خانه » پیشنهاد سردبیر » جایگاه اخلاق در میان سیاستمداران ایرانی کجاست؟/آدابِ ماندلا شدن

جایگاه اخلاق در میان سیاستمداران ایرانی کجاست؟/آدابِ ماندلا شدن

پنجشنبه ۳۱ فروردین ۹۶ شماره ۵۶۷
****
علی امیدی
وقایع استان
****
بحث اخلاق و سیاست همیشه در میان روشنفکران و کنشگران رواج داشته است. این روزها با نزدیک شدن به ایام انتخابات شاهد برخی بی اخلاقی ها توسط فعالان و سیاستمدارانی هستیم که باید به عنوان الگویی برای سایر اقشار جامعه باشند. متاسفانه تاکید برخی فعالان سیاسی، هر چند اقلیت ولی پرقدرت، بر نداشتن رابطه میان سیاست و اخلاق باعث شده تا هیچ گاه جایگاهی برای اخلاق در سیاست دیده نشود و تنها در شعار، همه دم از حضور اخلاق در سیاست بزنیم. در تقویم میلادی، ماه آوریل که می آید نام دو تن از سیاستمداران معروف دنیا را با خود می آورد. یکی «آدولف هیتلر» که در این ماه در سال ۱۸۸۹ متولد شد و دیگری «نلسون ماندلا» که در آوریل سال ۱۹۹۴ به عنوان رهبر کنگره ملی آفریقا به عنوان نخستین رییس جمهور سیاه‌پوست کشور آفریقای جنوبی انتخاب شد. جالب اینجاست که رفتار و اخلاق این دو تفاوتی از زمین تا آسمان دارد. «آدولف هیتلر» به عنوان یک سیاستمدار، تداعی کننده جنگ، خونریزی، دیکتاتوری و رعب و وحشت است. هرگاه اعتراضی علیه سیاستمداری در جهان در مخالفت با جنگ یا اعمال ضد بشری برگزار شود، عکس وی در کنار عکس «آدولف هیتلر» قرار می دهند یا سبیلی شبیه آنچه هیتلر داشت برای او می کشند. این امر بدین معنی است که هیتلر نمادی از شر مطلق شده است.
ادامه از صفحه اول: هیتلر که به قول پل پیلار استاد دانشگاه جورج تاون یکی از کسانی است که به تراموا سوار معروف است با رای در یک انتخابات آزاد صدراعظم آلمان شد و به آن چیزی تبدیل شد که همگان می دانیم. پیلار معتقد است: «دموکراسی مانند یک ترامواست. وقتی به مقصد رسیدید از آن پیاده می شوید.» اما در مقابل آن نلسون ماندلا فردی که نه تنها سوار بر تراموای دموکراسی شد و هیچگاه از مسیر آن خارج نشد بلکه حتی خودش به نمادی برای افرادی شد که در جهان قصد دارند با دموکراسی و رای بر مردم حکومت کنند. اما چه چیزی باعث شد تا وی به نمادی جهانی تبدیل شود؟ چرا ماندلا توانست اخلاق را در سیاست در آمیزد ولی هیتلر با سیاست اخلاق را نابود کرد؟
ماندلا دهه ها به عنوان سیاستمدار در بالاترین سطح سیاست فعال بود و حتی به رأس هرم قدرت صعود کردن و همچنان در کشورش و در جهان، محبوب ماند. مردی که از پس سالها مبارزه و مقاومت به تمامی اهداف سیاسی خود رسید، رییس جمهور شد و بعد در اوج محبوبیت از قدرت دولتی کناره گرفت و به مثابه چهره‌ای ملی و بین المللی جامعه مدنی آفریقای جنوبی و قاره آفریقا را گرما بخشید. چه چیزی ماندلا را «ماندلا» کرد؟
به نظر می رسد بزرگترین موفقیت ماندلا دست یابی به ترکیبی بهینه از «اخلاق» و «سیاست» است، به این معنا که او نه آنچنان زهد اخلاقی پیشه کرد که از فرط تنزه طلبی سیاست را نحس بپندارد و نه آنقدر در بازی سیاست غرق شد که به چیزی جز قدرت نیاندیشد و در قدرت ماندن را به هر وسیله ای توجیه و تضمین کند. بدون شک دست یابی به چنین ترکیبی از اخلاق و سیاست کیمیایی است که هر جامعه ای به سوی بهروزی و آزادی رهنمون می شود. شاید بتوان ویژگیهای زیر در شخصیت ماندلا را مهمترین عناصر این ترکیب دانست: پرهیز از خشونت و نگاه حذفی: ماندلا در کنار گاندی از سرآمدان پیگیری مبارزات مسالمت آمیز و بدون خشونت در قرن بیستم بود اگر جامعه آفریقای جنوبی توانست از پس تحولات مهم دهه ۹۰ میلادی در حین حرکت به سوی آزادی و رفع تبعیض از افتادن در مسیر انتقامگیری و حذف بپرهیزد باید یکی از دلایل عمده این اتفاق را در عملکرد مناسب، شجاعت اخلاقی و بصیرت سیاسی شخص نلسون ماندلا و یاران نزدیکش جستجو کرد.
