خانه » پیشنهاد سردبیر » اراک در دورانِ جنگ جهانی اول/ بخش اول

اراک در دورانِ جنگ جهانی اول/ بخش اول

شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۰  شماره ۱۵۳۴

به کوشش یوسف نیک فام

جنگِ جهـانی اول بــا ترورِ «آرشیدوک فرانتس فردیناند» ولیعهـدِ امپراتـوری اتـریش- مجارستان در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ میلادی (۱۲۹۳ خورشیدی) آغاز شد. اگرچه ایران همزمان با پادشاهی آخرین شاه قاجار، احمدشاه در این جنگ، اعلانِ بی طرفی کرد، اما با این حال از همان ابتدای جنگ، بخش های شمال و شمالِ غربی کشور در اشغالِ قوای روس درآمد. ولایاتِ غربی کشور را نیروهای عثمانی تسخیر کردند. جنوب و شرق نیز عرصۀ یکه تازی انگلیسی ها شد. ره آوردِ این اشغال، قحطی سراسری و مرگِ عدۀ زیادی از ایرانیان بود. ردِ وقوعِ جنگ جهانی اول و رویدادهای سلطان آباد (اراک) در آن هنگامۀ آشفته را می توان در چند کتاب جستجو کرد. یکی از آن ها کتابِ «نورمبین» نوشتۀ زنده یاد ابراهیم دهگان است. نویسنده در این کتاب به زندگی «آیت الله آقانورالدین حسینی عراقی» می پردازد. ابراهیم دهگان از نخستین پژوهشگرانی است که با توجه به این که در زمانۀ این روحانی می زیسته و شاگردش بوده به منظورِ شناختِ بیشترِ این عالم و فقیهِ عالی مقام، نخستین بار، شرحی از احوالش را در کتابِ نور مبین یا شرح زندگانی آیت الله فقید مرحوم آقانورالدین عراقی در آذرماه ۱۳۳۲ در چاپخانۀ فروردینِ اراک با هزینۀ شخصیِ بانو بی بی اعظم امینی، همسرِ آقاعطاء الله فرزندِ آقانورالدین منتشر کرد. بعد بخش هایی از این اثر با عنوانِ نورمبین در احوالِ حضرت آیت الله آقانورالدین عراقی در شماره ۳-۴ راه دانش (فصلنامۀ تحقیقاتِ فرهنگی هنری استان مرکزی) در پاییز و زمستان ۱۳۷۴ به چاپ رسید. کتاب در سال ۱۳۹۶ با مقدمه ای از برومند دهگان، در انتشارات دانش کیان بازچاپ شده است.
دهگان در این کتاب به شرحِ حال، تألیفات و اقداماتِ اجتماعی آقانورالدین و مهاجرت او در دورانِ جنگ جهانی اول پرداخته است. شرح و چگونگی این مهاجرت بخشِ مهم کتاب است که به خوبی اوضاع و زمانۀ آشفتۀ آن دوران را بازتاب می دهد.
دهگان در بخشِ «ساداتِ کرهرود» مروری گذرا به اوضاعِ ایران در جنگِ جهانی اول دارد:
«محرّمِ این سال [۱۳۳۴ قمری] چون محرّمِ سال ۱۳۳۰ برایِ ملتِ ایران به ویژه شهرستان های نواحیِ غرب سخت تأسف آور بود. آتشِ جنگِ بین المللی با التهابِ سوزان چون تنورۀ نیران [خارج از ایران] دامنۀ خود را هم به ایران کشید. در این ماه، اکثرِ بلادِ ایران به وسیلۀ ارتشِ متحد و متفق اشغال گردیده بود. عده ای از افسرانِ وابسته به آن دولتِ مغرور، به قصدِ به دست گرفتنِ زمامِ ارتش، از کرمانشاه رو به طهران پیش می آمدند. افسرانِ سوئدی که مربیِ ژاندارمری ایران بودند با تمایل به آلمان ها از دولتِ مرکزی اطاعت نکرده و خود جبهه ای در مقابلِ انگلیسی ها و روس ها تشکیل داده بودند. مبلّغینِ انگلیسی شهرهای جنوبی را به زیرِ سیطرۀ خود گرفته و مردمِ بلادفاع را به اقسامِ شکنجه و آزار گرفته و نابود می کردند. دلیرانِ تنگستانی در بنادر و نواحیِ جنوبی ارتشِ انگلستان را پی در پی واپس می زدند. کنسولگری انگلستان در شهرِ اصفهان موردِ تهاجمِ اهالی و شخصِ قنسول هم مضروب و مجروح گردید. نایب قنسولِ انگلستان در شیراز مفقود شد. بانک های انگلیس در اراک، همدان و کرمانشاه به وسیلۀ قوای ژاندارمری تصرف شد و وجوه نقدینۀ آن ها تصاحب گردید… مستوفی الممالک رئیس الوزرای وقت چون می دانست که اگر روس ها وارد شوند حوادثِ چهار سال قبل تکرار خواهد شد و در نتیجه اساسِ ملتِ ایران را تهدید به زوال خواهند نمود، محرمانه جمعی را وادار نمود که مرکز را ترک و به یکی از شهرستان های مجاور کوچیده و در آن جا کمیتۀ انقلاب و یا حکومتِ ملی تأسیس نمایند. میرزا سلیمان خان که معاون وزارت داخله بود و نیز بستگی نزدیکی به مستوفی الممالک داشت و ادارۀ ژاندارمری هم به او سپرده بود و از طرفی هم رنگ آلمانی داشت یا به اصطلاح آلمان فیل بود با آن دسته روان ساخت. اینان در قم کمیتۀ دفاع ملی به وجود آوردند و عده ای را برای تحریکِ مردمِ شهرستان ها روان ساختند. از جمله سید محمدرضای مساوات، دخو [علی اکبر دهخدا]، امیرحشمت قره چه داغی، علی منتصرالدوله و جمعی دیگر به مقصودِ جمعِ اعانه و تهیۀ نفرات به عراق وارد شدند… مبلّغینِ آلمانی احساساتِ مردم ایران را روزبه روز بیشتر تحریک نموده و آنان را وادار به مقاومت در مقابلِ تهاجمِ دو دولتِ مجاور (روس و انگلیس) می نمودند…» (ابراهیم دهگان، ۱۳۹۶، ۳۵- ۳۶).

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.