خانه » جدیدترین » تمثیل

تمثیل

پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۶   شماره ۷۰۵

ترجمه: سینا کمال آبادی
مارگارت اتوود
در اتاقی هستم که نه پنجره‌ای دارد که باز شود و نه دری که بسته شود، شاید شبیه دیوانه‌خانه باشد اما در حقیقت تنها یک اتاق است، اتاقی که در آن می‌نشینم و یک بار دیگر برای تو می‌نویسم، دوباره نامه، دوباره یک تکه کاغذ، کر و لال و کور. پس از تمام کردن نامه آن را به هوا می‌اندازم و حدس می‌زنیم ناپدید شود اما هوا این‌طور فکر نمی‌کند. به سوالات تو گوش می‌کنم. دلیل این که پاسخی به آن‌ها نمی‌دهم این است که اصلا سوال نیستند. می‌شود برای خورشید یا سنگ پاسخی پیدا کرد؟ می‌پرسی “این برای چیست؟”، و تنها جواب ممکن به این سوال این است که ما فایده‌گرا نیستیم. و این که “تو واقعا کی هستی؟” سوالی است که کرم سیب در راه می‌پرسد. شاید وسط میوه یک هسته‌ی جویده شده باشد اما آیا واقعیت این است؟ تا جایی که به من مربوط می‌شود، من چیزی نیستم جز فضای میان دست چپ و راست تو وقتی دست‌هایت را روی شانه‌های من می‌گذاری، فضایی که دست‌هایت را از هم جدا می‌کند و دست‌هایت از طریق همین فضا یکدیگر را لمس می‌کنند. این فضا شبیه سکوت است که شاید هم صدا باشد. من مدت زمانی هستم که طول می‌کشد تا به آن فکر کنی. وارد زمان من می‌شوی، از آن خارج می‌شوی، من نمی‌توانم بروم و بیایم، چرا از من می‌پرسی؟ تو می‌دانی شبیه چیست و من نمی‌دانم. آینه‌ها هیچ فایده‌ای ندارند. به جای این‌ها از من بپرس “خودت که هستی؟”: وقتی از دری که نیست، وارد اتاق می‌شوی، خودم را نمی‌بینم، تو را می‌بینم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.