خانه » پیشنهاد سردبیر » گفتگو با «لیلا فراهانی» به بهانه برگزاری نمایشگاه نقاشی هایش با نام «داج»/سمفونی تاریک

گفتگو با «لیلا فراهانی» به بهانه برگزاری نمایشگاه نقاشی هایش با نام «داج»/سمفونی تاریک

دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷   شماره ۱۰۰۸

***

وقایع استان

سمیه انصاری فر

***

این سوال برای همه انسان ها حداقل یک بار به وجود آمده است دنیا چگونه به وجود آمده است؟ یا من از کجا آمده ام؟ واکنش هر فـــردی بـا توجه به جهان بینی و نگاهش به هستی متفاوت است. خیلی ها داستان انفجار بزرگ را شنیده اند و به وجود آمدن هستی؛ اما دقیقا در این جهان بزرگ و پهناور انسان کی به وجود آمد و چگونه؟ فیلسوفان، دانشمندان، مذهبیون هر کدام جوابی برای این سوال دارند؛ اما در این میان نگاه هنرمندان همیشه متفاوت تر بوده است، زیرا هنرمند از پی تئوری نمی آید او واقعیت را با حس و اندیشه اش به چــالش می کشد. شاید بتوان گفت تمام آثار هنری که خلق و ماندگار شده در پی همان چیستی و کیستی است که هنرمند به دنبال آن بوده است البته که هر چه نگاه او عمیق تر و گسترده تر باشد مفاهیم اساسی تری را به چـالش می کشد.
نمایشگاه نقاشی «لیلا فراهانی» با نام «داج» که روز جمعه هفتم دی ماه در آموزشگاه نقاشی رنگین کمان برگزار شد نیز به دنبال همین چیستی بود. برای کسی که مخاطب نقاشی های این هنرمند است این موضوع کاملا قابل درک است که چقدر برای این هنرمند مساله من کیستم؟ مورد توجه است. نمایشگاه قبلی او به نام «passion» به معنای مرحله آخر عشق به نوعی شوریدگی به دغدغه او در خصوص زن بودن و جایگاه یک زن در جامعه می پرداخت ولی نمایشگاه اخیر او نگاهی بازتر به مساله هستی دارد و او این بار به دنبال این سوال است که انسان چگونه به جهان و هستی پا گذاشت. او با نوزاد سربرآورده از سیاهی و تاریکی نقاشی هایش به دنبال طرح سئوال و شاید حتی جواب است. «داج» به معنای تاریکی و ظلمت است در نقاشی های او انسان را در قالب توده ای نامعلوم و یا گاه نوزاد می بینیم و احتمالا تاریکی غالبی که انسان نقاشی های فراهانی در آن حضور دارد شاید اشاره به رحم مادر و یا ناشناخته بودن جهان به مثابه تمام هستی دارد به بهانه برگزاری این نمایشگاه وقایع استان گفتگویی با وی داشته است.
***
دغدغه ای شما برای کشیدن این نقاشی ها چه بود؟
برای من مساله تکمیل ماده و پیدایش طبیعت در جهان هستی دغذغه ای بود که در این نقاشی ها بدان پرداخته ام.«هر جا که هستی در اعماق جستجو کن سرچشمه در زیر است» این گفته نیچه برای من تامل برانگیز بود و شاید در کنار دل مشغولی من در مورد چگونگی به جهان آمدن انسان من را به کشیدن این مجموعه که شامل هشت نقاشی است سوق داد و در نهایت پیدا کردن پاسخ برای سوال های ذهنم و بیان حسی آن ها اینکه انسانی که در ابتدا توده ای از ماده است آیا در همان آغاز ارتباطی با این جهان برقرار می کند و یا به مرور تکوین به وجـود می آید و هوشمند می شود.
شاید این نگاه را بتوان در اولین تابلوی من در این مجموعه که نمایشگاه با آن آغاز می شود به خوبی دید. در این نقاشی هستی مشغول سازو کار خودش و همزمان یک انسان در حال زاده شدن است. انسانی که البته شکل خاصی ندارد بلکه فقط حجمی از یک ماده است. سئوال من این بود آیا قدم گذاشتن این ماده در جهان کائنات که تاریک و ظلمانی است باعث تغییر جهان می شود، صددرصد نه؟ پس چرا به وجود آمدن یک انسان اینقدر مهم است؟

آیا شما در نقاشی هایتان تنها به دنبال طرح سئوال بودید یا اینکه جوابی را هم می توان در آن ها یافت؟
در تمـامی تـــابلوها سوال طرح شده و البته جواب هایی هم بوده است. به طور قطع من برای سوال هایم پاسخ روشن و صددرصدی پیدا نکردم؛ ولی به پاسخ هایی رسیده ام و شاید هر فردی پاسخ خود را داشته باشد.

