خانه » پیشنهاد سردبیر » گره خوردن فساد به اقتصاد ایران در سال های متمادی/در تار و پود هم

گره خوردن فساد به اقتصاد ایران در سال های متمادی/در تار و پود هم

دوشنبه ۲۴ خرداد ۹۵   شماره ۳۴۳

گروه اقتصاد- اسحاق شهبازی

امروزه استان مرکزی و به طور کلی کل کشور با چالش های بسیاری در زمینه اقتصادی رو به رو است. از مشکلات کشاورزان در زمینه تولید محصولات لبنی و گوشتی گرفته تا بیکاری کارگران و مشکلات بخش خصوصی در تولید همه ما را با سوالاتی اساسی روبه رو کرده است در واقع تمرکز بیش از حد کشور در گذشته  بر روی مسائل سیاسی باعث به حاشیه رفتن اقتصاد شده بود  و از طرفی به دلیل نداشتن دید سیستمی در کشور ما به مقوله اقتصاد، و متکی بودن تمامی بحث های اقتصادی ما به قیمت نفت حتی اگر دولتی مانند دولت یازدهم میخواهد اقتصاد را درست کند به قیمت درست کردن یک طرف و ویران کردن دیگر عرصه تمام میشود. این در حالی است که در تجربه اقتصاد جهانی این اقتصاد است که ماشین سیاست است این دو مکمل و لازم و ملزوم هم هستند که منجر به پیدایش اقتصاد سیاسی شده است. اقتصاد سیاسی راهکاری مناسب برای رشد و توسعه در کشورهای جهان سوم می‌باشد. اهمیت اقتصاد سیاسی در اثر متقابل توسعه در علم اقتصاد و علم سیاست است. به طور مثال نظام سیاسی دموکراتیک سبب امنیت و جذب سرمایه‌گذاری کلان اقتصادی در داخل و خارج از کشور خواهد شد و به طبعیت ان رشد چرخه کسب و کار در اقتصاد ملی می شود؛ و همچنین اقتصاد خوب سبب بالا رفتن درآمد سرانه مردم شده و قدرت خرید آنان را ترقی داده در نتیجه توان مالیاتی افراد افزایش یافته و وابستگی مردم از دولت کمتر شده ونتیجه نهایی ان افزایش طبقه متوسط است که اهمیت بیشتری برای دموکراسی آزادی و برابری در نظام سیاسی قائل هستند. توسعه اجتماعی-اقتصادی و سیاسی نه تنها وابسته به یکدیگرند بلکه مکمل هم نیز هستند. به طوری کلی نتیجه ای که میتوان از تجربه دنیا گرفت این است که نظریه خصوصی شدن مالکیت (کاپیتالیسم) در علم اقتصاد را نمی‌توان بدون نظریه اصالت فرد  (اندیویدالیسم) و عرصه خصوصی در علم جامعه‌شناسی و نظریه آزادیی خواهی (لیبرالیسم) در علم سیاست و مکتب انسان محوری (اومانیسم) تصور کرد. برای بحث کاملی در باره فسادهای اقتصادی و مشکلات ناشی از اقتصاد دولتی، مشکلات کنونی بخش خصوصی و بخش کشاورزی  با محمود نعمتی مدیرکل دفتر امور اقتصادی و بین الملل استانداری مرکزی به گفتگو نشسته ایم.

