دوشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۷ شماره ۱۰۵۰
***
بخش پنجم/ فصل دوم
مهدی لعل بار/ نویسنده
***
در تاریخ اساطیری و افسانهای ایرانیان از چهار دوره نام برده میشود و در هر دوره یک سلسه فرمانروایی میکرده است:
-۱ پیشدادیان
-۲ کیانیان
-۳ اشکانیان
-۴ ساسانیان. بر اساس آنچه حمزه اصفهانی در کتاب خود بیان میکند روزگار پادشاهی پیشدادیان ۲۴۷۰ سال بوده و جمشید شاه بین سال های ۳۳۷۶ تا ۲۶۶۰ قبل از میلاد مسیح به مدت ۷۱۶ سال حکومت میکرده است.
از سویی سلسله کیانیان نیز در حدود ۷۷۸ سال حکمرانی کردهاند و همای از پادشاهان این سلسله نیز بر اساس ذکر حمزه اصفهانی به مدت سی سال بین سال های ۲۷۸ تا ۳۰۸ پ.م پادشاهی کرده است.
پادشاهان سلسله پیشدادیان یازده نفر بودهاند، و در حدود۳۴۸۶ سال قبل از میلاد در مشرق ایران فرمانروایی داشتهاند. شاهان این سلسله عبارت بودهاند ازکیومرث(گیومرد)، هوشنگ، تهمورث، جمشید، ضحاک، فریدون، منوچهر، نوذر، افراسیاب، زو (زاب) وگرشاسب. بنابر سنت ایرانی، تاریخ بشر با کیومرث آغاز میشود که در متون نسبتاً متأخر به عنوان نخستین شاه جهان شناخته شده است. در مدتِ پادشاهی و تبار و دودمان این شاهان، اختلافات فراوانی در تواریخ به چشم میخورد، که ریشه در روایات شفاهی دورۀ ساسانی دارد.
این شاهان با نوآوریها و تعالیم و نهادهایی که تأسیس نمودند، به پیشرفت و گسترش تمدن مادی انسان یاری بسیاری کردهاند، و بعضی نیز خصوصیات استثنایی داشتهاند؛ مثلاً هم بر انسانها فرمانروا بودند و هم بر جانوران. استخراج معدن، ساختن ابزار، آبیاری و کشاورزی، اهلی کردن حیوانات، خوردن و خوراندن گوشت، ساختن جامههای پوشیدنی و گستردنی، شناختن زنبور و کرم ابریشم،کشتن جانوران زیان رسان، آوردن پیشههای نو و ساختن ارّه و تیشه و آهنگری، علم نجوم و وضع قوانین، گرفتن جشن سده و عید مهرگان، ساختن عبادتگاه و زندان و قلعه؛ ساختن سلاح (تیرو کمان)، پرورش جانوران، دوختن جامه، نوشتن خط، دفن مردگان، تقسیم سال به ۱۲ ماه، شوم شمردن جغد، آیین شاهی، برپایی سده، نوروز، شهرسازی و آبادانی، نوشتن و خواندن، ساختن طنبور، اهلی کردن و سود جستن از جانوران، بافتن پشم و ابریشم، روزه داشتن، عمارت و آبادانی و ساختن کوچه و بازار از جمله اقدامات این سلسله هستند.
اگر از دورۀ اساطیری هم صرف نظر کنیم، سرجان ملکم در کتاب تاریخ کامل ایران میگوید: «مورخین ایران گرشاسب را آخرپادشاه پیشدادیان میدانند، و به زعم ایشان دو هزار و چهارصد و پنجاه سال این طایفه در ایران فرمانروا بودهاند.
نام دوازده تن از این سلسله ثبت دفاتر است. از زمان ایشان، غیر از خروج کاوه خبری که بتوان گفت تاریخ است، نیست. اگر چه چرم پارۀ آهنگری را سنجق پادشاهی مقررکردن نقل است، لاکن در دست عُمَر افتادنش به صحت پیوسته، و همچنین خبر ثابت میکند صحت این کیفیت را.»
از طرفی سنگ نگارههای موجود بر ستونهای آتشکدۀ آتشکوه نیز مدعی این است که قدمت این شهر مربوط به هزارۀ سوم قبل از میلاد مسیح است.
