خانه » پیشنهاد سردبیر » گزارش «وقایع استان» از حضور چشمگیر جوانان در سفره خانه ها/زیر سقف دودی

گزارش «وقایع استان» از حضور چشمگیر جوانان در سفره خانه ها/زیر سقف دودی

یکشنبه ۱ اسفند ۹۵ شماره۵۳۴
وقایع استان
روشنک مشتاق

نوجوانانی که سرگرمی شان بعد از مدرسه، رفتن به سفره خانه هایی است که بتوانند خستگی یک روز درسی را بسوزانند، دود کنند و به هوا بفرستند.براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، ۱۵ درصد جوانان ایرانی قلیان می‌کشند و بالاترین گرایش به مصرف قلیان در جوانان زیر ۳۰ سال است و سن مصرف قلیان در کشورمان روز به روز در حال کاهش است. به گزارش وقایع استان به نقل از ایرنا :«۸۰ درصد بانوان معتاد اذعان دارند که در بستر خانواده و با سیگار و قلیان به اعتیاد کشیده شده اند.»آمارهای منتشر شده در سطح کشور درباره گسترش اعتیاد به مواد مخدر صنعتی در میان قشر تحصیلکرده نشان می دهد که ۹ درصد پسران و ۱۱ درصد دختران دانشجوی دانشگاه‌های دولتی به مصرف داروهای حاوی مواد مخدر اعتیاد دارند. به گزارش وقایع استان به نقل از ایمنا قدرت اعتیاد تنباکو ۲.۵ برابر هروئین است، بطوریکه پک‌هایی که به قلیان زده می‌شود عمیق‌تر است چون دود باید مسیر طولانی (معمولاً ۱.۵ متری) نای را طی کند و ۳ ثانیه طول می‌کشد تا ریه از این دود پر شود و بعد از ۱۰ ثانیه اولین آثار آن در تمام خون آشکار می‌شود. این در حالی است که خروج تنباکو از بدن حدود ۱۳ ساعت طول می‌کشد. بنابراین دروازه ورود به دنیای اعتیاد سیگار و قلیان است و در حقیقت درصد بالایی از افراد معتاد به مواد مخدر ابتدا از مصرف سیگار و قلیان شروع کرده‌اند.
به یکی از این سفره خانه ها در چند کیلومتری شهر اراک می روم. سفره خانه ای که حدودا پنج سال از تاسیس آن می گذرد و به سبک سنتی ساخته شده است. در جلوی در ورودی هشت پله وجود دارد که به سمت زیرزمین می رود.
سالن مستطیل شکل، با دیوارهای مشکی رنگ و نورکم که با دود سیگار و قلیان تاریک تر هم شده است که در آن حدود ۱۰ میز برای مشتریان و نیزسه تخت وجود دارد.
تمام مشتریان از نسل جوان هستند که اکثرا دختر و پسرهای نوجوان و جوانی هستند که آمده اند فقط قلیان بکشند و با وجود اینکه ساعت دو ظهر و سفره خانه غذا هم سرو می کند، کمتر مشتری سفارش غذا می دهد.
به عبارتی مشتریان یا از فرط بیکاری و برای وقت گذرانی و کشیدن قلیان آمده اند و یا پنهانی و به دور از چشم خانواده و اطرافیان با فردی قرار ملاقات دارند. بر روی سه تختی که در سفره خانه هست ۱۲ نوجوان نشسته اند ، پنج دختر و هفت پسر، که سنشان حدودا بین ۱۴ تا ۱۷ سال است، سرشار از شور و شوق نوجوانی هستند انگار بودن در سنشان قانعشان نمی کند، مدام ادای بزرگترها را در می آورند، دخترها با مانتو شلوار سورمه ای رنگ مدرسه با موهای رنگ شده، صورت بزک شده که اگر لباس های فرم مدرسه بر تن نداشتند گویی بیست و اندی سنشان است که با صدای بلند صحبت می کنند و مشغول کشیدن قلیان و نوشیدن چای هستند. لباس هایشان نامرتب است و بوی عرق بدنشان، فضا را گرفته است.
اگر نگاهی به سن و سال مراجعه کنندگان و مخاطبان سفره خانه های سنتی در زمان های قدیم با امروزه بیندازیم خواهیم دید که افت شدید میانگین سنی وجود دارد، تا جایی که براساس یک آمار که توسط تحقیقات دانشجویی انجام شده نشان می دهد قریب به ۹۰ درصد مشتریان قهوه خانه ها و سفره خانه های سنتی را افرادی با کمتر از ۲۵ سال سن تشکیل می دهند و بیش از ۹۹ درصد مراجعه کنندگان از مشتریان دایم و ثابت قلیان و سایر موادمخدر هستند.
