چهارشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۱ شماره ۱۵۹۲
در این گزارش با مواد لازم برای یادگیری شوخ طبعی آشنا می شوید
فاطمه حبیبینژاد: لطیفهها یکی از مهمترین راههای ارتباطی روزمره ما و اطرافیانمان هستند. برای آن که شوخی کنیم و طناز باشیم، ابتدا باید نسبت به شوخی شناخت داشته باشیم. اگر به شوخ طبع بودن علاقه دارید اما در عمل موفق نیسستید، به راحتی میتوانید با تمرین و تکرار تکنیکهایی که در این گزارش به آن اشاره میکنیم، دیگران را بخندانید.
باید بدانیم که مقصود لطیفه و طنز متفاوت است. هدف لطیفه و لطیفه گویی خنداندن است اما خندیدن در طنز وسیلهای است تا انتقال یک مسئله اتفاق بیافتد. اما رسیدن به هدف خندیدن هم مسئله آسانی نیست. احتمالاً دو عامل بسیار مهم در رسیدن به این هدف تأثیر شگرفی دارند. ابتدا مضمون لطیفه و سپس گفتار شخصی که لطیفه را به گوش میرساند. در مقالهای با عنوان تحلیل تفسیری کنش جک گویی نتیجه نشان میدهد که آدمها به دو دسته «جوک گوی حرفهای» و «جوک گوی آماتور» تقسیم میشوند که خصوصیات مشترک یا متفاوتی دارند. این مقاله اشاره میکند که جوکگوها با هدف شاد کردن جمع، برقراری روابط اجتماعی و دستیابی به منزلت به شوخی میپردازند و سه دسته احساس متشکل از احساس نشاط، صمیمیت، شأن و منزلت در آنها ایجاد میشود. چگونه «جک گوی» موفق باشیم؟
در یکی از اپیزودهای پادکست شیرین و پرطرفدار این روزها به نام «طنز پردازی» با صدای محمد پور رشیدی به موضوع آموزش شوخ طبعی پرداخته میشود. این پادکست، برنامهای است با موضوع طنز که شنیدن آن، مخاطب را با آثار و افراد طنز پرداز و درونمایه طنز آشنا میکند اما مدعی است قرار نیست مخاطب را بخنداند. اکثر اپیزودها با این جمله شروع میشود: « طنز پردازی پادکستی است با موضوع طنز، موضوع طنز هم یعنی قرار نیست مخاطب را بخنداند اما اگر موضوع خنده داری بود، میگوییم تا شما هم بخندید». در اپیزود «آموزش شوخ طبعی (کاملاً غیر تضمینی)» یاد میگیریم که چگونه شوخی کنیم و در کل انسان شوخ طبعی باشیم. در مرحله اول به سبک کردن فضا اشاره میشود. این مرحله به ما توصیه میکند که اخمو و جدی نباشیم. همیشه پاسخهای غیر درگیر کننده ندهیم و سعی کنیم فضایی گرم و دوستانه به وجود بیاوریم. مثلاً اگر کسی از شما بپرسد که «به نظرت هوا گرم است؟» شما میتوانید بگویید: «بله گرم است» که این یک پاسخ غیر درگیر کننده و قابل پیشبینی است. یا میتوانید فضا را صمیمانهتر کنید و بگویید: «بله دارم میپزم، هوا نگو انگار که توی جهنم در حال پخته شدن هستیم». زندگی میتواند پر از لحظات صمیمانه و شاد یا سخت و جدی باشد. ما این لحظات را با جملاتی از این دست برای خودمان دگرگون میکنیم. عنوان مرحله دوم «خود خندی» است. یعنی اگر میخواهید به توانایی شوخی کردن دست پیدا کنید، ابتدا باید توانایی خندیدن به خودتان را داشته باشید. شاید در اجراها و حرفهای بسیاری از کمدینها دیده یا شنیده باشید که آنها ضعفهایشان را میشناسند و در مورد این ضعفها به طرز خنده داری حرف میزنند. انسان همیشه اشتباه میکند یا دچار خطا میشود، اگر توانایی خندیدن و شوخی با اشتباهات خودمان را داشته باشیم، میتوانیم شوخ طبعی را در خودمان پرورش دهیم. البته باید حواسمان باشد که این اشتباهات در چه زمانی و چه مکانی رخ میدهند. مثلاً قرار نیست هنگامی که اتفاق تلخ یا غیر قابل جبرانی رخ داده است ما در آن موقعیت شروع کنیم به خندیدن و باعث ناراحتی یا نگرانی دیگران شویم.
