خانه » جدیدترین » جامعه منهای معنا

جامعه منهای معنا

چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۲  شماره ۱۷۶۱

وقایع استان در گفتگو با «سید محمد الحسینی» جامعه شناس دلایل اجتماعی کاهش جمعیت در ایران را بررسی می کند

زهرا مدنی: میزان جمعیت و رشد آن پدیده‌ای اجتماعی است که همواره کشورها را درگیر خود کرده و مانند سایر موضوعات اجتماعی از عوامل پیچیده و متعدد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی متاثر است. کاهش جمعیت ایران یکی از مهم‌ترین معضلات امروز کشور به شمار می‌رود، زیرا جمعیت جوان به عنوان یکی از مؤلفه‌های اصلی قدرت کشورها به حساب می‌آید و نیروی مولد و جوان، یکی از پایه‌های اصلی قدرت و رشد اقتصادی ـ اجتماعی کشورهاست. روند رشد جمعیت طی سال‌های اخیر به شدت نزولی بوده است و همین امر باعث شکل‌گیری قانون جوانی جمعیت در کشور شده است، اما اجرای این قانون با چالش‌ها و موانعی روبه‌رو است. بنابر اظهارات رئیس کمیته مطالعات و پایش سیاست‌های جمعیتی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی و طبق برآوردهای انجام شده بر مبنای نتایج سرشماری، جمعیت ایران در پایان سال ۱۳۹۹ به حدود ۸۴ میلیون نفر رسیده است؛ مطابق نتایج سرشماری، نرخ رشد جمعیت از ۳.۲ درصد در سال ۱۳۶۵ به ۱.۲۹ درصد در سال ۱۳۹۰ و ۱.۲۴درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است. برآوردها نشان می‌دهد که نرخ رشد طبیعی جمعیت در حال حاضر به کمتر از ۱ درصد (۰.۷۳ درصد) رسیده است.
محمد جواد محمودی رئیس کمیته مطالعات و پایش سیاست‌های جمعیتی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه گفته های خود به ارائه تحلیلی از وضعیت نرخ رشد جمعیت در آینده پرداخته و دراینباره اظهار می کند: فارغ از شرایط اقتصادی و شیوع کرونا، آنچه نرخ رشد جمعیت در آینده را تعیین می‌کند، به ساختار سنی جمعیت و متولدین دهه ۶۰ و بعد از آن بازمی‌گردد، با گذشت زمان این افراد به سن ازدواج می‌رسند و ازدواج می‌کنند و صاحب فرزند می‌شوند. بنابراین زمانی که ازدواج به طور طبیعی کاهش می‌یابد، به تناسب آن، از میزان فرزندآوری هم کاسته می‌شود.
به گزارش وقایع استان؛ مشکل کاهش جمعیت در کشور وابسته به عوامل مستقیم و غیر مستقیمی چون مهاجرت، الگوهای رفتاری ازدواج، شرایط اقتصادی اجتماعی جامعه و .. است و حل این معضل تنها به واسطه بررسی ریشه های اجتماعی آن ممکن خواهد بود. سید محمد الحسینی دکترای جامعه شناسی در اینباره به خبرنگار وقایع استان می گوید: با شکل گیری روابط دیالکتیکی ناقص در جامعه فردگرایی رشد پیدا می کند، تحصیل، بیکاری پس از فارغ التحصیلی، اشتغال غیر متناسب با رشته تحصیلی از جمله عواملی هستند که موجب ناامیدی و جامعه گریزی افراد و در نتیجه کاهش جمعیت خواهد شد. وی بیان می کند: خداوند ابتدا مردرا از روی حکمت آفرید که حکمت آفرینش مرد این بود که به نقص خود اعتراف کند و خداوند زن را از روی رحمت درکنار او قرار داد. الحسینی ادامه می دهد: خداوند با این تفکر آفرینش، انسان را متوجه این موضوع کرد که وجود هریک در گرو دیگری می باشد و انسان به صورت تنها و واحد، موجودی ناقص بوده و حیات و سرنوشت آن ها به یکدیگر وابسته می باشد.
این دکتر جامعه شناس می افزاید: زن و مرد با ازدواج خود یک خانواده را تشکیل داده و زمانی که دارای فرزند می شوند نقش آنها در زندگی افزایش پیدا کرده و درهم تنیده تر می شوند.
وی تصریح می کند: حضور انسان ها در نقش ها، شغل ها، استعدادها و توانایی های مختلف این امکان را فراهم می کند تا انسان ها در محیطی که در کنار یکدیگر زندگی می کنند مسائل را بهتر شناسایی کرده و تصمیم گیری های مناسب تری انجام دهند. الحسینی اظهار می کند: رفتارهای انسان ها، مبنی بر دیالکتیک می باشد، دیالکتیک موارد مختلفی دارد که یکی از آنها دیالتیک تکمیلی است، به طور مثال رنگ سیاه و سفید و یا شب و روز بارزترین نمونه هایی هستند که در کنار یکدیگر معنا پیدا می کنند، زن و مرد هم نوعی دیالکتیک تکمیلی هستند که با یکدیگر معنا پیدا کرده و همدیگر را تکمیل می نمایند.
این دکتر جامعه شناس اضافه می کند: بنابراین، آدمیزاد در ارتباط با محیط اطراف خویش، برای شناسایی روابط دیالکتیکی تلاش کرده تا زندگی خود را تکمیل نماید اما در زمانی که این روابط دیالکتیک تکمیلی به روابط دیالکتیک ناقص تبدیل می شود موجب به طلاق و از هم گسیختگی خواهد شد.
وی تاکید می کند: روابط دیالکتیک ناقص گاهی در جمعیت هم رخ می دهد و آن هم در شرایطی است که فردگرایی رشد پیدا کرده و انسان ها وجود یکدیگر را مزاحم خود می دانند و در این زمان، جامعه قادر به ساخت معنا نیست، عاملیت افراد ضعیف شده و جمعیت تولیدکننده به جمعیت مصرف کننده تبدیل خواهند شد. الحسینی با اشاره به اینکه جمعیت مصرف کننده به عاملی برای هزینه کردن در جامعه تبدیل می شوند، بیان می کند: زمان طولانی تحصیل، بیکاری پس از فارغ التحصیلی، اشتغال غیر متناسب با رشته تحصیلی و بی عدالتی از جمله عواملی هستند که خواص جامعه را از بین برده و در گام دوم افراد را به سمت و سویی پیش می برند که از جمعیت و جامعه گریزان شده و از آن دوری می نمایند و در نتیجه تن به مسئولیت های اجتماعی کمتری می دهند.
این جامعه شناس در پایان خاطر نشان می کند: در زمان هایی که گرانی شدت پیدا کرده، تحصیلات لذت بخش نبوده، فرهنگ در جامعه وجود نداشته و به طور کل، معنا بخشی در زندگی وجود نداشته باشد، انسان ها به سمت ترویج فردگرایی، کاهش خانواده و سپس زندگی مجردی می روند که این موارد، عوراض بیشماری برای هر جامعه در پی خواهد داشت.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.