خانه » جدیدترین » نگاهی به تاثیر فقر بر افزایش آسیب های اجتماعی

نگاهی به تاثیر فقر بر افزایش آسیب های اجتماعی

شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲  شماره ۱۷۷۱

محمد اشجاری

براساس اصل اول جامعه شناسی یعنی اصل اهداف و راه ها (GMG) هرجامعه ای می بایست بتواند اهداف مشترک فرهنگی جامعه و راه های وصول به آنها را مشخص نماید تا جامعه در حالتـی متعادل ومنسجم حفظ شود و تداوم یابد. چنانچه افرادی از جامعه در شرایطی قرار گیرند که از دست یابی به راه ها و وسایل وصول به اهداف جامعه محروم شوند آن افراد دچار ناهنجاری وکجروی خواهند شد وجامعه را نیز به سوی آنومی و بی سامانی سوق خواهند داد. این فرض در مورد تاثیر فقر بر افزایش آسیب ها وانحرافات اجتماعی کاملا صدق می کند چرا که فقرا افرادی هستند که از امکانات پیشرفته شهری وفرصت های برابر زندگی بدور نگاه داشته شده اند واین مقاله نیز در پی آنست تا در قالب وچارچوب اصل اول جامعه شناسی یعنی اصل اهداف و راه ها (GMG) و با تکیه بر نظریه های اندیشمند صاحب نام این عرصه یعنی رابرت کی مرتن بتواند به بررسی موضوع و تبیین این پدیده ومساله اجتماعی بپردازد.
انواع انحراف از نظر مرتون
جامعه شناس برجسته مکتب ساخت گرا- کارکرد گرایی انسجامی آ مریکا- رابرت کی مرتن- معتقد است که بی سامانی و ناهنجاری در ساخت اجتماعی زمانی رخ می دهد که هماهنگی میان راه ها و اهداف از بین برود و چنانچه این هماهنگی حاصل نشود جامعه ناسالم خواهد بود. وی براین اساس تحلیلی ارائه می دهد مبنی بر این نکته که پیدایش واستمرار هر ساخت اجتماعی اعم ازهمنوا (conformism) و یاکجرو (devianc) منوط بـــه چگونگی عملکرد روابط و هماهنگی میان راه ها و اهداف است. وی نظریه ای را وضع می کندکه براساس آن همه رفتارها اعم از راست رفتاری و یا کژرفتاری معلول و محصول ساختارهای اجتماعی و فرهنگی در نظرآمده است. مرتن جامعه را ترکیبی از عناصر ساختاری به ویژه فرهنگ وساختارهای اجتماعی می داند که اولی تعیین کننده ارزش ها و اهداف و دومی تعیین کننده قواعد عمل جمعی و راه های نهادیه شده و مشروع رسیدن به اهداف است. با توجه به ریشه ساختاری مسائل اجتماعی، می توان گفت که نوع ومیزان آن تابع نوع ومیزان فاصله وگسستی است که بین فرهنگ وساختارهای اجتماعی به وجود می آید. این ناهماهنگی یا عدم توزان ساختاری و کارکردی، ضمن تهدید و تضعیف انسجام و تعادل نظام اجتماعی، زمینه فرهنگی اجتماعی لازم را برای کژرفتاری و شکل گیری شیوه های تطابق ناهمنوایانه فراهم می سازد. به عبارتی طبق نظریه مرتن، بوجود آمدن افراد کجرو و انواع انحرافات حاصل چنین گسستی میان اهداف و راه های جامعه است، که آن جامعه را دچار بی سامانی می کند. مرتون معتقد است فرد درنتیجه فرآیند اجتماعی شدن فرا می گیرد که از نظر فرهنگی چه اهدافی دارای اهمیت هستند وبرای دست یابی به آن اهداف ازکدام وسایل باید سود جست و در نتیجه هرگاه وسایل و راه هایی مقبول ومشروع اجتماعی برای رسیدن به اهداف معین و مورد قبول جامعه برای افراد فراهم نباشد به ناچار افراد از راه ها وسایل دیگری که ممکن است مورد قبول جامعه نباشد استفاده می کنند. و بدین ترتیب رفتارانحرافی ازآنها سرمی زند. مرتون معتقد است که مردم نسبت به گسست و اختلاف بین اهداف و راه ها به یکی از۵ روش زیر، واکنش نشان می دهند.