محمود نعمتی در پاسخ به اینکه دلیل اصلی ورشکستگی طرح های کشاورزی(تولیدکنندگان گوشت وشیر بخصوص در ماهای اخیر در کل کشور) در استان و به طور کلی کشور چیست، گفت: این بحث خیلی طولانی است و ناشی از سیاست ها و برنامه ریزی ها اشتباه در طول سالهای طولانی است ولی سعی میکنم خلاصه و نمونه وار علت مشکلات کنونی را در بخش کشاورزی بگویم مثلا پنج سال پیش به ما گفتند که ۱۶۳ میلیارد تومان در بخش کشاورزی فقط در استان مرکزی ، از محل صندوق توسعه ملی وام دریافتی با نرخ بهره ۷ درصد داریم . تقریبا سال ۹۰ و ۹۱ و بعد از آن هم ۱۷۱ میلیارد دیگر هم دریافت کردیم یعنی بر فرض با احتساب سایر هزینه ها مثلا ۳۰۰ میلیارد تومان برای این کار یعنی توسعه و کمک به بخش کشاورزی با بهره ۷ درصد وام در اختیار بخش کشاورزی در استان ما قرار گرفت. حالا اگر یک مرغداری خیلی عالی با بهترین امکانات را در استان اگر از پایه بسازیم با ظرفیت ۴۰ هزار قطعه حدود ۵۰۰ میلیون پول هزینه دارد . با این حساب با ۳۰۰ میلیارد میشود ۶۰۰ مرغداری ساخت .کل استان مرکزی از ابتدا تا الان تولید ۲ میلیون قطعه جوجه بیشتر نداشته است. ولی وقتی هیچ برنامه پشت این طرح نباشد چه اتفاقی می افتد؟ ما با این پول میتوانستیم ظرفیت خود را حداقل چندین برابر کنیم کاری که در عمل انجام نشد و اگر هم میشد با نبود بازار مصرف و این سود بانکی و خدمات نامشخص عملا به جایی نمی رسید . از طرفی وقتی خلاقیت فرد خود را نشان میدهد که فرد خلاق، ریسک پذیر و در رقابت باشد و با ریسک بالا در جایی که نرخ سود بانکی بالاست با ریسک سرمایه گذاری کند وگرنه وقتی رقابت نباشد و نرخ بانکی پایین باشد همه به صنعت وارد میشوند و سرمایه گذار میشوند. و به طور کلی جامعه ما یک جامعه تنبل و منتظر لقمه آمده هستیم . الان هم حرف همه کشاورزان و کسانی که مشکل دارند این است که نرخ سود بانکی را پایین بیاورید و یا اصلا آن را حذف کنید. در صورتی که وقتی نرخ بهره بانکی پایین است هر طرح اقتصادی توجیه پذیر است و چون علم، نوع آوری، خلاقیت، ابتکار و اختراع نبود و از طرفی سرمایه گذارها خرد شدند. همه آمدند همه به عامیانه ترین شکل سرمایه گذاری وارد طرح های گاوداری، مرغداری و کار گوشت قرمز و شیر زدند به حدی که به یک باره ظرفیت تولید کشوردو برابر افزایش پیدا کرد.
از طرفی در همه جهان این حالت کلی وجود دارد که گوشت قرمز ، مرغ ، تخم مرغ و شیر و به طور کلی محصولات کشاورزی دوره های خاصی دارند که فقط مختص کشور ما نیست و کلا جهانی است، مثلا گوشت قرمزو مرغ دوره یک ساله دارند که یک سال قمیت افزایش پیدا میکند و یک سال به شدت کاهش قیمت پیدا میکنند.یعنی سرمایه گذار یک سال ضرر میکرد و سال بعدی به حدی سود میکندکه ضرر سال قبل جبران میشد و به این گونه نوعی تعادل نسبی برایش پیش میامد. این روال کل دنیاست و حتی من در سفری که به فرانسه داشته ام . آنها هم دقیقا همین مشکل را دارند. اصلا این روال یک تئوری خیلی معروف دارد در اقتصاد به نام تئوری “تار عنکبوتی” یعنی محصولات کشاورزی تولیدشان بر اساس قیمت سال قبل تعیین میشود .اگر قیمت سال قبل گران بوده سال بعد تولید بالا میرود و حتما در نهایت قیمتش کاهش پیدا میکند .یعنی از پنجاه سال قبل اقتصاد دانان این روال را به یک تئوری عام جهانی تبدیل کرده اند.
