خانه » جدیدترین » اراک در دورانِ جنگ جهانی اول (بخش چهار)

اراک در دورانِ جنگ جهانی اول (بخش چهار)

دوشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۰   شماره ۱۵۳۷

به کوشش یوسف نیک فام

رضاقلی قائم مقامی نویسندۀ کتابِ «وقایع ایران در جنگ اول جهانی» در ادامه به چگونگی مقابلۀ قوای ماژر دمــاره فرماندۀ فوجِ بروجرد با قوای روس می پردازد:
تهدید اراک
اما ماژدر دماره از همان ساعاتی که روس ها در ارتفاعاتِ میلِ دیزآباد با جلودارانِ یاور مسعود درآویخته و مصادف می دادند، با تیپِ سوار ظاهراً به نامِ بازدید قوای تنگ توره پیش رفته و باطناً می خواست در صورتِ امکان از پشتِ سرِ روس ها به اراک تعرض نماید. با این نظریه، روزِ دویم راه پیمایی خود، یک ساعت به غروب، به تنگ توره رسیده و بی درنگ تمامِ استحکاماتِ پیش بینی شده را بازدید و سرکشی نموده و دریافت که در این استحکامات پایداری و استقاماتِ شدید نتوان کرد. به هر حال، شب را تا نزدیک به صبح در مغربِ تنگِ مذکور به سر بردند.
سلطان ابوالحسن خان زند، فرماندۀ قوای توره، از اعمالِ روس ها با خبر بوده و می دانست که ستون های مختلفۀ خود را در نوازن و ساروق تمرکز داده اند و همچنین برای حفظ و حراستِ شهرِ اراک و تأمینِ پشتِ سرِ خود، یک گردان کاملِ سوار و پیاده در ارتفاعاتِ غربی و جنوبی شهر تا سه ده اراک سنگربندی نموده و شب و روزِ شهر را حفظ می کنند. به علاوه، واحدهای سوارِ هنگ تا قدمگاه، ازنا و کلاوه رفت و آمد داشته و مراقبت می نمایند. از طرفی، روس ها هم مسلماً می دانستند که عناصرِ مقدم قوای ایران در خطِ کزاز بسیار ناتوان هستند. لیکن چون به اوضاع و احوالِ محل نابلد بودند، از تعرض و حمله خودداری می کردند. زیرا جوب و جدول و نهرهای عمیق و بالاخره نبودنِ پل های قابلِ عبور در مسیرِ رودخانه، قدرتِ آن ها را سلب می نمود. به علاوه، عبورِ دستگاه های چرخدار ارابۀ پیش قطارِ توپ ها و گاری میسر نمی شد. اما ماژر دماره با این که از وضعیتِ رژه و مواقع اراضی آگاه شده بود، با این صورت سه ساعت بعد از نصفِ شب تمامِ قوای سوار را با راهنمایی چند نفر از محترمین محل به حرکت درآورده و از قریۀ توره نیز گذشته و جلوداران تیپ به سوی ازنا و کلاوه متوجه گردید. البته مشکلاتِ راه، که فوقاً ذکر شد، برای پیشروی ستون های ماژر دماره هم مؤثر بوده و به آرایشِ جنگی وی لطمه وارد می ساخت و پراکندگی تولید می نمود.
کوه های راسوند
در هر حال، نیم ساعت از آفتاب می گذشت که جلودارانِ تیپِ سوار با دستجات گشتی های قوای قزاق غفلتاً برخورده و گشتی های سوار روس زدوخوردکنان عقب می کشیدند تا به ارتفاعاتِ مغربِ ازنا رسیده و به قسمتِ عمده تری پیوسته و اندکی در کوه های راسوند پایداری و استقامت نمودند. رفته رفته، یک قبضه مسلسل جلودارانِ تیپ و پنجاه تیر قزاق های روس واردِ میدانِ کارزار شدند. رزمِ بینِ دو واحد نیم ساعت شدت به خود گرفت. اما چون روس ها عدۀ هنگفتی نداشتند، کم کم استحکاماتِ کوه راسوند مغربِ ازنا را که در تصرفِ آنها بود، از دست داده و مدتی هم در جوب های عمیقِ کنارِ دهکدۀ ازنا زدوخورد نمودند تا وقتی که تیپِ سوار نزدیک تر می شدند.
اما فرماندۀ تیپ از پل های لرزانی که عبور می کرد، دریافت اطمینان بخش نبوده و قابلِ عبور نیستند. به علاوه ملاحظه کرد گشتی های قزاق هر قدر عقب می کشند، به عدۀ آنها افزوده می شود؛ گــویی پاسگاه های متعدد دارند، از طرفی با پایداریِ سختِ آنها امروز تا غروب هرگز به سه ده اراک هم نمی رسید. از جهاتِ فوق، به جلودارانِ خود دستور داد از ابرام و سماجتِ در رزم بکاهند. چه می دانست سقوطِ اراک میسر نبوده و اگر تصادفاً ساقط گردد، نگاهداری شهر ممکن نیست. با این تصورات، از جدیّت تیپ سوار هم کاسته شد و روس ها هم استفاده کرده تا سه ده اراک عقب کشیدند و ارتفاعاتِ اطرافِ شهر اراک را تا مدتی به دست گرفتند.
قوای روس که در نوازن و ساروق تمرکز داشتند، به تصورِ این که از پشتِ سر به قرارگاه آن ها متعرض شده و به علاوه از راه معمولی پیشروی واحدهای اعزامی را هم طغیانِ آبِ رودخانۀ شراء مسدود و جلوگیری کرده بود، از این جهت، تمامِ ستون های خطِ نوازن و ساروق و دیزآباد را به اراک گردآورده ارتفاعاتِ جنوبی شهر را حفظ می کردند. بالاخره نبردِ جزیی ماژر دماره ده روز عملیاتِ روس ها را به تعویق انداخت و اقداماتِ اساسی آن ها را خنثی نمود…» (همان، ۱۸۷- ۱۹۳).

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.