۱- همنوایان (conformism): این افراد اهداف و وسایلی را که از نظر جامعه روا و ارجدار تلقی می شود بخود می پذیرند. این گروه را می توان تنها گروه بهنجار جامعه نام نهاد که هم دراهداف فرهنگی وهم در راه ها و ابزار با جامعه توافق دارند از این رو به این افراد، گروه مطیعان، گروه تطابق گراها و افرادمجاز که سبب پایداری عرف و هنجارهای جامعه می شوند نیز گفته می شود. تحقق این واکنش، مدلول و محصول همبستگی و هماهنگی میان فرهنگ یک جامعه وساختارهای اجتماعی آن، در انجام دادن کارکردهای مربوط به خود است. به طوری که بایستی، فرهنگ، توافق بر سر ارزش ها یا اهداف مشترک واجتماع وسایل مناسب ومشروع نیل به آنها را فراهم سازد. این امر زمینه مناسبی برای شکل گیری و تدام شیوه های مطابق همنوایانه پدید می آورد.
۲- نو آوران یا ابتکارگران: (innovation) شیوه تطابق ناهمنوایانۀ نوآوری هنگامی رخ می دهد که فرهنگ درکارکرد خودموفق ولی ساختارهای اجتماعی ناموفق اند. به طوری که نوآوران اهداف مقبول فرهنگی را می پذیرند ولی راه ها و وسایل نیل به آن ها را یا دراختیار ندارند ویا نمی پذیرند . در این حالت اعضای جامعه به وسایل تائید نشده فرهنگی برای رسیدن به اهداف تائید شده فرهنگی روی می آورند شایعترین شکل انحراف همین مورد است و اکثر مجرمین در این دسته جای می گیرند.به عنوان مثال فرد بیکار یا کم درآمد که خواهان دستیابی به ثروت (به عنوان یک ارزش اجتماعی و هدف مورد تأئید جامعه) است به سرقت از بانک یامغازه ها یا منزل دست می زند. بنابراین فرد اهداف ارجدار جامعوی را پیروی می کند ولی وسایل تحقق مقبول و مطلوب جامعه را قبول ندارد و در نتیجه به وسایل و طرق ناروا و ناشایست از نظر جامعه متوسل می شود. (این پدیده رادر مورد بسیاری از مجرمان و منحرفان و در جرایم سازمان یافته می توان یافت.)
۳- آیین ورزان یا مناسک گرایان (ritualism): برعکس «نوآوران» کسانی که وسایل جامعوی ارزشمند را شدیدا ارج می گذارند و پاس می دارند بدون این که هدف رابشناسند و برای دستیابی بدان کوشا باشند. اینان نسبت به هدف بی تفاوت بوده و با وسواس آیینی در خدمت وسیله در می آیند. که به آنها ،گروه آداب پرستان یا مناسک گراهانیز گفته می شود چراکه در این گروه فرد اهداف تائید شده فرهنگی را نمی پذیرد ولی وسایلی که فرهنگ برای دست یابی به اهداف تعیین کرده است را می پذیرد. در اینصورت حوزه انتخاب راه ها به شدت محدود می شود و گرچه ثبات جامعه تضمین می شود، ولی تغییر به سخره گرفته می شود.نمونه این وضع جامعه مذهبی متکی به سنت است که درآن به نظر افراد هر گونه انحراف از راه های پذیرفته شده هراس انگیز می نماید. بنابراین شیوه تطابق ناهمنوایانه مناسک گرایی زمانی اتفاق می افتد که ساختارهای اجتماعی درکارکرد خود موفق ولی فرهنگ ناموفق است. به طوری که مناسک گرایان وسایل کهن امر و نهی و اطاعت را به جای اهداف می گیرند و آنها را عین اهداف تلقی می کنند. سیطرۀ عقلانیت ابزاری و مقالطۀ بین هدف و وسیله، سنت گرایی، نظم و قانون گرایی افراطی، اعتقاد والتزام به بوروکراسی دست و پا گیر اداری(وسواس شغلی) و… نمونه هایی از مصادیق چنین وضعیتی به شمار می رود. از دیگر نمونه های این واکنش، می توان به دیوان سالارانی اشاره کرد که به حدی فکر و ذهن آنها مشغول قوانین ومقررات است که از یاد می برند مقررات و قوانین حاضر،برای دست یابی به اهدافی ویژه طرح ریزی شده اند. به عنوان مثال پرستاری که به جای فراهم کردن وسایل درمان فوری یک بیمار در بخش اورژانس، وقت زیادی صرف تهیه پرونده پزشکی بیمار می کند. بسیاری از کارکنان دولت که روزانه خدمات خود را آیین وار با رعایت تمام موازین انجام می دهند ولی نسبت به هدف سازمان اندیشناک نیستند در این دسته بندی قرار دارند به ویژه ماموران گوش بفرمان، شکنجه گران، خبرچینان، تشریفات چیان.