حالا شیر و تخم مرغ روالش طولانی تر است مثلا تولید کننده گوشت باید یک سال ضرر کند یک سال سود ولی شیر و تخم مرغ روالش دو یا چند ساله است یعنی دوره تعدیلش بلند مدت تر است بنابراین به هیچ صورت نمیتوان دروه مثلا شیر را که دو سال است کوتاه کرد . اما چه شد که در کشور ما وضعیت به این حد به فاجعه نزدیک شد اتفاقی که افتاد این بود که بدون توجه به میزان تولید سال های قبل ،ظرفیت تولید ، بازار مصرف و اصلا هیچ برنامه ریزی خاصی در نتیجه وام های که دولت در اختیار بخش خصوصی گذاشت طرف ده گاو داشت به فکر این افتاد که گاوداریش را توسعه دهد و از طریق وام دولتی گاوداری صد راسی بزند یعنی اول کار را انجام داد و بعد فهمید بازار مصرف ندارد . و در نتیجه ظرفیت تولید کشور به حدی بالا رفت که چرخه تعدیل بازار مصرف و قیمت ها بهم خورد یعنی از بس تولید افزایش پیدا کرد و تقاضا هم به دنیال چانه زنی و قمیت کمتر بود چون ، رقابت برای قمیت کمتر به وجود آمد. که دیگر برای مدتی طولاتی تعادل چرخه بازار بهم خورد . یعنی مثلا در چرخه صدرصدی بازار میزان تقاضا ۳۰ درصد است ولی میزان تولید ۷۰ درصد و ظرفیت تولید به حدی است که به هیچ عنوان این تولید کم نمیشود چون همه به چند شغل مشابه هم دست زده اند فکرش را بکنید نصف استان ما در مرغ داری، گاوداری، وکار شیر و گوشت و تخم مرغ وارد شده اند .یعنی از اول پیش بینی نکرده اند که اگر یک باره این همه پول برسد به دست بخش کشاورزی که هیچ نوع آوری ندارد و با همان شیوه قدیم بدون هیچ نوع آوری تولید میکند و این بخش کشاورزی میزان تولیدش چند برابر شد این تولید فراوان بازار مصرف میخواهد و باید صادر شود. و باتوجه به این که برای کشاورز قیمت تمام شده بالاست راهی برایش باقی نمی ماند این بود که با توجه کمبود نقدینگی در کشور و نرخ بالای سود بانکی ، نبود بازار مصرف که با قمیت مناسب محصول را از کشاورز بخرد ، نداشتن کیفیت مطابق با استاندارهای جهانی محصولات کشاورزی ما، برهم خوردن رابطه عرضه و تقاضا و چرخه های تعدیل به دلیل تولید زیاد و در نهایت تحریم های جهانی و تبعیات ناشی از اقتصاد جهانی به یک بازار و چون ما هیچ کشوری نداریم که بتوانیم محصولاتمان را به آنجا صادر کنیم کشاورزی کشور به بن بستی رسید که فقط خدا میتواند آن را باز کند.مثلا در زمینه تولید شیر، شرکت های داخلی میهن و کاله نزدیک به ۲۵۰۰ تن در روز شیر به عراق صادر میکردند. عربستان برای بیرون کردن شرکت های ما هرسه الی شش ماه حدود ده درصد قیمت محصولاتش را کاهش میداد تا به حدی که شرکت های ما را از گردونه رقابت بیرون کرد یعنی قیمت محصولات خود را به حدی پایین می آورد تا به حدی که ما هر لیتر شیر را مثلا به ۹۰۰ تومان معادل پول خودمان صادر میکریم عربستان با قیمت ۸۰۰ تومان صادر میکرد. چرا چون میدانیم محصولات ما کیفیت ندارند شیر تولیدی ما بار میکروبیش بیشتر از استاندارهای بین المللی است ما نمی توانیم این شیر را به محصولی تبدیل کنیم که توان رقابت با شیر تولیدی اروپا و امریکا را داشته باشد.و در حال حاضر تنها کمکی که ما میتوانیم به کشاورزان بکنیم این است که در بهترین حالت به اقساط بانکی آنها تنفس یک ساله بدهیم و زمان را برایشان بخریم .و هرچند در تئوری معتقدم که نباید به هیچ وجه نرخ بانکی را پایین آورد تا در میدان رقابت و ریسک پذیری شخص آبدیده شود و الکی به طرح های اقتصادی بدون برنامه ریزی فقط به خاطره نرخ بهره پایین روی نیاورد .بنابراین ما در استان برای حل این مشکلات کشاورزان پی گیر هستیم و گزارش لحظه به لحظه به تهران مخابره میکنیم و حتی خطرات ناشی از مشکلات پیش آمده برای کشاورزان را گزارش میدهیم و حتی هرچند این را قبول ندارم پی گیر این هستیم که نرخ بهره های بانکی را پایین بیارویم کاری که در عمل تقریبا غیره ممکن است.
