خانه » پیشنهاد سردبیر » سرنوشت تلخ آقای نماینده و فرزندش/داستان اول/ بخش دوم

سرنوشت تلخ آقای نماینده و فرزندش/داستان اول/ بخش دوم

چهارشنبه ۲ آبان ۱۳۹۷   شماره ۹۶۱

یوسف نیک فام

«مرتضی ذبیحی» در کتاب« دنباله تاریخ اجتماعی اراک و برخی موضوعات فرهنگی هنری» دربارۀ ارتباط عراقی و «حسن مدرس» و «محمد تقی بهار» چنین می نویسد: «حاج آقا اسماعیل عراقی پس از ورود به مجلس به صف اقلیتی که به ریاست سید حسن مدرس تشکیل شده بود پیوست.یکی دیگر از یاران مدرس در این اقلیت محمد تقی بهار(ملک الشعرا) بود که او نیز با عراقی دوستی داشت.اما این دوستی دیری نپایید و پس از چندی بهار دوست همرزم خود را به باد هجو گرفت.در دیوان بهار چنین می خوانیم: بعد از ختم مجلس دورۀ ششم چون تیمورتاش می دانست که از من می توانند استفادۀ علمی و ادبی کنند،توسط وزیر فرهنگ قرار شد بودجۀ مختصری به مجلس پیشنهاد نمایند تا من همراه یکی دو نفر برویم به فرنگستان و کتب فارسی و عربی را که در ایران نایاب است عکس و نسخه برداریم و به ایران بفرستیم- من هم محض خدمت به فرهنگ حاضر شدم- بودجه رفت به کمیسیون بودجه، ولی چون محمد خان درگاهی رئیس شهربانی با من و تیمورتاش مخالف بود،حاج آقا رضا رفیع و حاج اسمعیل عراقی را بر ضد من و بودجۀ مزبور تحریک کرد و بودجه در کمیسیون رد شد. این قصیده را من در هجو سید اسمعیل عراقی گفتم.م.بهار
ای سید عراقی شغلی دگر نداری
یا خلکی تراشی یا پولکی درآری…
(دیوان بهار،جلد دوم،ص ۵۳۶)»
پس از فوت اسمعیل عراقی زاده،همسرش «اقدس الحاجیه» نامه ای بدین شرح به ریاست مجلس می نویسد:
با نهایت احترام بعرض عالی میرساند چنانکه خاطر مبارک مستحضر است شوهر مرحومم عراقی نماینده مجلس شورای ملی به تهمتی گرفتار محبوس گشت و پس از چندی بدرود زندگی گفت-چون پس از چهارده ماهی زندان و شکنجه معلوم شد که گناهی نداشته و دامنش از هر آلودگی پاک است قاعده تاً و قانوناً میبایستی از حقوق آن مدت که بی جهت گرفتار و محبوس بوده استفاده نماید- کنون که زبان گفتار بیچارگان بازگشته این بنده از آنمقام محترم عاجزانه استدعا دارم در این قسمت عطف توجهی فرموده امر و مقرر فرمائید حقوق او را به عائله اش که در نهایت پریشانی بسر میبرند مسترد داشته عده ای بیچاره را شاد و متشکر فرمائید. اقدس عراقی

پس از بررسی کارپردازی و مشخص شدن میزان طلب او، حقوق دورانی که از او سلب مصونیت شده (۱۹ اسفند ۱۳۱۶) تا پایان روز ۲۶ شهریور ۱۳۱۸(آخر دورۀ یازدهم مجلس) به ورثه اش پرداخت می شود.
همان طور که در نوشتار «داستان نویسی در اراک» در همین کتاب اشاره شده،«جمال الدین عراقی‌زاده» فرزند اسماعیل عراقی زاده در زمان اشغال تهران توسط قوای روس و انگلیس و با توجّه به خلق و خوی وطن دوستی و ملّی گرایی، در شبی حدود ساعت ۲۳، هنگام عبور از خیابان سیروس به ضربه گلوله نیروهای اشغالگر به شهادت رسیده و او نیز مانند پدر با سرنوشت تلخی عمرش به پایان می‌رسد.

منابع:
– خاکباز، علی اکبر. «خاندان محسنی اراکی( شرح احوال و زندگی مرحوم آیت الله العظمی حاجی آقا محسنی عراقی)»، ناشر: مولف، تهران، ۱۳۷۱٫
– ذبیحی، مرتضی. «تاریخ اجتماعی اراک و برخی موضوعات فرهنگی هنری»، ناشر: پیام دیگر، اراک،پاییز ۱۳۸۱٫
– روزنامه ایران،سال هفتم شماره ۱۹۰۹،یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۰٫

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.