سه شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۶ شماره ۷۶۸
رابطه ای که به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان، به حدی معتبر و جدی است که در صورت وجود یا عدم وجود هریک (مشروعیت و اثربخشی)، ممکن است در بلندمدت، شرایط رشد یا افول دیگری پدید آید. به باور مارتین لیپست، ثبات سامانه سیاسی نیز متأثر از نحوه قضاوت رایج و شایع جامعه درباره رابطه این دو مفهوم است. به گونه ای که هنگام مواجهه با بحران اثربخشی، ثبات سامانه سیاسی، به درجه مشروعیت آن بستگی می یابد و همچنین هنگام بحران مشروعیت، ثبات سامانه سیاسی به درجه اثربخشی آن بستگی دارد. لیپست این مهم را در نموداری شبیه به آنچه در ادامه آمده است بازنمایی می کند.
اگر جایگاه سیستم حکومتی در وضعیت A باشد، از درجه بالایی از مشروعیت و اثربخشی برخوردار است؛ به طوری که حتی در زمان بحران نیز که کاهش اثربخشی، طبیعی جلوه می کند، می تواند به سوی وضعیت B متمایل شود. هرچند وضعیت B نشان دهنده زوال اثربخشی است، اما از حفظ سطح مشروعیت حکایت دارد؛ ضمن اینکه حکومت مشروع می تواند به محض عبور از وضعیت بحرانی، به موقعیت سابق خود در وضعیت A برگردد.
اگر سامانه سیاسی خود را در وضعیت C ببیند، با درجه بالایی از اثربخشی اما میزان نسبتاً کمی از مشروعیت، می تواند با بهبود سطح مشروعیت، به سوی وضعیت A برود؛ ولی بروز بحران اثربخشی، ممکن است آن را از وضعیت C به سوی وضعیت D سوق دهد. در این صورت، احتمالاً سامانه سیاسی به سوی زوال خواهد رفت.
جالب تر آنکه گویا اثربخشی بلندمدت، بر احتمال ایجاد مشروعیت می افزاید و حرکت از وضعیت C به وضعیت A را امکان پذیر می سازد؛ برای مثال می توان به سیستم های حکومتی سنگاپور، کره جنوبی و تایوان اشاره کرد که گویا موفقیت های اقتصادی آنان، به تدریج زمینه را برای برگزاری انتخابات آزاد فراهم نموده و بر مشروعیت سیستم های حکومتی آنان افزود.
خلاصه کلام آنکه، اثربخشی در طول زمان مشروعیت بخش است. اهتمام سامانه سیاسی یک کشور برای حفظ اثربخشی در حل مشکلات مردم (بدرستی)، ضعفهای احتمالی در حوزه مشروعیت را التیام می بخشد. از سوی دیگر چنانچه اثربخشی در سطح مطلوب مقدور نیست، مشروعیت بخشی به سامانه سیاسی از طرق مألوف آن لازم است. کم توجهی به اثر متقابل اثربخشی و مشروعیت یک سامانه سیاسی صدمات جبران ناپذیری ایجاد می نماید.