هریک از دخترها کنار یکی از پسرها نشسته فقط یکی از دخترها که از بقیه کم سن و سال تر نشان می دهد با صورتی پر از جوش دوران بلوغ که با وجود لایه ای ضخیم از کرم بر روی صورتش هنوز مشخص است و اسمش مهساست، بر روی تختی نشسته که سه پسر دیگر در کنارش هستند، قلیان می کشد و با دود قلیان حلقه هایی درست می کند سپس قلیان را به دست پسری که از همه به او نزدیک تر نشسته می دهد و با صدای بلند و با افتخار که گویی می خواهد توجه همه ی مشتریان را هم جلب کند شروع به تعریف از فرار دیروزش از مدرسه می کند که چطور بدون اینکه مدیر باخبر شود از دیوار مدرسه بالا کشیده است و می گوید:” هیچ کدام از بقیه دخترها عرضه و جرات این کار را ندارند و من در مدرسه تنها کسی هستم که توانستم فرار کنم”، دیگر دخترها هم حرفش را تایید می کنند و پسرها هم که تازه ریش و سبیل درآورده اند شروع به تشویقش می کنند، مریم یکی از دخترهاست که از بقیه سنش بیشتر به نظر می آید، برخلاف دخترهای جمع قلیان نمی کشد و مشغول کشیدن سیگار است و در کنار پیام پسری که او نیز به نظر بزرگتر از بقیه می آید، نشسته و می گوید:” من هم دوره راهنمایی یک هفته هر روز از مدرسه فرار می کردم بدون این که کسی متوجه شود تا اینکه سال اول دبیرستان کلا قید مدرسه را زدم”.
همزمان با صحبت مریم یکی از بچه ها صدای موبایلش را زیاد می کند و مریم حرفش را قطع می کند و همگی شروع به گوش دادن موسیقی می کنند. به نظر می رسد که همگی این گروه را می شناسند و با آن زمزمه می کنند.
یکی از گروه های موسیقی زیرزمینی است که واژه های نامتعارف آن باعث می شود گارسون به آنها تذکر دهد که موسیقی را قطع کنند. بعد گارسون برای مهسا یک ساندویج هات داگ با نوشابه می آورد.
«پیام» از گارسون عذرخواهی می کند که بچه ها بلند بلند صحبت می کنند و می گوید:” اینجا تنها جایی است که ما احساس راحتی می کنیم، ما که پول رفتن اسکی و دور دور نداریم باید یک جوری سر خود را گرم کنیم و چی بهتر از این قل قل آرامش بخش و دوست داشتنی” بعد یکی از دخترها می گوید:” البته امروز من آنقدر سرم گرم شده که کل اینجا دور سرم می چرخد” و بعد بلند بلند شروع به خندیدن می کند. «پیام» به بچه ها تذکر می دهد که آرام تر صحبت کنند.
مهسا قسمت کوچکی از ساندویج را می کند و بقیه اش را دوستانش هرکدام یک گاز می زدند، در حین خوردن مشغول چیدن برنامه ی فردا هستند که بعد از مدرسه به سفره خانه ای دیگر بروند و یکی از پسرها که صورتش پر از جوش است و صدای دو رگه ای دارد می گوید:” با این سر و صدایی که امروز اینجا به راه انداختیم بعید می دانم فردا ا اجازه دهند که اینجا وارد شویم”.
هریک سفره خانه ای را پیشنهاد می دهند یکی را به خاطر دور بودن از مدرسه، یکی را به خاطر نزدیک بودن به محل کار پدرشان، یکی را به خاطر ریختن اماکن و یکی را به خاطر گران بودن قیمت ها رد می کنند تا در نهایت سفره خانه ای را در خیابان انقلاب انتخاب می کنند.
بعد پسرها از جیبشان سیگار در می آورند و به یکدیگر تعارف می کنند، هیچ یک از دخترها جز مریم که در این مدت کم پنج یا ششمین سیگارش را روشن می کند، سیگار نمی کشند. مهسا روبه مریم با حالت تمسخر می گوید:” به جای سیگار قلیان بکشد، آخر سرطان می گیری”.
به گزارش سلامت نیوز متاسفانه برخی افراد قلیان را جایگزین سالمی برای سیگار می پندارند چرا که فکر می کنند کشیدن تنباکو از طریق آب، مواد شیمیایی سرطان زای آن را تصفیه می کند که باور کاملا غلطی است متأسفانه این امر باعث شده نسل جوان بویژه در کشور ما، بر پایه همین استنباط غلط، گرایش بیشتری به سمت قلیان پیدا کند.
از طرفی، بر اساس همین باور غلط، بسیاری از خانواده‌ها هم حساسیتی به مصرف قلیان توسط فرزندانشان از خود نشان نمی‌دهند و علاوه بر این، مصرف قلیان زینت بخش بسیاری از محافل بویژه در مراکز تفریحی یا مسافرت‌ها شده است.
اما تحقیقات دانشمندان نشان می‌دهد که به هیچ وجه چنین امری صحت ندارد(سلامت نیوز۹۲/۱۰/۱۷).
ساعت نزدیک پنج می شود بچه ها یکی یکی دنگشان را به پیام می دهند و قرار می گذارند فردا در سفره خانه ای در حسین آباد یکدیگر را ببینند و با همان سر و صدا و خنده و شور و حال از سفره خانه خارج می شوند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.