عنوان مرحله سوم «لطفاً مانع بسته شدن در نشوید» است. فرد شوخی کننده زمانی در شوخی خود موفق میشود که کلمات را چگونه بیان کند، نه این که چه کلماتی را بیان کند. (البته نه به این معنا که هر شوخی را انتخاب کرده و با لحنی شوخ به کار ببریم، بلکه به این مسئله اشاره دارد که شوخی مناسب برای فرد شوخ طبع، شوخی است که با لحنی مناسب منتقل شود). در این مرحله به فرد شوخ طبع توصیه میشود که هنگام تعریف کردن یک خاطره در جمع دوستان، یا تعریف کردن یک لطیفه، خشک نباشد و کمی از دستان و زبان بدن خود استفاده کند. لبخند بزند و در چشمان شنوندهها نگاه کند. کسانی که با لبخند و شوق یک خاطره را برای جمعی تعریف میکنند به یاد بیاورید، یکی از دلایل علاقه مخاطب به شنیدن ادامه خاطره آنها، لبخند، لحن، نوع حرکات، صدا و میمیک صورت است. عنوان مرحله چهارم «رنگ آمیزی با استعاره است». در این مرحله به فرد خواستار رسیدن به تکنیک شوخ طبعی توصیه میشود که حرفهایش را با استفاده از استعارهها در گفتگوهای روزمره منتقل کند. یکی از معروفترین استعارهها در مورد شخصی که زمان زیادی منتظر ما مانده این است: «کجایی؟ علف زیر پایم سبز شد». اینجا فرد گوینده از استعارهای استفاده میکند تا زمان طولانی که منتظر ما مانده است را به تصویر بکشد. به جای این که بگویید: «کیفم آنقدر سنگین است که کمر درد گرفتم» میتوان گفت: «کیف نیست که، کیسه سیمان است، خودم هم نمیدانم چرا انقدر وسیله با خودم حمل میکنم.» اینجا هم با خودتان شوخی کردهاید و هم از یک استعاره استفاده کردهاید. (قرار نیست این جمله کسی را بخنداند، این جمله مثالی است که میتواند در آموزش شوخ طبعی و شوخی با مثالهای خودمان به ما کمک کند). عنوان مرحله پنجم «خیلی اغراق کنید، وگرنه خبری از شوخ طبعی نیست» میباشد. موقع شوخی کردن همیشه میتوان از اغراق استفاده کرد. میتوان پشت تلفن به دوستی که دیر رسیده گفت: «امیدوارم تا چندین سال آینده به محل قرار برسی». باز هم جمله معروفی که بسیار شنیدهایم که کسی در وصف غذای خوشمزه میگوید: «انقدر خوشمزه بود که انگشتهام رو خوردم». این اغراق گاهی در مدل بازیگری بازیگران طنز، لحن یا حرکات بدن آنها هم دیده میشود. مرحله ششم در مورد واکنش شما نسبت به حرفها و اتفاقات پیرامون است. گاهی با یک عکسالعمل اغراق شده میتوان یک وضعیت ساده را به یک وضعیت پر هیجان تبدیل کرد و دیگران را به خنده وا داشت. مثلاً اگر کسی لطیفهای بی مزه تعریف کند و شخصی دیگر بیش از حد و اغراق شده بخندد، سایرین در جمع از خنده اغراق شده آن شخص به خنده میافتند. شاید به وفور دیده باشید که حضور افراد شوخ طبع و خندیدن دیگران به شوخیهای آنها فقط وابسته به حرفهایی که آن شخص نقل میکند نیست، گاهی وابسته به واکنشهایی است که شخص شوخ طبع نسبت به افراد و اتفاقات پیرامون خود دارد. در مرحله هفتم این اپیزود توصیه میشود که کلمات را بسازیم یا باز تعریف کنیم. مثلاً اگر کسی از ما پرسید:« مدل ماشینت چیست؟» نیازی نیست اسم، مدل و رنگ ماشین را توضیح دهیم. میتوان گفت: « یک چهار چرخ پر سر و صدایی است که در خانه ابوقراضه صدایش میکنیم». این کار را میتوانیم با باز تعریف نام وسایل یا در توصیف حالات خودمان به کار ببریم. مثلاً این که: «امروز مثل جارو برقی همه غذاهای داخل یخچال را خوردم.»
