خانه » پیشنهاد سردبیر » نگاهی به فیلم «هفت ماهگی» که این روزها در سینما عصر جدید اراک در حال اکران است/عجولانه و سطحی

نگاهی به فیلم «هفت ماهگی» که این روزها در سینما عصر جدید اراک در حال اکران است/عجولانه و سطحی

یکشنبه ۱۵ بهمن ۹۵ شماره ۵۴۴
وقایع استان:
«هفت ماهگی» فیلمی است که این روزها در سینما عصر جدید اراک به روی پرده رفته است. این فیلم ششمین ساخته هاتف علیمردانی است و به یک چالش مهم در خانواده های امروز ایرانی می پردازد. این فیلم را هاتف علیمردانی بعد از کوچه بی نام ساخته است ولی هر چقدر در آن موفق بوده است نتوانسته در هفت ماهگی موفق باشد.
داستان این فیلم در مورد رعنا زن بارداری است که به نظر می رسد به دلیل عوارض بارداری رفتار نامتعادلی پیدا کرده و به همسرش نیز شک دارد. اما به زودی مشخص می شود که شک رعنا به همسرش ربط چندانی به بارداری ندارد. در ابتدا به نظر می آید که مهرداد و رعنا در ظاهر زندگی هیچ مشکلی با یکدیگر ندارند؛ اما با حضور دختری دیگر مشخص می شود تعهد مرد به کانون خانه و خانواده آن قدرها که ادعا می کند استوار نیست.
در این فیلم باران کوثری و حامد بهداد نقش زوج جوان را به عهده دارند. بــه نظر می رســد فیلــم می خواهد به یک مساله عمیق و یک بحران خاص بپردازد و ایده اولیه آن جالب است ولی آنچه مشاهده می شود این است که نتوانسته این روابط و چالش ها را باورپذیر کند، البته به نظر می رسد این مشکل بیشتر از فیلمنامه نشات می گیرد و بعد از آن به نحوه کارگردانی و بازی ها باید پرداخت.
فیلمنامه پایه یک فیلم است. امروزه فیلم هایی موفق هستند که در فیلمنامه و روابط علت و معلولی درست پرداخت شده اند، شخصیت پردازی، باورپذیری روابط بین آن ها باید بر مخاطب تاثیر بگذارد. در واقع مخاطب باید بتواند با معضل و مساله فیلم همراه شود و بتواند آن را دریافت کند؛ ولی در هفت ماهگی این موضوع دیده نمی شود و در پرداخت سوژه ای که می توانست خوب باشد ابتر مانده است.
در واقع ما در هفت ماهـــگی در وهــله اول با فیلم نامه ای رو به رو هستیم که خوب پرورش نیافته و پر از خلاء های دراماتیک است بنابراین و به تبع آن شخصیت ها و روابط هم همینطور ناقص و پرورش نیافته اند؛ به نظر می رسد این فیلمنامه بیشتر ظرفیت یک اثر کوتاه تر را دارد تا یک فیلم بلند برای همین دستاویزی به صحنه هایی که در پیشبرد داستان هیچ نقشی ندارد در آن زیاد دیده می شود. در واقع روند روایت داستان این فیلم بیشتر شبیه سریال هایی است که قرار است کش داده شوند و از هر در و از هر وسیله ای استفاده می کنند و کمتر به مقتضیات یک فیلم سینمایی و بلند شباهت دارد. شاید برخی بگویند اینکه علیمردانی از خرده روایتها استفاده کرده مثبت است؛ اما مساله این است که هیچ یک از خرده داستان های این فیلم سرانجام مشخصی نداشت وبه ناگاه رها شده بود و همانطور که گفته شد در ارتباط منطقی و پیشبرنده با موضع اصلی داستان نیستند. به نوعی خود داستان اصلی در هیاهوی این خرده روایت ها از دست رفته است. هرچند که باز هم باید گفت علت اصلی آن نپرداختن درست به موضوع اصلی و انتخاب خرده ماجراها حول محور اصلی روایت بود و این پرش های داستانی بیشتر مخاطب را سردرگم می کند تا کمک به دریافت موضوع اصلی کند.
