیردولتی است که بنا بر تعاریف خاص خود فعالیت فرهنگی دارند، نظرات جالبی دارد. عسگر پور درباره برخی از نهادها که در لیست بودجه ثابت قرار دارند یعنی به غیر از بودجه جاری و مصوب خود؛ در جدول ۱۷ هم گنجانده شده‌اند تا بودجه دیگری به نام بودجه فرهنگی را نیز از آن خود کنند و واقع گرایانه بودن تقسیم بودجه برای حوزه‌ فرهنگ براساس وظایف اصلی‌ نهادها، می گوید: فکر می‌کنم اگر ساختار قدرت را کشور خودمان نگاه کنیم شاید پاسخ خیلی از این سوالات برایمان روشن شود. به نظرم باید از این زاوایه هم نگاه کنیم که واقعا از چه چیزی صحبت می‌کنیم.
مدیرعامل سابق خانه سینما افزود: ما در کشوری زندگی می‌کنیم که مقولاتی داریم به نام نظام، حکومت، دولت و قدرت‌هایی که به صورت پراکنده در هر نهاد و ارگانی ممکن است وجود داشته باشند و در هر دوره‌ای می‌تواند دستِ بخش‌‌های نظامی باشد یا نباشد. بنابراین ما از یک پدیده واحد صحبت نمی‌کنیم که مثلا بگوییم ما درباره دولت صحبت می‌کنیم و بپرسیم این بودجه چرا با این شیوه توسط دولت توزیع می‌شود. بخش بسیار کمی از بودجه مخصوصا در حوزه فرهنگ در اختیار دولت قرار دارد و بخش اصلی آن به نهادها و ارگان‌هایی می‌رسد که دولت می‌تواند بگوید زیرنظر موسسات تابعه‌ی آن قرار ندارند و بخش‌هایی غیر از دولت باید پاسخگوی چگونگی استفاده از این مبالغ معمولا هنگفت باشند. شناخت این ساختار حکومتی برای نتیجه‌گیری در چنین حوزه‌ای بسیار مهم است. گاه شخصا فکر می‌کنم به عنوان کسی که می‌خواهم از بیرون ساختار حکومت را بشناسم؛ می‌توانم باتوجه به همین جداول بودجه و سایر قوانین موجود؛ حدس بزنم موضوعات مختلف و ازجمله حوزه فرهنگ کشور ما چگونه اداره می‌شود.
وی ادامه می دهد: در بسیاری از کشورهای پیشرفته یکی از اصلی‌ترین فعالیت‌های شهرداری‌ها اقدامات فرهنگی است و دولت‌ها تنها به عنوان یک سیاست‌گذار و ناظر از یک گوشه‌ هدایت امور را برعهده دارند. در کشور ما دولت و بخش‌های متعدد دیگری هستند که عملا فعالیت‌های فرهنگی را برعهده دارند. اگر بخواهیم سرمنشاء این “سایر نهادها” را پیگیری کنیم؛ موضوع پیچیده می‌شود چون احتمالا بخشی از آن به مقوله حاکمیت می‌رسد، بخشی دیگر به مقوله نظام یا دولت و قدرت‌های پراکنده‌ای که عنوان شد. مادام که این تفکر وجود دارد که برای پیگیری هر موضوعی در کشور باید بیش از یک نهاد وجود داشته باشد؛ ما با این آنارشی مواجه خواهیم بود. البته نه فقط در حوزه فرهنگ بلکه در بسیاری از حوزه‌های دیگر مثل صنعت، سازندگی و جاده‌سازی و … نیز این تقسیم‌بندی‌ها وجود دارد. منتها ما صدای چنین ایرادی را از سایر حوزه‌ها چندان نمی‌شنویم چون اساسا عرصه فرهنگ و موضوعات مربوط به آن؛ به شکل طبیعی در عصر حاضر بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد.
این کارگردان مطرح کشورمان بیان می دارد: بخش قابل توجهی از پدیده‌هایی مثل اختلاس که امروز با آن‌ها مواجه هستیم از همین جا به وجود می‌آید. مثلا قرار است جاده‌ای ساخته شود، روی کاغذ شرکتی که در زمینه راه‌‌سازی و مهندسی فعالیت می‌کند با دولتی مواجه می‌شود که سفارش مشخص دارد و از طریق مزایده و مناقصه واگذاری کار انجام می‌شود. اما در عمل چه اتفاقی می‌افتد؟ چون اعمال نفوذ و قدرت به صورت پراکنده در کشور تقسیم شده؛ شرکتی به وجود می‌آید که به یکی از این ارگان‌های قدرت که نام برده شد؛ متصل است و در این شرایط هر مناقصه و مزایده‌ای فرمالیته به نظر می‌رسد چون این قدرت‌ها در روند تخصیص پروژه تاثیرگذاری می‌کنند. پس این مقدمه ورود به بحث است که اول باید ساختار قدرت را بشناسیم تا ببینیم چرا به این شیوه تصمیم‌گیری می‌کند. مثلا در حوزه فرهنگ به شکل رسمی و مشخص هم باید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نقش داشته باشد؛ هم سازمان تبلیغات اسلامی و هم حوزه هنری و صدا‌وسیما و …. در اینجا نگاه ما به تلویزیون نیز جالب است چراکه در این دوره تاریخی؛ در هیچ کجای دنیا موسسات صداوسیما بدین شکل فعالیت نمی‌کنند اما ما همچنان اصرار داریم که صداوسیما به صورت دولتی و براساس قدرت اداره شود و به همین دلیل هم خیلی به مرگ نزدیک شده است.