مدیرکل دفتر امور اقتصادی و بین الملل استانداری مرکزی در باره اینکه عللل مشکلات ناشی از سیستم اقتصادی معیوب و فاسد و ضعف کنونی اقتصاد کشور ناشی از چیست؟ خاطر نشان کرد: مشکلات کنونی کشور یک روزه به وجود نیامده و در طول سالیان متمادی مانند سیلی که قطره قطره جمع شده به وجود آمده است و امروزه به حدی سیستم بهم ریخته است که دولت تا جایی از این سیستم را درست میکند قسمت دیگری بهم میریزد مثلا الان با همه این مشکلات برخی به این فکر افتاده اند که پول چاپ کنند و این را نمیدانند که اگر پول چاپ کنند در کوتاه مدت ممکن است جواب بدهد ولی فردا باید منتظر تورم وحشتناکی باشند که بعد از چاپ بی حساب و کتاب پول بر کشور تحمیل میشود. و حتما این مشکلات کنونی ناشی از سیاست ها و اشتباهاتی بوده که ما را به بن بست رسانده و نشانه ضعف سیستمی است من این را میپذیرم ولی از طرفی دیگر ما یک کشور تنبل و همیشه اهل شعار هستیم . و هرکسی از استاد، شاگرد و کارگر وهمه میخواهندزودتر از زیر کار در بروند و این ریشه در فرهنگ ماست هیچ کسی نمیخواهد درس بخواند، کار کند و هیچ کسی نمیخواهد تلاش کند و همه میخواهند ره صد ساله را یک شبه بروند وگرنه قانون کلی برای پیشرفت این است یا علم بیشتر یا کار بیشتر و گرنه این میشود که همه تولید کنندگان ما میگویند که قیمت تمام شده محصولات برای ما زیاد است چرا چون یا علمش را نداریم یا در کشور کاری که ۲ نفر باید انجامش دهند صد نفر انجامش میدهند. ما نه علم و تکنولوژیش را داریم و نه تلاش میکنیم و بعد انتظار داریم معجزه شود .مثلا در دنیا ضریب تبدیل مرغ به این گونه است که یک و چهار دهم دان می دهند و یک کیلو گوشت مرغ تولید میکنند ولی در کشور ما ۲ کیلو دان میدهند و یک کیلو گوشت تولید میکنند. پس یا درست راه را نمیدانیم و فرمول کار را بلد نیستیم یا مدیریت خوب اعمال نمیکنیم یا کار خوب انجام نمیدهیم . و این در همه جای اقتصاد ما ریشه دوانیده و فقط مختص این صنعت نیست.
در کشور ما اقتصاد هدف نیست .چون اگر اقتصاد مانع هدف دیگری شود این اقتصاد است که باید کنار برود در صورتی که در جهان برعکس این قضیه حاکم است.
از طرفی ما دوره های تاریخی را به خوبی نگذرانده ایم و چون تاریخی پیشرفت نکرده ایم نمی شود در یک لحظه فرهنگمان تغییر کند و مانند خم رنگرزی همه چیز دگرگون شود مثلا بانک مرکزی انگلستان متولد سال ۱۶۹۴ میلادی است و بانک مرکزی ایران متولد سال ۱۳۳۹ هجری شمسی است . ببینید چقدر اختلاف بین ما از لحاظ تاریخی است یعنی نزدیک سه قرن در زمینه سیاست گذاری و ترویج سیستم بانکداری و نهادینه کردن این سیستم های سرمایه گذاری اقتصادی از ما جلوتر هستند هیچ وقت نمی شود در ظرف چند سال مردم را به اندازه سه قرن از لحاظ تاریخی و فرهنگی تغییر داد.