یکی از مشکلات هفت ماهگی سطحی بودن و در نتیجه نامتقاعدکنندگی‌اش در نمایاندن موقعیت‌های جاری در داستانش است. منظور از سطحی بودن، صرفا نوع روابط افراد و رفتارهای خاله زنک نیست بلکه مهم‌تر از آن، سستی مناسبات داستانی متن است. برخی منتقدان می گویند: «یکی دیگر از مشکلات این فیلم شخصیت پردازی آن است. شخصیت پردازی های غلط و دیالوگ نویسی است که به شدت نازل بوده و توانایی فراتر رفتن از دانش مخاطب عمومی سینما را ندارد. شوخی های فیلم برگرفته از اصطلاحات نم پس داده سالهای اخیر نظیر تعبیر کردن مردان به «جای پارک ماشین» که در ادامه به یک بگو و مگو به مراتب بدتر و کهنه تر منجر می شود، می باشد که در آن نه خلاقیت طنازانه بکار رفته و نه بارِ ارزشمندی دارد که در ذهن مخاطب باقی بماند. معمولاً در دیالوگ نویسی فیلمنامه نویسان جملاتی خلق می کنند که باعث استفاده مجدد آن توسط تماشاگران می شوند اما در « هفت ماهگی » این مورد برعکس می باشد چراکه فیلم چندین سال از ذهن آماده مخاطبش عقب تر است!»
در نقد دیگری بر این فیلم آمده « هفت ماهگی در نمایش داستان از دو مشکل اساسی رنج می برد. مشکل اول انتخاب نادرست بازیگران مکمل و بازی اگزجره آن ها است که بروز تمام و کمال آن در بازی آهنگرانی قابل مشاهده است. رفتارهای آهنگرانی و توسلی ذهنیت درستی از شخصیت های آن ها به بیننده نمی دهند. نه حدود سن و سال آن ها مشخص است، نه بازه تغییرات رفتارهای روان پریشانه شان و مشکل دوم آن در ارائه کردن تصاویر پر تنش است. تا نیمه های فیلم دلیل حضور این شخصیت ها و اینکه حتی چه ارتباطی با زوج مورد بحث دارند مشخص نمی شود همان مساله که شخصیت‌هایی که نقش کمی در داستان دارند و برای پر کردن فضای فیلم در صحنه قرار داده شده‌اند. پس از فضاسازی، کشمکش‌ها بین زن و شوهر بر سر اختلافات ریز و درشت بالا می‌گیرد تا اینکه مهرداد همسرش رعنا را به شهرستان می‌فرستد. در این لحظه از داستان اتفاقی غیر قابل پیش‌بینی و خارق‌العاده رخ می‌دهد. زلزله خفیفی می‌آید و همزمان رعنا هنگام برگشت از شهرستان در راه تصادف می‌کند و به کما می‌رود.»
اگر این اتفاق را نقطه اوج فیلم بدانیم باید در موردش گفت آنقدر این اتفاق غیرمنتظره و ناگهانی است که مخاطب کاملاً از جهان فیلم بیرون می‌پرد. بدون شک قضا و قدر می‌تواند هر حادثه‌ای را در جهان واقعی موجب شود اما وقتی قرار بر ساخت فیلمی می‌شود قضا و قدر نمی‌تواند بار همه اتفاقات فیلم را بر دوش بکشد.
مشکل تکراری دیگری که در فیلم‌هایی این چنینی که با عجله نوشته شده‌اند و با عجله ساخته شده‌اند دیده می‌شود آن‌ است که بخش زیادی از اطلاعات از طریق تلفن رد و بدل می‌شود و این باعث می شود که فیلم دیگر برای مخاطب جذابیتی نداشته باشد زیرا از بیشتر وقایع زودتر باخبر شده است.
اما جدای از ساختار فیلم باید دید چقدر در بحث اجتماعی و نقد اجتماعی این فیلم موفق عمل کرده است خیانت موضوعی است که در سینمای این سال های ایران بارها سوژه فیلمسازان شده است و البته از سوی مخاطبان نیز مورد توجه بوده گاه این خیانت واقعی است گاه یک ظن و توهم است. ولی علیمردانی نتوانسته است در این فیلم از زاویه جدید و تاثیرگذار به آن بپردازد و مخاطب در نهایت هیچ نکته ای از این فیلم چه در نمایش یک معضل امروزی و چه حتی خوردن بک تلنگر دریافت نمی کند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.