وی افزود: بعد از شناخت این ساختارها ما با رفتار دیگری مواجه هستیم که توسط همین نهادهای قدرت ایجاد می‌شوند (بخشی از نظام، بخشی از حاکمیت یا بخشی از قدرت). فاز بعدی است. اینکه در داخل هرکدام از این عرصه‌های قدرت به دلیل نبودن ساختار درست؛ هرکدام از بخش‌ها به واسطه یک فاکتور امتیازی مثل یک مدیر قدرتمند در دوره‌ای خاص، داشتن ارتباطات گسترده با نهادهای بالادستی روندی شکل داده‌اند و براساس آن می‌خواهند گوی سبقت را از یکدیگر بربایند. نهایتا این اتفاق می‌افتد که در هر دوره‌ای تجمیع بودجه به شکلی عجیب و نامتوازن به سمت یک یا چند موسسه و نهاد محدود می‌شود. روند مذکور هم اصولی نیست و هم دوام چندانی نخواهد داشت.
عسگرپور اظهار می دارد: به عنوان مثال در همان سازمان صداوسیما، روابط عمومی باید وظیفه جمع‌آوری نظرات مردم و انتقال آن به مدیران و دست‌اندکاران شبکه‌ها را برعهده داشته باشد. کافی است روابط عمومی اعلام کند من مسائل مردم را جمع‌آوری و منتقل می‌کنم اما مدیران و دست‌اندرکاران شبکه‌ها متوجه نمی‌شوند و این انتقال اطلاعات سخت صورت می‌گیرد و درنهایت به مدیر بالادست خودش که معمولا هم غیرمسلط است؛ می‌گوید چون ما مستقیم نظرات مردم را جمع‌آوری کرده‌ایم و در اختیار داریم؛ پس اگر خودمان سریال‌سازی هم انجام بدهیم در جذب مخاطب موفق‌تر خواهیم بود. این مسئله نهایتا منجر به این می‌شود که در ردیف سریال‌سازی صداوسیما موضوع مذکور گنجانده شود. این قصه تقریبا در تمام نهادهای دولتی تکرار می‌شود و هر بخش و زیرگروهی با این تصور که با سرعت و کیفیت بیشتری می‌تواند فعالیت‌های مشخصی را انجام بدهد؛ درخواست ردیف بودجه مستقل هم می‌کند. به همین ترتیب با ردیف‌های بودجه تکه تکه مواجه می‌شویم.
مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی بیان کرد: این پدیده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم دیده می‌شود. ردیف بودجه سینما از تئاتر جداست. یکی؛ از مسیر اداره بودجه می‌گذرد و دیگری؛ خیر. برخی دیگر هم خارج از این دایره وجود دارند که همواره به عنوان نیروهای مخالف دولت وقت (هر دولتی که می‌خواهد باشد) می‌خواهند نشان بدهند به درستی به وظایف اجرایی و دولتی عمل نمی‌شود و بی‌کفایتی وجود دارد. در مواردی هم فضا شعارزده شده و حتی برچسب‌هایی مثل سرسپردگی و وابستگی به یک رنگ و جناح خاص زده می‌شود تا افرادی خاص خودشان را متعهد و دلسوز معرفی کنند و بر حسب آن بودجه‌های مشخص برای فعالیت‌های مذکور تقاضا کنند. اصولا بسیاری از نهادها و ارگان‌هایی که اشاره شد و بدون هیچ پاسخگویی ردیف بودجه فرهنگی دریافت می‌کنند؛ ریشه‌شان همین‌جاست.
کارگردان سریال گل‌های گرمسیری ابراز داشت: با توجه به اینکه هنوز جزو اصلی‌ترین فعالیت‌های سازمان‌هایی نظیر صداوسیما برنامه‌های تبلیغاتی و شعاری است، عسگرپور در پاسخ به اینکه بعد از گذشت نزدیک به ۴۰ دهه از انقلاب آیا قدرت و پس از آن قوه مجریه قانع نشده برای آنکه فعالیت‌های تبلیغاتی از این دست را کنار بگذارد؟ می گوید: این اقدام یک جسارت و فضای اجتماعی خاصی نیاز دارد که واقعا در حال حاضر وجود ندارد. جامعه ما از یک جایی دوقطبی یا با دید خوش‌بینانه‌تر چندقطبی شد. سال ۸۸ هم تاثیر مضاعفی بر این فضای دوقطبی داشت که تا امروز هم احساس می‌شود. بر همین اساس؛ مسئولان فعلی در هر نهاد و ارگانی که می‌خواهند باشند؛ اول باید به اصطلاح برادری خود را نسبت به برخی موارد ثابت کنند تا بتوانند زندگی کاری داشته باشند. پس بخش قابل توجهی از اقدامات افراد به شعار تبدیل می‌شود تا بمانند.