در مرحله هشتم توصیه میشود که مشاهدات و حالات خود را با عمل «مقایسه کردن» با مزه کنیم. «چرا صدایت را موقع حرف زدن شبیه آلن دلون کردهای؟» از شوخیهای معروف است که از عمل مقایسه کردن در آن استفاده میشود. عنوان مرحله نهم «تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته» نام دارد. این مرحله به افراد شوخ طبع توصیه میکند که از خیالپردازی و دنیای فانتزی فاصله نگیرند. یعنی فرضیات را بخش بزرگ و مهمی از شوخی و شوخ طبعی بدانیم. فرض کنید در یک مهمانی به دوستتان بگویید:«اگر بیشتر از آن حدی که رژیمم اجازه میدهد غذا خوردم، ظرف پلو را بردار و روی سر من بریز» تصور این که دوست شما چنین عملی را هنگام شام انجام دهد، خنده دار به نظر میآید. ما با ساختن فرضیهها زمینهای برای شوخی کردن ایجاد میکنیم. گاهی میتوان در پاسخ به سوالات یا پیشنهاد برای حل مسائل کوچک و بی اهمیت از تکنیک فرضیه سازی برای شوخی کردن استفاده کرد. مثلاً یک زوج جوان تمام خریدها برای پذیرایی از مهمانها مثل غذا، میوه و شیرینی را انجام دادهاند اما فراموش کردهاند شکلات بخرند. میتوانند با فرضیهسازی با این مسئله مواجه شوند. مثلاً مرد بگوید: «شیرینی وجود مهمانها را در ظرف شکلات میریزیم» یا زن بگوید: «چطور است مهمانها را گروگان بگیریم تا نتوانند برای دیگران تعریف کنند که ما برای پذیرایی شکلات نداشتیم.» این فرضیهسازیها برای مشکلاتی کاربرد دارند که در واقع مشکل نیستند. یعنی شما حق ندارید در پاسخ به فردی که مشکلی جدی را با شما مطرح میکند از تکنیک فرضیه سازی استفاده کنید. این تکنیک بیشتر برای تلطیف فضایی به کار میرود که مشکل جدی در آن مطرح نیست.
مرحله بعدی «بازی کردن با پیش فرضها» نام دارد. در این مرحله ما توسط فرضیههای ثابت یک تناقض به وجود میآوریم. تناقض بخش مهمی از لطیفه است. مثلاً بگویید: «گوله برفی که دخترم به سمتم پرتاب کرد، شیرین ترین گوله برفی بود که در طول عمرم خورده بودم. مخصوصاً آن زمانی که سنگ داخل گوله برفی سرم را شکست». شما در حال تعریف یک خاطره تلخ هستید که با عنوانی شیرین از آن یاد میکنید. سنگ داخل گوله برفی عامل تناقض شیرینی این خاطره است که ممکن است مخاطب را به خنده بیاندازد. در این تکنیک مسیر ذهنی آدمها عوض میشود، یعنی آن چیزی که ابتدای حرف بیان میکنید و در ادامه به نقض آن میرسید، باعث میشود تا شنونده از به هم خوردن تصورات ذهنیاش از ماجرا غافلگیر شود و به خنده بیافتد. مرحله بعدی «از اشتباهاتت طنز طلایی بساز» نام دارد. گاهی در جمع لغتی را به اشتباه میگوییم یا اسم کسی را به اشتباه صدا میزنیم. در این مرحله محمد پور رشیدی میگوید: «تقلا برای از بین بردن اشتباه پیش آمده مانند حرکت دادن یک گوله برفی در برف است که آن را بزرگ و بزرگتر میکند.» اگر اشتباه یا به قول خودمان سوتیهای پیش آمده خود را ابتدا بپذیریم و گاهی با این اشتباهات شوخی کنیم، تبدیل به آدم شوخ طبع میشویم. البته با رعایت نکاتی که پیش