نعمتی افزود: من سه سال پیش در کره جنوبی بوده ام و از مقایسه فرهنگ خودمان و آنها متعجب شده ام از آنها پرسیده ام میانگین کار مفید شما چند ساعت است گفته اند ۹/۵ و تازه قبلا ۱۱/۵ بوده است. حالا مقایسه کنید ساعت کار ما ۸ ساعت است که همه میدانیم حتی ۲ ساعتش هم مفید نیست .چون کار مفید کاری است که مستقیما تبدیل به کالا میشود و وارد چرخه تولید میشود نشان دهند و نشان دهنده جسارت یک ملت است چرا ما اینقدر تنبل هستیم. از کره ای ها پرسیدم استراتژی توسعه شما چیست ؟ گفتند استراتژی توسعه در دنیا بر این اساس است که اول تحقیق دوم تبدیل این نتایج تحقیق به ماشین ، تکنولوژی و مونتاژ و سوم توسعه مونتاژ ولی ما این طرح را وارونه کرده ایم استراتژی ما این است که اول مونتاژ دوم تحقیق روی مونتاژ سوم توسعه مونتاژ یعنی آنها علم و تجربه غرب را گرفته اند و روی آن تحقیق کرده اند( به جای کپی بی اصالت) و بعد مونتاژ کرده اند ولی ما کجا چنین کاری کرده ایم ؟ از کره ای ها شاخص برای تحقیق و علم خواسته ام میگویند دانش آموزان ما روزانه ۸ ساعت در مدارس دولتی و ۸ ساعت در مدارس خصوصی درس میخوانند یعنی ۱۶ ساعت در ۲۴ ساعت فقط به علم آموزی اختصاص پیدا میکند . به حدی این فشار و رقابت برای کار کشیدن از استعداد و توانایی دانش آموزان بالاست که طبق قانون باید مدارس از ۱۰ شب بعد تعطیل باشند . دانش آموزان ما آیا اصلا قابل مقایسه با این مردمان هستند؟ این دانش آموزان در این رقابت و فشار و تلاش آبدیده میشوند و همین دانش آموز متخصصی میشود که میرود و ماشینی می سازد که اصل آن را از آمریکا گرفته است مثلا جنرال موتور که آن را از آمریکا گرفته است و فقط مونتاژکاری و تغییراتی مبتکرانه به آن اضافه میکند و به حد این ماشین بی نظیر میشود که همان شرکت آمریکایی که سازنده این ماشین است وقتی این ماشین را میبیند از تعجب شاخ در می آورد که چگونه ممکن است. یعنی در کل کره ای ها میگویند توسعه ما مدیون فکر متخصصین و بازوی کارگران ماست ولی ما نه متخصص کاربلد داریم و نه کارگر توانمند این علت عقب ماندگی ماست.یعنی هدف آنها اقتصاد است و پیشرفت و هرچیزی که مانع این پیشرفت است آن را برمیدارند. یعنی حتی من از کره ای پرسیده ام که چرا اینقدر قدتان کوتاه است گفت چون رنج و بدبختی زیاد کشیده ایم ولی ما کجای این قضیه ایستاده ایم .و این نشان میدهد همه چیز ما برعکس است مثلا در ژاپن اگر کارگر وقت و بی وقت حتی اوقات تعطیل هم بی وقفه کار کند کارفرما میفهمد معترض است ولی ما وقتی کارگر اعتصاب کند و یا سروصدا به پا کند میفهمیم معترض است. یعنی آنها حتی وقتی اعتراض میکنند آن را از طریق تولید بیشتر نشان میدهند ولی ما از طریق آسیب زدن به مجموعه میفهمیم شخص معترض است .این یعنی تفاوت فرهنگی ، این فرهنگی است که اقتصاد و سیاست زیبا ، کارآمد و پویا از بطن آن بیرون میاید.