دکتر محمد ناصری فرد براساس سنگ نگارههایی که بر روی ستون های آتشکدۀ آتشکوه مشاهده گردیده و تطابق تاریخی آنها، معتقد است این علائم مربوط به علائم خط پر و توایلام و حداقل ۲۳۰۰ قبل از میلاد مسیح میباشد. در یک نمونه از آنها علامت حلقۀ قدرت را میتوان مشاهده کرد. پادشاهان هخامنشی و ساسانی واگذاری قدرت پادشاهی را از آن اهورا مزدا میدانستند که اهورا مزدا آن را در قالب حلقۀ قدرت به پادشاهان مورد نظر تفیض میکرده است. همچنین این حلقه بعدها به عنوان نشانۀ طوایف بختیاری و قشقایی توسط آنهامورد استفاده قرار میگرفته است، چنانچه حضور طوایف بختیاری در آتشکوه توسط محمد تقی خان حکیم در کتاب گنج دانش نیز بیان شده است: «… در کنار آتشکده چشمهای جاری است که از آب آن زراعت مینمایند. هوایی خوب و مرتعی دلکش و مرغوب دارد که الحال متعلق به چند خانوار بختیاری است و در اصل آتشکده واقع است.
علائم دیگری نیز بر روی ستونها مشاهده میشود از جمله نقش بز کوهی که در سنگ نگارههای ستونهای آتشکده آتشکوه و همچنین نزدیک روستای گل چشمه (واقع در۲۴کیلومتری نیمور) نیز مشاهده میشوند. دکترناصری فرد درخصوص نقش بزکوهی میگوید: «نقش بزکوهی نماد ایران باستان، با مضمون آبخواهی، زایندگی، فراوانی نعمت و محافظت است. تعبیری از یک فرشته که در مواقع سختیها از آن کمک خواسته میشد و ریشه این باور به یکی از اسطوره های ایران باستان برمیگردد. براساس داستانی اساطیری مربوط به ایران، نخستین انسان روی زمین کیومرث بود که در شاهنامۀ فردوسی از آن بعنوان نخستین پادشاه نام برده شده است. کیومرث حدود چهل سال بر زمین زندگی کرد و سپس با اهریمن زشتیها در افتاد و به دست اهریمن کشته شد. دو قطره خون کیومرث بر زمین میچکد و از آن یک بوته ریواس دو شاخه میروید. این دو شاخه ریواس برهم میپیچند و از یک شاخهی آن پسر زیبای جوانی به اسم مشی (ماری) و از شاخه دیگر آن دختر زیبای جوانی به اسم مشیانه (ماریانه) متولد میشود و چون آنها غذا خوردن را نمیدانستند، خداوند فرشتهای را قالب یک بزکوهی سفید رنگ میفرستد تا مشی و مشیانه را شیر بدهد. این بزکوهی تا آنها غذا خوردن را یاد بگیرند به آنها شیر میدهد، آنها بعد از گذشت سالیان بزرگ میشوند و روز سیزده فروردین با هم ازدواج میکنند. به اعتقاد من دلیل اینکه ما ایرانیان در روز سیزده فروردین سبزه گره میزنیم به نوعی برگرفته از همین داستان اساطیری است.
از این منظر به باور مردم ایران باستان، بزکوهی مظهر فرشتهای است که خداوند برای بقا و ادامۀ حیات نسل بشر فرستاده است. نقش بزکوهی برای ایرانیان باستان نوعی مانیفست بوده که رویکردی مقدس داشته است و این قداست بر نقشهایی قابل مشاهده است که هنرمندان شاخهای بزکوهی را به شکل لوزی کشیدهاند و لوزی در خط ایلام کهن و میانه هیو(hu) یعنی تقدیس است. از همین رو هر جا که گذر آب باشد نقشهای فراوان بزکوهی را میبینیم و مضمون آن آبخواهی است و بیان ارزش و اهمیت بی بدیل عنصر آب در نزد مردمان ایران باستان.» ایشان معتقد هستند که علائم مربوط به کوههای اطراف گل چشمه مربوط به سه تا هفت هزار سال قبل از میلاد مسیح هستند . بنابراین به نظر میرسد که تطابق تاریخی این دو سند تاریخی بیانگر آن است که قدمت تاریخی نیمور براساس مستندات موجود حداقل به حدود سه هزار سال پیش از میلاد مسیح ( پنج هزار سال قبل ) باز میگردد.