در تمام هشت تابلوی شما انسان یا به شکل جنین ( نوزاد) و یا توده ای نامشخص است، دلیل این چه بوده است؟
قطعا ما اگر بخواهیم به ذات چیزی پی ببریم باید به نقطه شروع و سرآغاز آن رجوع کنیم. بعنوان مثال وقتی سنگی بکر از نوک کوهی پایین می افتد در مسیر با گل و لای آغشته می شود بنابراین اگر بخواهیم خود سنگ را ببینیم باید ابتدا گل و لای را کنار بزنیم. بنابراین برای کنکاش در هستی انسان باید به سرآغازش برویم. نوزاد به نوعی می تواند سرآغاز این هستی انسان باشد البته گاه این انسان به صورت لهیده و شکل نگرفته است یعنی ابتدای تشکیل جنین. دلیل من برای چنین انتخابی از ذات انسان درک کردن بنیـــاد مــاده بوده است زیرا می خواستم در مادی ترین شکل انسان به آن پرداخته شود. همانطور که می بینیم در تابلوی اول این توده ماده یا همان نوزاد انگار از دل یک باتلاق یک بی معنایی بیرون می آید یا در رو به روی همین تابلو نقاشی است که سر یک نوزاد در تاریکی را نشان می دهد که اشاره به همان تاریکی و عدم شناختی است که در ابتدای زایش انسان نسبت به هستی دارد. برای من اساسی ترین سئوال این است که چطور این ماده تبدیل به انسانی هــوشمنــد می شود و یا در رحم مادر چه احساسی دارد.

به نظر می آید در نمایشگاه اخیرتان تفاوت نگاهی بسیاری با نمایشگاه قبلی وجود دارد و سوژه بنیادی تر و جهان شمول تر است، خودتان دلیل آن را چه می دانید؟
گذشت زمان برای هر هنرمندی با تجربه ها و اندوخته های تازه تر همراه است. قطعا من هم در این مدت سعی کردم در حوزه هـــای مختلف بیشتر مطالعه کنم و سعی کردم نگاه تحلیلی تر و عمیق تری به مسائل داشته باشم و همین شاید باعث شده تا نگاه و جهان بینی من وسیع تر و سئوال ها و دغدغه هایم نیز متفاوت تر شود.

چرا این نمایشگاهتان نیز مانند نمایشگاه قبلی تان در یک گالری خصوصی برگزار شد آیا خودتان تمایل نداشتید که در فضای عمومی تری چون فرهنگسرای آیینه نمایش داده شود؟
من برای نمایش کارهایم در فضای عمومی تر اقدام کردم؛ ولی شرط این بود که یکی از کارهایم حذف شود از آن جاییکه من با سانسور به شدت مخالفم ترجیح دادم تمام آثارم در یک مکان دیگر با وجود اینکه نور و فضا مناسب نبود نمایش داده بشود زیرا همین که دیده شود برای من کافی است.

در مورد فضای نقاشی استان بگویید به نظرمی رسد حاشیه های این رشته را نیز درگیر خود کرده است.
بله متاسفانه فضای نقاشی استان به طور خاص شهر اراک از حاشیه ها به شدت لطمه خورده است. در اراک دو یا سه نقاش به طور جدی کار می کنند که متاسفانه آن ها نیز دنبال حاشیه هستند و از دید هر کدام دیگری ضعیف تر و به نوعی یکدیگر را قبول ندارند. ما هیچ جمع چهار، پنج نفره نقاشی در شهر نداریم که نشستی برگزار کنند و از کار یکدیگر انتقاد کنند و در مورد کار یکدیگر حرف بزنند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.