دوشنبه ۱۹ مهر ۹۵ شماره ۴۳۷
سمیه انصاری فر
وقایع استان
«همسر ایده آل» عبارتی است که در میان دختران و پسران جوان برای بازگو کردن معیارهای ازدواج همیشه مطرح می شود، قطعا برای این عبارت نمی توان هیچ تعریف مشخص و مطلقی داد، زیرا هر فردی با توجه به ویژگی های فردی و زندگی اجتماعی اش معیارها و ملاک هایی برای انتخاب همسر خود دارد و تصوری که از همسر آینده خود دارد را با عنوان ایده آل بیان می کند، تصوراتی که معمولا در ذهن مطلوب است ولی کمتر به واقعیت نزدیک می شود، زیرا وجود بیش از ۱۱ میلیون دختر و پسر در سن ازدواج در کشور نشان دهنده این است که معیارهای ازدواج در میان جوانان هنوز تامین نشده ، نزدیک شدن سن متوسط ازدواج دختران به دهه سوم زندگی و تمایل کم آن ها به ازدواج نشان دهنده این مسئله است که در ساختار آنچه بعنوان ازدواج در جامعه مطرح بوده، شاهد تغییرات اساسی هستیم، تغییراتی که به موجب آن شاهد بالار فتن سن ازدواج و عدم میل آن ها به زندگی مشترک باشد. یکی از تغییرات اساسی تغییر در معیار و ملاک ازدواج است، نکته ای که هم اکنون بعنوان یک مسئله مهم مطرح شده ، به طوریکه مدیرکل دفتر امور آسیبدیدگان بهزیستی کشور از “تغییر الگوی همسرگزینی و عدم حمایت بستگان” در فرآیند ازدواج در کشور خبر داده است.
به گزارش ایسنا، ولی الله نصر ضمن بیان آنکه سازمان بهزیستی هر ساله از پروندههای ارجاعی مشاوره ازدواج و طلاق تحلیلی دارد، گفت: سال ۹۴ از ۷۵ هزار و ۲۰۰ پرونده ارجاع شده به مراکز مشاوره، تحلیلی صورت گرفت.
وی در ادامه به تشریح این تحلیل پرداخت و گفت: بر اساس این تحلیلها شاهد “تغییر الگوی همسرگزینی و عدم حمایت بستگان” در فرآیند ازدواج بودیم؛ به طوریکه نتایج آن به ما گوشزد میکند که در حال حاضر بسیاری از ملاکهای آشنایی زوجین تغییر کرده و شبکههای اجتماعی، ماهوارهای و … در این میان نقش بسیار زیادی دارند.
مدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان بهزیستی کشور در ادامه ضمن بیان آنکه این تحلیلها خام بوده و باید از لحاظ آکادمیک و دانشگاهی هم بررسی شوند افزود: “تغییر الگوی همسرگزینی و عدم حمایت بستگان” در فرآیند ازدواج زوجین به عنوان دستاورد این تحلیل، بسیار محرز بود.
نصر همچنین به سایر نتایج تحلیل سازمان بهزیستی از پرونده های طلاق در کشور اشاره کرد و گفت: یکی دیگر از نتایجی که در مطالعه این پروندهها به دست آوردیم «تغییر نگرش جنسیتی زنان نسبت به وضعیت خودشان» در این برهه زمانی به ویژه در میان زنان تحصیل کرده است.
وی تصریح کرد: در حال حاضر زنان تحصیل کرده کمتر پذیرای نقش خانهداری به عنوان وظیفه اصلی خود هستند و همین مسئله میتواند یک مطالبه اجتماعی و همچنین مشکلاتی را به دنبال داشته باشد.
مدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان بهزیستی کشور ادامه داد: اساس این تحلیلها به این نتیجه رسیدیم که «بستر مناسبی برای آشناییهای قبل از ازدواج» در کشور تعریف نشده است.