از این در مورد شوخ طبعی ذکر شد. عنوان ایستگاه آخر که محمد پور رشیدی در اپیزود آموزش شوخ طبعی پادکست طنز پردازی از آن برای راهکارهای چگونه شوخ طبع بودن یاد میکند «برچسب را بقاپ و ادامهاش بده» نام دارد. این مرحله از زمانی یاد میکند که شما با توجه به مراحل قبل، سعی کردهاید با خودتان شوخی کنید و حالا میتوانید این شوخی را گسترش یا ادامه دهید. مثلاً اگر در جمعی گفتید: «چقدر دلم میخواهد مانند انسانهای اولیه در جنگل زندگی کنم» و کسی در پاسخ شوخی شما گفت: «آن موقع باید اصول شکار و جنگ با خرس هم یاد بگیری» شما در پاسخ به او بگویید: «مشکل اینجاست که اجاره غار هم گران شده و کار راحتی نیست وگرنه اصول شکار و جنگیدن با خرس دغدغه من نیست». در واقع شما به خلق گفتگویی با برچسبهای خود ساخته دست زده و در ادامه آن را گسترش دادهاید. این نوع گفتگو را میتوان ادامه داد و لحظات شاد و مفرحی برای خود و اطرافیان ساخت.
دلیل مهم استناد به پادکست طنز پردازی و عنوان چگونه شوخ طبع باشیم، این است که بدانیم برای شوخی کردن و خندیدن نیازی نیست با حرفهای توهین آمیز دیگران را به خنده بیاندازیم. چهارچوب شوخیها و لطیفههای تکراری و سطحی که در فضای مجازی تکرار میشوند مورد مناسبی برای خندیدن افرادی که به یک بینش معقول از طنز دست یافتهاند نیست. توهین به جنسیت افراد، نژاد یا قومیت، استفاده از نام حیوانات برای برچسب زدن و حقیر شمردن افراد که قلب ما را از خشونت نسبت به حیوانات پر میکند خنده دار نیستند. گاهی مسائلی که به آن میخندیم، تعریفی از ذهنیت ما هستند. هنوز هم لطیفههایی در وصف «خنگ بودن زنان و دختران» در فضای مجازی میچرخد. آیا این لطیفهها خنده دار هستند؟ آیا تناقضی که از مراحل شوخ طبعی نام بردیم در این مسئله پیداست؟ مگر نه این که زنان و دختران موفق و تیزهوش عضو ثابتی از جامعه نخبگان، هنرمندان، ورزشکاران و… دقیقاً به میزان حضور مردان در عرصههای مختلف است. آیا پسرهایی که با لحن و صدای زنانه طنز اینستاگرامی را به دست گرفتهاند، در واقع عمل خنده داری انجام میدهند؟ یا فقط از یک فکر غلط موجود در جامعه سو استفاده میکنند که: حرکات، اطوار و نوع حرف زدن و پوشش زنهــــا خنده دار است؟ پیش از آن که آغوش لبخند خود را برای هر طرز فکری که سعی در خنداندن ما دارد باز کنیم، کافی است کمی به اشتباهات رایج خود فکر کرده و در جهت پیشرفت سطح چیزی که عنوان «طنز» به آن میدهیم و باعث خندهمان میشود، فکر کنیم. آیا محل تولد کسی دلیل بر خنده دار بودن عملی است که به اشتباه انجام داده؟ شوخیها در سراسر زندگی ما جای دارند و به همین جهت بسیار مهم هستند. یک بازنگری در چیزی که به آن میخندیم میتواند ما را از یک انسان معمولی به یک انسان آگاه تبدیل کند. ضمن این که با راهکارهایی عملی در این گزارش توسط منبعی به نام پادکست طنز پردازی متوجه شدیم که چگونه میتوان به فردی شوخ طبع تبدیل شد و اوقات خوشی را برای خود و اطرافیانمان رقم زد.