نعمتی در پاسخ به اینکه فسادهای اقتصادی کشور ما چرا در تمامی ساختارها ریشه دوانیده است ؟ افزود :سعی میکنم خیلی خلاصه بگویم نتیجه استفاده از سیستم اقتصاد دولتی بر اساس تمام تاریخ بشریت اصلا چیزی غیر از این بن بستی که الان در اقتصاد ما وجود دارد نیست یعنی اصولا اقتصادی که دولتی باشد در بطن خودش فساد، رانت، تورم و هر مشکل اقتصادی دیگری را دارد و اصلا هدف اصلاحات و تفکراتی که در نتیجه سالها تجربه در جهان در نتیجه رشد و گسترش اقتصاد آزاد یا خصوصی به وجود آمد حذف بوروکراسی دولتی و فسادهای آن از لحاظ تاریخی بود. اصولا فساد در اقتصاد دولتی چیز تعجب آوری نیست و من همیشه میگویم وقتی در یک جامعه فساد بزرگ اقتصادی رخ میدهد باید به جای محاکمه شخص باید قوانین را محاکمه کنیم چون این قوانین بودند که اجازه دادند یک فرد فاسد بیاید و در درونشان رشد کند. برای مثال دولت در همه جا دخالت میکنند یک مثال خیلی ساده میزنم الان کشاورزانی که در نتیجه بالا بودن نرخ سودهای بانکی به مشکل برخورده اند به ما فشار می آورند که به بانکها فشار بیاوریم تا نرخ سودهای بانکی را حذف کنند و یا فرصت تنفس به آن ها بدهند و من یا یکی مثل من از بالاتر با یک تلفن در این چرخه اقتصادی دخالت کرده و از زمین سیاست به درون زمین اقتصاد می پریم. این یعنی اقتصاد دولتی یعنی دخالت کردن در اقتصاد از جایی که به اقتصاد هیچ ربطی ندارد . و هر روز هزاران نفر از همین مردم که مشکلات بانکی دارند به من و امثال من مراجعه میکنند چرا ؟ چون اقتصاد دولتی است ولی تا کنون هرگز کسیکه به یک شخص دیگر بدهکار است به ما مراجعه نکرده است تا از طرفش بخواهیم قرض هایش را ببخشد چون این کار را احمقانه میداند این یعنی اقتصاد خصوصی ، اقتصاد خصوصی یعنی اینکه هیچ شخصی که به اقتصاد ربطی ندارد در چرخه اقتصاد اخلال ایجاد نکند به همین سادگی.
وی خاطر نشان کرد: ما سالهاست که سعی میکنیم از اقتصاد دولتی به خصوصی برسیم ولی بدبختانه تازه به اقتصاد بی هویتی به نام خصولتی رسیده ایم که نه خصوصی است و نه دولتی یعنی به نظرم این اقتصاد حتی از دولتی هم بدتر است چون اقتصاد دولتی حداقل قابل اعتراض بود ولی این چون مدعی است از بخش خصوصی هم کمک میگیرد خودش را توجیه میکند. و دلیل اینکه همیشه در زمینه اقتصادی کشور ما در تمام جهان یک استثا است همین است که تکلیف ما روشن نیست چون اگر اقتصاد ما آزاد بود و در جریان تجارت جهانی بود یم ما با کل دنیا وارد رکود میشدیم و یا با دنیا از رکود خارج میشدیم برای همین ما یک اقتصادی فضایی داریم که تکلیفش اصلا روشن نیست.
وی در پاسخ به این که چرا سیستم اقتصادی ما توان حرکت سریع و جمع و جور کردن خود را همزمان با تغییرات دولت ها و یا در مواقع بحرانی ندارد گفت: ما در واقع پایه پولی مان چیزی جز نفت نیست و تمام صادرات غیر نفتی ما در بهترین حالت به طور کامل با نفت برابری میکند بنابراین اگر فیمت نفت سقوط کند در تمام عرصه های زندگی ما تاثیر دارد در واقع بود و نبود اقتصاد ما برپایه نفت است. از طرفی ما اگر نفت کم بفروشیم پول نداریم واگر نفت زیاد بفروشیم بعد از مدتی تورم در کشورمان بالا میرود و علتش هم این است که ما در سازمان تجارت جهانی قرار نداریم تنها راه من برای حل مشکل این است که ما با دنیا وارد تجارت جهانی شویم چون در آن صورت دیگر حتی اگر نفت نفروشیم میتوانیم مشکلات ناشی از آن را از طرق جذب سرمایه گذاری های خارجی جبران کنیم بنابراین برای دولت روحانی من با توجه به مشکلات ناشی از کاهش قیمت نفت سه راه را در نظر میگیرم اول اینکه جذب سرمایه گذاری خارجی دوم پول را به بانک ها تزریق کند که راه حلی کوتاه مدت است و بعدا ممکن است به تورم منجر شود و اینکه آخرین راه یعنی کسری بودجه که این امر عواقب بیشماری را برای آینده اقتصاد کشور در بر خواهد داشت.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.