خانه » جدیدترین » شهردار، آمر یا مامور؟

شهردار، آمر یا مامور؟

سه شنبه ۷ شهریور ۹۶   شماره ۶۶۷

مقداد هاشمی.کارشناس ارشد حقوق

«شهردار» و«شهرداری» گرچه یک مفهوم نسبتاً مشترک در تمامی کشورهاست. اما بسته به نظام‌های تصمیم‌گیری سیاسی، وظایف و اختیارات متفاوتی دارند. بنابراین، پیش از آنکه بتوان به ویژگی‌های یک شهردار پرداخت، لازم است شرح وظایف و اختیارات شهردار بررسی شود. شهرداری، سازمانی محلی است که مطابق با اصل عدم تمرکز اداری تاسیس می‌شود. در ایران، اداره شهر بر دو رکن اصلی شورا و شهرداری استوار است. اهم وظایف سازمان شهرداری بر اساس ماده ۵۵ قانون شهرداریها احصاء شده، که نگاهی به این ماده، نشان می‌دهد که در قانون شهرداری‌ها، شهردار نقش چندان پررنگی در امور حاکمیتی بازی نمی‌کند. امروزه، شهرها از دو جنبه، اهمیت یافته‌اند: اول به عنوان مرکز تجمع گروه عظیمی از مردم و دوم به مثابه عمده‌ترین بازیگر نقش اقتصادی در کلیت اقتصاد ملی. از این‌رو، تخصص در مدیریت شهری، به عنوان یک رویکرد در حوزه مدیریت؛ نقش پر رنگی را در بهبود شرایط زیستی و به وجود آوردن اقتصاد پیشرو بازی می‌کند. زیرا در حالتی که برنامه‌ریزی دقیق و درست، سبب رشد اقتصادی، تثبیت سیاسی و افزایش مشارکت شهروندان در امور شهرها می‌شود، شکست در حل مشکلات و مسائل شهری، سبب رکود اقتصادی، نارضایتی‌، فقر، بیکاری و تخریب محیط‌زیست خواهد شد. به عبارت دیگر، مدیریت شهری به ویژه در کلانشهرها، نمودی کوچک‌تر از ساختار جامعه و اقتصاد ملی است. از سوی دیگر، مدیریت شهری با توجه به سلیقه‌ها، ادراک افراد و همچنین اقتضائات سیاسی- اجتماعی زمان‌های مختلف معانی متفاوت داشته است.چنان‌که ما در زمان کنونی نیز شاهد این اختلاف معانی و مفاهیم هستیم..
مدیریت شهری یعنی اداره امور شهری با کارایی بیشتر برای استفاده از منابع درون یک شهر. همچنین، برخی اوقات مدیریت شهری به عنوان ابزاری برای اجرای سیاستگذاری‌های شهری در نظر گرفته می‌شود که به مفهوم علم اداره جامعه است.
یک مدیر شهری کارا در درجه اول باید بتواند در دنیایی که رقابت حرف اول را می‌زند، با شناسایی نقاط ضعف و قوت شهر خود، مزایای رقابتی آن را بهبود بخشد.
وظایف کنونی مدیریت شهری در ایران، تنها محدود به مواردی از قبیل برنامه‌ریزی، خدمات‌رسانی، انجام پروژه‌های عمرانی و … است، در حالی که از آن، جهت‌دهی فعالیت‌های شهری و ترسیم چشم‌انداز شهر در راستای دستیابی به توسعه پایدار انتظار می‌رود. اینجاست که شهردار یا همان مدیر شهری، نمی‌تواند یک متخصص صرف باشد، چرا که هماهنگی میان شرح وظایف، اختیارات و انتظارات از آن، ایجاب می‌کند که چنین مدیری، علاوه بر تخصص در حوزه مدیریت شهری، نیازمند روابط و تعاملات بسیار گسترده باشد که لازم است برای این امر یک فعال سیاسی همسوی با دولت وقت باشد.
اما عمده‌ترین دلایل مدافعان غیرسیاسی بودن شهردار آن است که یک شهردار سیاسی به جای تمرکز بر انجام وظایف نهادی خود اولاً از این پست به عنوان یک سکوی پرش برای آینده سیاسی خود استفاده می‌کند و ثانیاً پتانسیل‌های بسیار قدرتمند شهرداری را در خدمت احزاب سیاسی نزدیک به خود قرار می‌دهد و ثالثاً سیاسی‌کاری موجب دور شدن از تمرکز بر وظایف می‌شود.
نمی‌توان هم انتظار داشت که شخصی با توان تخصصی و تجربه بالای مدیریتی در کشور یافت که هم بتواند لابی موثری در ساختار سیاسی قدرت داشته باشد و هم غیرسیاسی باشد!
تجربه دوره های گذشته شورای شهر نشان می دهد که در کنار وجه سیاسی و یا غیر سیاسی بودن شهردار توصیه به انتخاب «شهردار پاکدست» می‌شود. اما توجه به این نکته ضروری است که هیچ‌کس در هیچ مقامی از ابتدا به اصطلاح دستش کج نبوده بلکه افراد با قرار گرفتن در موقعیت‌هایی که ساختار سازمانی و سیستم نظارتی مناسب ندارند، رفته‌رفته دچار فساد می‌شوند. بنابراین، پاکدست‌ترین فرد هم اگر در راس یک سیستم فاسد که فساد در آن شکل سیستماتیک هم یافته است، قرار گیرد، لاجرم نه‌تنها قادر به کاهش فساد نیست بلکه خود این مدیر پاکدست هم دچار سقوط اخلاقی می‌شود. البته این به مفهوم گماردن افرادی که سابقه فساد مدیریتی دارند بر مسند شهرداری نیست بلکه بدان مفهوم است که پاکدستی را باید وارد سیستم کرد و نه اینکه آن را در سطح شخصی متوقف ساخت و صدالبته، ایجاد تحول در سازمانی به ابعاد شهرداری نیازمند شخصی است که قدرت و جسارت و نیز پشتوانه سیاسی و تجربه کافی برای این تغییر را دارا باشد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.