پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۶ شماره ۷۰۵ ترجمه: سینا کمال آبادی مارگارت اتوود در اتاقی هستم که نه پنجرهای دارد که باز شود و نه دری که بسته شود، شاید شبیه دیوانهخانه باشد اما در حقیقت تنها یک اتاق است، اتاقی که در آن مینشینم و یک بار دیگر برای تو مینویسم، دوباره نامه، دوباره یک تکه کاغذ، کر و لال ...
ادامه مطلب »