۴- انزوا گرایان یا واپس گرایان (پس نشینان یا زه زدگان) (retreat): گروه چهارم یا انزواطلبان نه در اهداف با جامعه همسویی دارند و نه در راه ها اینان هیچ چیز را قبول ندارند وبا انتخاب کجروی نسبت به تمام راه ها بی اعتنایی می کنند وکسانی هستندکه نه هدف های ارجدار جامعوی را قبول دارند و نه وسایل مقبول رسیدن بدان ها را. در نتیجه در شیوه تطابق ناهمنوایانه واپس گرایی، فرد هم اهداف وارزش ها و هم وسایل و راه های مقبول و نهادی شده نیل به آنها را طرد می نماید و برای آنها جایگزینی ندارد. در واقع به یک کناره جویی از نظام اجتماعی دست می زند و به دلیل عدم توانایی در برخورد با مشکلات از جامعه جداشده وخود را شکست خورده می پندارد و منزوی می شود. این افراد یا کنج عزلت برمی گزینند و یا از جامعه می گریزند تا «برند گوهر خود را بخریدار دیگر» از جمله این افراد می توان معتادان به مواد مخدر و افراد دائم الخمر را نام برد.
۵-گروه پنجم عصیانگران یا شورشیان : طغیانگری و عصیان، زمانی رخ می دهد که مردم هم اهداف و هم وسایل پذیرفته شده برای آنها را نمی پذیرد اما اهداف و وسایل جدید و نوینی رادر نظر می گیرند و خواهان پیاده کردن طرح های نوین اقتصادی، اجتماعی و یا سیاسی هستند. بنابراین افراد این گروه کسانی هستند که هنجار ها و ساختار جامعوی حاکم را موافق خود و مساعد برای رسیدن به اهداف مطلوب نمی یابند و البته در صورت کثرت این افراد دست به شورش یا اعتراض جمعی می زنند. در صورت ضعف، تعارض، ناتوانی و عدم تشکل وسازماندهی عاقبت به «زه زدگی» و سر خوردگی دچار شده اهداف را برای خود غیر قابل تحقق پنداشته کاملا پس می نشیند و تن به انزوا می سپارند. در برخی موارد چنین افرادی در پی «یارجوئی» برمی آیند و متشکل می شوند و اغلب سازمان ها و فرقه های اختصاصی و زیرزمینی را تشکیل می دهند تا قدرتی بیابند و صبر و شکیبایی پیشه می کند تا سر فرصتی نظام جامعه را از هم بپاشند و نظمی نوین وطرحی نو را منطبق با هدف ها و وسایل مطلوب خود برپا دارند. بسیاری از انقلابیون هنجارزدا و هنجارساز را در میان این قبیل افراد می توان یافت. مرتن بین ناهمنوایی وانحراف (کژروی) تمایز قائل است.چرا که معتقد است: بسیاری از افراد ناهمنوا ،نظیر منتقدان ومصلحان فرهنگی واجتماعی رفتار ناهمنوایانه خود، یعنی عدم پذیرش اهداف یا راهها را از دیگران پنهان نمی کنند، زیرا برای این واکنش تعریف های خاص خود را دارند.ولی افراد منحرف ماننددزدان ومجرمان رفتار انحرافی خود را که معمولاً دارای قبح اجتماعی ومنع قانونی است پنهان می کنند.چون که با طرد اجتماعی وتعقیب قانونی روبه رو خواهندشد.پس می توان گفت که هرمنحرفی ناهمنواست، ولی هر ناهمنوایی منحرف نیست.