با توجه به افزایش جمعیت سالمند در کشور و کاهش نیروی جوان هم اکنون ازدواج و به تبع آن فرزندآوری یک مسئله حائز اهمیت در میان سیاست گذاران کشور است و در این میان نقش زنان به دلیل اهمیت آن ها در بارداری و زایمان بیشتر مورد بحث است؛ ولی آنچه در بطن جامعه رخ داده است نشان می دهد که زنان دیگر حاضر نیستند فقط نقش یک دستگاه تولید مثل را داشته باشند و به دنبال نقش های دیگر خود در زمینه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند.
اما باید دید دلیل تاخیر در ازدواج و تغییر نگرش به آن در میان جوانان خصوصا دختران چیست؟ این مسئله با عوامل گوناگون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مرتبط بوده است، عواملی که هر یک در ارتباط با دیگری است و نمی توان آن ها را از هم جدا کرد و یا اولویت خاصی به یکی دیگر داد.
در گذشته اتکای اقتصادی به مرد یکی از ملاک های دختران برای ازدواج بود و پسران نیز ترجیح می دادند تا همسر آینده شان در خانه به امورات خانه مشغول باشد و به فرزندآوری و فرزند پروری بپردازد؛ اما با تغییر شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی این ذهنیت نیز تغییر کرد و البته در هر دو گروه دختران و پسران شاهد این تغییر نگاه به ازدواج هستیم؛ ولی بیشتر این تغییر نگاه و عدم تمایل به ازدواج از سوی زنان است، و قطعا این موضوع ناشی از بالا رفتن آگاهی زنان و شناخت بیشتر نسبت به جایگاه اجتماعی و اقتصادی خود است، با استقلال تدریجی زنان از نظر اقتصادی و ورود آنها به عرصه کار، نوعی آگاهی به حقوق خویش در میان آنان رشد کرده است. بنابراین ازدواجها دیگر همچون گذشته بر اساس اتکای اقتصادی زنان به مردان شکل نمیگیرد. به همین دلیل شاهد روندی متفاوت در انتخاب همسر و معیارهای آن هستیم. استقلال اقتصادی قابل توجه زنان، حق زن در انتخاب همسر و نیز حق تصمیمگیری او برای پایان زندگی زناشویی از جمله این آگاهیها و حق تصمیم گیریها بشمار می رود.
از آنجاییکه دیگر وابستگی اقتصادی برای اکثر زن ها تعریفی چون گذشته ندارد بنابراین در شکل جدید انتخاب همسر و ازدواج بیش از هر چیز دیگر تلاشی است برای برقراری رابطهای ارضاء کننده و ثمر بخش در جهت پاسخگویی به میل عاطفی و جنسی. در این حال ارزیابی ازدواج برحسب میزان ارضای شخصی، اندازهگیری و ارزش گذاری میشود و طلاق با نبود این حس (ارضای شخصی) صورت میگیرد.
البته نباید از تغییر معیارهای ازدواج در مردان نیز چشم پوشید، به نظر می آید مردان نیز با مسئله اشتغال زنان کنار آمده اند و آن را یک معیار برای ازدواج خود می دانند در حالیکه همین اشتغال زنان و پذیرش کار آن ها از نگاه سلطه جوی مردان و مردسالاری آن ها می آید نه پذیرش حق زن در جامعه بعنوان یک عنصر فعال و سازنده. تغییر نگاه در ازدواج به همین درصد تغییر نگاه در طلاق را موجب شده است دیگر مانند گذشته طلاق یک عمل سرزنش شده نیست و همین در افزایش آمار طلاق خصوصا به صورت توافقی موثر بوده است. با توجه به تمام اشاره هیا این روزها در جامعه به آسیب ها و خطرات بالا رفتن سن ازدواج و یا افزایش طلاق خصوصا از سوی زنان در بطن آن باید این نگاه مثبت را داشت که از سویی این مسئله نشان دهنده این موضوع است که زنان امروز به مرحله ای از افزایش اگاهی و شناخت به حقوق فردی خود رسیده اند و حالا در تغییر بسیاری از الگوها تاثیر دارند و نمی توان این نقش مهم را نادیده گرفت البته در جامعه ای که در حال گذار از سنت به مدرنیته است این مسئله بدیهی به نظر می رسد.