وی ادامه می دهد: مثلا می‌خواهند با رییس سازمان حج و زیارت یک گفت‌وگویی بگیرند که او اعلام کند برای رفتن به زیارت کربلای معلی یا حج و … باید حتما ویزا و روادید دریافت کرد، او قبل از هر صحبتی می‌گوید بنا به گفته فلان فرد مثلا رییس‌‌جمهور و ……… یعنی باید کلی مقدمه‌چینی کند که درنهایت دو جمله بگوید اینکه برای سفر به کربلا الزام دریافت روادید وجود دارد. یا یک مسئول ورزشی می‌خواهد مسابقه دو ویژه سالمندان برگزار کند؛ اول می‌گوید بنا به تاکید فلان فرد مثلا رئیس فلان قوه در بحث ورزش و سلامتی؛ از آنجا که دولت تدبیر و امید مسئله ورزش را مهم می‌داند و … قرار است مسابقه دو برای سالمندان برگزار شود.
عسگر پور افزود: یعنی بخش عظیمی از وقت و انرژی مسئولان و مدیران دولتی صرف تثبیت موقعیت خودشان می‌شود که ثابت کنند وابسته به کجا هستند یا نیستند تا در داخل دایره نظام پذیرفته شوند. این اتفاق حتما در روند بودجه‌بندی نیز تاثیر دارد. پس آنچه شما می‌گویید که دوره شعار تمام شده و باید رفت دنبال کارهای زیربنایی؛ به یک دولت مسلط و جسور نیاز دارد که از کار توام با نتیجه دفاع کند، نه اینکه وزیر فرهنگ آن برای دلخوشی یک جماعت فرهنگی و هنری مطلبی را بگوید و همه او را تشویق کنند بعد فردا روزی؛ وقتی مورد کوچکترین سوالی قرار می‌گیرد؛ با تغییر جمله‌بندی‌های خودش؛ به نوعی صحبت‌های قبلی‌اش را بی‌اثر کند.
قائم مقام سابق مدیر شبکه ۲ سیما درباره یکی از علایق نهادهای قدرت و سیاست یعنی راه‌اندازی بخش‌‌ها و توابع فرهنگی که باعث می شود تمام ارگان‌های وابسته به اصحاب قدرت دست‌کم یک بخش تحت عنوان فرهنگ برای خودشان دایر کنند معتقد است: اینکه هر نهاد و سازمانی بخواهد فعالیت فرهنگی داشته باشد یا به فعالیت‌های فرهنگی بپردازد به خودی خود اشکالی ندارد، البته نه در کشور ما. به عنوان نمونه در ایالات متحده آمریکا؛ وزارت فرهنگی وجود ندارد اما تمام دستگاه‌های فرهنگی نه اینکه بخش فرهنگی داشته باشند اما فعالیت فرهنگی دارند. طبیعی هم هست چون این مسئله جزو لاینفک زندگی بشر امروزی است که باید برای فعالیت مختلف خود فضای فرهنگی به وجود بیاورد تا از آن استفاده کند. حالا اینکه این اصل در کشور ما چگونه ترجمه شده خودش نکته‌ای است. مدتی در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری مشغول بودم. از دوستانی که پیش از ما سمتی در این نهاد داشتند پرس‌وجو کردم که این سازمان چه منش و دیدگاهی را تاکنون دنبال می‌کرده؟
کارگردان فیلم سینمایی قدمگاه افزود: در آن دوره آقای احمدی‌نژاد در شهرداری بود. یکی از فعالیت‌هایی که سازمان فرهنگی و هنری به عنوان اقدام فرهنگی اجرا کرده بود و واقعا هم برایش بودجه تخصیص داده بودند؛ برپایی نمایشگاه‌ مارهای خانگی بود. در بخش دیگر؛ اوج خلاقیت شهرداری نصب بیلبوردهای «آقا مخلصیم» ( جالب بود که همه فکر می‌کردند که هرچه لحن به اصطلاح لاتی و عامیانه‌تر باشد؛ استقبال از آن بیشتر است) آنهم در قبال امام زمان(ع) در خیابان ولیعصر بود یا در ماه محرم نمایشگاه عطر سیب برای عرضه رایگان طبل و سنج و … برپا می‌شد که اتفاقا تمام هیات‌ها را هم درگیر خود کرده بود و همگی در صف می‌ایستادند تا طبل و سنج بگیرند. وقتی این اقدامات تبلیغی تحت عنوان فعالیت فرهنگی در ذهن مسئولان جا افتاده؛ حتی مسابقه طناب‌کشی و هندوانه خوری زیرگروه فعالیت فرهنگی قلمداد می‌شود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.