مرتن در تحلیل خود نشان می دهد که چگونه فرهنگ و ساختارهای اجتماعی موجب انحراف می گردد. اهمیت تئوری مرتن در آن است که او توجه خود را به جنبه های اجتماعی کجروی معطوف کرده است نه به شالوده های بیولوژیکی و فردی آن. او نیز مانند دورکیـــــــم کجروی را یک پدیده اجتماعی می داند. بنابراین مشخص می شود که از نظر «مرتن» علت ارتکاب جرایم از سوی جامعه عمدتاً از ناهماهنگی و عدم تعادل وناهمخوانی بین اهداف (ارزش های اجتماعی و آرمان ها) پذیرفته شده فرهنگی از یک سو وراه های دستیابی به آن اهداف (امکانات و وسایل) ازسوی دیگر در نظر گرفته می شود، از نظر مرتن رفتار و گروه های جرم و جنایت هم حاصل روش های رایج خاص فرهنگی است وهم حاصل عدم دسترسی گروه ها به راه های نهادی شده برای رسیدن به هدف ها، گسستگی و عدم وحدت بین هدف ها و راه ها، رفتار ضد اجتماعی را در میان آنها تداوم می بخشد. خلاصه طبقه بندی مرتن درباره انواع انطباق فرد با اهداف و وسایل تحقق آ نها در جامعه انواع انطباق اهداف وسایل تحقق اهداف همنوائی + + نو آ وری + – آئین وندی – + واپس نشینی – – سرکشی – + + – ۱٫ درالگوی فوق «همنوائی» نشانگر پذیرش اهداف ووسایل تحقق نهادی شده آنها از سوی فرد می باشد. ۲ .«نوآوری» نشان می دهد که فرد اهداف فرهنگی جامعه را می پذیرد ولی وسیله رسیدن به آ نها را رد می کند. ۳٫ «آیین وندی» مبین عدم مقبولیت اهداف فرهنگی و جایگزینی آ نها توسط وسایل نهادی تحقق آ نهاست. ۴ . «پس نشینی» دال بر رد اهداف فرهنگی ونیز وسایل رسیدن به آ نها است. ۵٫ «سرکشی» هنگامی رخ می دهد که فرد نه اهداف فرهنگی جامعه را می پذیرد و نه وسایل رسیدن بدان را. در پیامد چنین وضعی وی در پی فرصتی می گردد که اهداف و وسایل تحقق مورد نظرو مطلوب خود را به جای اهداف و وسایل حاکم در جامعه بنشاند. بسیاری از شورشیان و انقلابیون در این رده قرار دارند. همانطور که مشخص است، مهمترین مطلبی که در نظریه مرتن می باشد نظر وی راجع به عدم دسترسی یکسان افراد یک جامعه به راه های مورد تائید و مقبول جامعه برای دستیابی به اهداف است. رابطه فقر و جرم وجنایت از نظر مرتون: رابطه فقر وجرم وجنایت رابطه ساده ای نیست و فقر به تنهایی یک متغییرتعیین کننده نیست. فقر و محدویت های ناشی از آن به تنهایی میزان جرم را بالا نمی برد.رابطه فقط و جرم رابطه پیچیده تری است. مرتن تاکید فرهنگ آمریکایی برموفقیت مادی ازیکسو و عدم هماهنگی ساختارهای اجتماعی در فراهم ساختن وسایل لازم برای نیل به چنین هدفی به ویژه برای اقشار پایین ومتوسط دارای امکانات وفرصت های محدود راازسوی دیگر، زمینه سازمسائل اجتماعی و آسیب های اجتماعی دیگر درسایر حوزه های جامعه می داند. این امر درکشور های جهان سوم مانند ایران هم با توجه به مطرح شدن ارزش های مادی یا ابزارهای کسب ثروت وقدرت از طرفی وکمبود فرصتهای اجتماعی اقتصادی مشروع لازم برای رسیدن به آنها از طرفی دیگر، شیوه های تطابق ناهمنوایانه رواج یافته و پیامدهایی چون نادیده گرفتن هنجارها و انواع رفتارهای انحرافی از جمله قانون شکنی، جرایم مالی و اقتصادی، سرقت؛ فحشا، قاچاق مواد مخدر و… را بدنبال داشته است که روز به روز در حال افزایش است. تنها هنگامی فقر و محدویت های ناشی از آن جرم زا می شود که افراد فقیر در مسیر رفع نیازهای اولیه خویش،خواستار رسیدن به ارزش های فرهنگی مورد تائید اعضای جامعه باشند وبرای رسیدن به آن با کسانی وارد رقابت شوند که فرصت های قانونی رابه میزان بیشتر دراختیار و انحصار خود دارند. درچنین وضعیتی رفتار ضد اجتماعی آنان طبیعی خواهد بود. برای آنکه میزان جرم بالا برود وجود فقر ومحدویت های ناشی ازآن لازم است اما وجود ارزش های خاص مادی که همه افراد ازجمله گروه های فقیر به شدت آن را طلب کنند نیز ضروری است. وقتی افراد برای کسب موفقیت وارد رقابت می شوند رقابت به تنهایی خطرناک نیست، رقابت زمانی خطرناک می شود که درصورت عدم توفیق کاری بی فایده خوانده می شود و تنها رقابت همراه با توفیق مورد تائید اجتماعی باشد. پس در مناطق فقر زده و تهیدست حاشیه نشین و در شرایطی که بین راه ها و هدف ها هماهنگی و وحدت وجود ندارد ساخت اجتماعی آنومی زا می شود. رفتار آدم ها از فشـار هنجـارهای اجتمــاعی آزاد می شود. بنابراین رفتار افراد دیگر قابل پیش بینی نیست و بی نظمی اجتمـاعی وبی هنجـاری پدید می آید.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.