نگاه به قدرت به عنوان وسیله ای برای سیاستمدار اصلاح طلب و آزادیخواه «قدرت» تنها می تواند برای انجام تغییرات مردمسالارانه و اصلاح در وضعیت اقتصادی و فرهنگی کشور باشد. نگاه ماندلا به قدرت دقیقا در همین مقوله می گنجید. برای او قدرت سیاسی وسیله‌ای بود جهت رها کردن جامعه از زخم زشت و دردناک تبعیض نژادی . سیاستمدار انسانگرا و میهن دوست برای قدرت نمی جنگد او هر جا که هست برای اصلاح وضع جامعه و رهایی آن از فقر و فساد و تبعیض می کوشد. چنانکه ماندلا چنین کرد و بعد از پایان دوره مسئولیتش اتفاقا برای کمک به گردش دموکراتیک نخبگان حضور و فعالیت در جامعه مدنی را به ریاست جمهوری ترجیح داد.
اولویت دادن منافع ملی به منافع شخصی و گروهی: این یکی دیگر از مهمترین ویژگیهای نوع سیاست ورزی نلسون ماندلا بود. افق دید او محدود و محصور به منافع حزبی یا انگیزه‌های حقیر شخصی نبود. او ورای همه این منافع و انگیزه‌ها، منافع ملی را مدنظرداشت و هم در عرصه داخلی و هم در عرصه بین‌المللی برای بیشینه کردن منافع ملی کشورش می کوشید، چه آنگاه که به عنوان رییس جمهور در مجامع بین المللی شرکت می کرد و چه آنگاه که به عنوان یک شخصیت مدنی و بین المللی محبوب، تمام نفوذ معنوی‌اش را جهت دریافت میزبانی جام جهانی فوتبال برای آفریقای جنوبی به کار بست. کم هستند سیاستمدارانی که بتوانند از حصار تنگ منافع شخصی و باندی عبور کنند و خردمندانه گام در راه فراخ منافع ملی نهند. ماندلا یکی از این نوادر و از این جهت یک الگو بود.
حال سوالی که در این مقال مطرح می شود این است؛ آیا ما در ایران سیاستمدارانی شبیه ماندلا داریم؟ پاسخ به این سوال چندان راحت نیست. در ایران بسیاری سیاست را همچنان کثیف و به اصطلاح بی پدر و مادر می دانند، با این دیدگاه بسیاری در پی توجیح رفتارهای بدور از اخلاق خود در سیاست هستند. اینکه ما در ایران ماندلا یا امثال او که اخلاق را همزمان با سیاست پیش می بردند کم داریم دردی است که اگر درمان نشود آسیب های فراوانی به ما خواهد زد. بسیار کم پیش می آید که رعایت تقوا و اخلاق در فعالیت های سیاسی در ایران لحاظ شود و برای رسیدن به هدف هر چیزی را فدا نکرده و منافع شخصی خود را دلیلی برای پایمال نمودن حقوق دیگران قرار ندهند.
یکی از اتفاقات تاسف باری که شاهدش هستیم این است که برخی از سیاستمداران بی اخلاق که با بداخلاقی های خود چهره ی ناخوشایندی از سیاست به جا گذاشته اند همچنان فرصت حضور در عرصه ها را دارند و دیگران هم بنا به دلایلی از جمله مصلحت سنجی های بی مورد با سکوت باعث بقای این افراد می شوند. سکوت سیاستمداران با اخلاق تبدیل به یک معضل شده است. آیا اگر ماندلا در برابر این بی اخلاقی ها سکوت می کرد شاهد اتفاقات درخشان در آفریقای جنوبی بودیم؟ مسلما خیر. ماندلا در برابر این بی اخلاقی سکوت نکرد و در مسیر اخلاق پاسخ آنها را داد تا یا آنها به مسیر اخلاق برگردند یا مردم با عدم روی آوردن به آنها اخلاق را در جامعه حاکم کنند.
دو موضوع اخلاق و سیاست و رابطه میان آن دو از موضوعات مهم و چالش برانگیز در طول تاریخ بوده ، اما از آنجا که اخلاق و سیاست هردو زیر مجموعه حکمت عملی* قرار می گیرند، این حوزه از دانش علاوه بر عرصه نظر با عمل و رفتار انسان نیز در ارتباط است و برای اداره یک جامعه و ایجاد نظمی درست و عادلانه به کار می رود . از اینرو برای دست یابی به این مهم هر دو از اهمیت یکسانی برخوردارند و برای تدبیر امور اجتماع از هیچ یک از آنها نمی توان چشم پوشید. همچنین کاربرد اخلاق و سیاست در جامعه نیازمند وجود رابطه ای معقول میان آنهاست تا منزلت، جایگاه و کارکرد شایسته هر کدام معین گردد و از بروز مشکلات و معضلات جدی در جامعه جلوگیری شود. قانون اساسی و مبانی و اصول نظام جمهوری اسلامی ایران در راستای تبعیت سیاست از اخلاق به دنبال تحقق سیاست فاضله است و این در حالی است که ما شاهد گسترش بد اخلاقی های سیاسی در میان سیاستمداران نظام هستیم، تعارضی که در دراز مدت منجر به بحران برای کشور خواهد شد.
***
حکمت عملی مجموعه آن بایدها و نبایدهایی است که بخشی به اخلاق، بخشی به سیاست، بخشی به تدبیر منزل برمی‌گردد و هر چه جزء شعب فرعی این اصول یادشده است. این بایدها و نبایدهای اخلاقی یا سیاسی یا تدبیر منزل و مانند آن از یک مبنای علمی گرفته می‌شود، به جهان‌بینی وابسته است، به معرفت نفس وابسته است، به آشنایی پیوند بین انسان و جهان وابسته است و مانند آن.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.