شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ شماره ۱۱۰۰
نیم ور؛ کهنسال نام آور
بخش بیست و پنجم/ فصل چهارم
مهدی لعل بار
جواد احدی
شهرزاد قربانی
نویسندگان:
طب سنتی
ایرانیان معتقد بودند که تمام هستی از چهار رکن آب، خاک، هوا و آتش شکل گرفته است و انسان نیز نمونهای از این هستی بزرگ است. توجه به مسأله مزاج در درمان بیماریها نکته برجسته و شاخص طب سنتی است که بر اساس آن گرمی، سردی و تری، خشکی چهار قوۀ مهم در حفظ تعادل سلامت هستند و توصیه می شود تا هم بُعد جسمی و هم بُعد روحانی بدن تقویت گردد. در گذشته تمام بیماریها را با گیاهان درمان میکردند و شیوههای رایج دیگر درمان در طب سنتی شامل ماساژ درمانی، حجامت، بادکش درمانی(مکش در نقاط مختلف توسط لیوان برای انبساط عروق)، زالو درمانی و آب درمانی بشمار میرفتند.به دلیل ارتباط خوب اهالی با دشت و صحرا و کوههای جنوبی نیم ور و طبیعت بکر، دسترسی به انواع گیاهان دارویی آسان بود. با فرا رسیدن فصل بهار و رویش این گیاهان در طی فصل بهار و تابستان اهالی نسبت به تهیه داروهای گیاهی خود از دل طبیعت اقدام میکردند تا در هنگام بیماری بتوانند از آنها برای درمان استفاده کنند. هر چند عدهای که دستی در طبابت داشتند این کار را بصورت حرفه ایتر انجام میدادند اما اکثر مردم خود تا حدودی به خواص گیاهان آشنا بودند و در هر خانه ای برخی از مهمترین داروهایی موجود بود از جمله گل گاوزبان، آویشن، بابونه، شیرین بیان، شوید، اسطوخدوس، سنبل الطیب، رازیانه و… همچنین با استفاده از برخی دیگر عرقیجات مفیدی مثل عرق نعناع، عرق کاسنی و عرق بیدمشک و گلاب و… نسبت به درمان و رفع ناراحتیهای جسمی اقدام میکردند. برخی از داروهایی که برای درمان استفاده میشده و یا همچنان استفاده می شود عبارتند از :
عرق نعنا: از هرگیاه معطری مانند نعنا، بیدمشک و گل محمدی که دارای رایحه و اسانس باشد میتوان عرقیات گیاهی تولید کرد. برای تولید عرق نعنا ابتدا آب و برگ نعناع را جوشانده و بخار آن را از موضعی سرد عبور میدهند تا عملیات تقطیر صورت گرفته و عرق نعنا بدست میآید. عرق نعنا برای درمان نفخ، اسپاسم، معده درد، دلپیچه و سوء هاضمه استفاده میشود.
قند داغ : قند را داخل یک ظرف مسی ریخته روی حرارت گذاشته تا ذوب شود و به یک مایع غلیظ تبدیل شود. سپس جوشاندهای از ترکیب بنفشه، ترنجبین، چهارگل و خاکشیر را از زیرش رد میکند یا روی آن ریخته و خوب با هم ترکیب کرده در حرارت خیلی کم خوب با هم مخلوط کرده این معجون برای رفع سنگینی معده و تقویت کننده آن می باشد.
روغن بادام: بادام کوبیده را کمی تفت داده و بعد مجدداً در سرکوب میکوبیدند تا حالتی خمیری شکل بخود بگیرد. این خمیر را داخل پارچه ریخته و تحت فشار روغن را از آن خارج میکردند. روغن مصارف زیادی داشته از جمله همراه با قنداغ و همچنین برای رفع مشکلات پوستی استفاده میشد.
روغن تخم مرغ: ۱۵ الی ۲۰ عدد تخم مرغ را شکسته و زرده آن را جدا میکردند. زرده ها را در یک کاسه مسی بزرگ روی حرارت خیلی کم چراغ قرار میدادند تا روغن روی آن جمع شود. این روغن برای درد عضلات، شکستگی و هنگام ماساژ استفاده میشده است.
دواگلی و پرمنگنات: برای درمان زخم ها از محلول دواگُلی و پر منگنات استفاده میکردند. دواگلی به صورت یک پودر یافت میشد که آن را پس از ترکیب با آب بروی زخم میریختند تا ضدعفونی وگندزدایی شود.دواگلی زمانی یک داروی بسیار محبوب بود، و معمولاَ مادربزرگها علاقه زیادی به آن داشتند و برای درمان خراشیدگیهای سطحی پوست فرزندانشان از آن استفاده میکردند، بعضی از افراد مسن هنوز هم سراغ دواگلی را میگیرند، آنها به کرات اثرات خوب این دارو را دیدهاند. این دارو بخاطر داشتن ترکیبات جیوه دیگر تولید نمیشود. پرمنگنات نیز به عنوان یک ضد عفونی کننده و درمان برخی زخمها مانند عفونت قارچی پا استفاده میشود.
فولوس:گل ختنی، بنفشه، نون پنیرکچه، عناب و حله سیاه را مخلوط کرده خوب میجوشاندند. فولوس را مانند لیمو عمانی خرد کرده همرا با آب جوشانده و با جوشاندۀ قبلی ترکیب و روغن بادام به آن اضافه میکردند. در گذشته باور بر این بوده که این جوشانده گیاهی برای همۀ امراض خوب بوده است. جوشانده فولوس دارای آداب خاصی بوده از جمله آنکه در فصل بهار در سه نوبت خورده میشد. فصل بهار را در گذشته «علف جوش» میگفتند و این جوشانده فقط در این فصل تهیه میشد. هنگام خوردن این جوشانده فرد نباید در معرض استرس و فشار عصبی باشد و همچنین نبایستی سرماخوردگی نیز داشته باشد.
تخم مرغ نیم بند: ترکیبی از تخم مرغ آب پز سفت شده به همراه نمک فراوان بوده است. این ترکیب را روی دستمال نخی ریخته و بر روی محل درد ناشی از در رفتگی و شکستگی استخوان میگذاشتند تا به اصطلاح محلی کوفتگی آن ورچیده و ترمیم شود.
برای استخوان دررفته ومحل ورم آن از مرهم دیگری نیز استفاده میشده است که به آن «حلواماست» میگفتند. ترکیب آرد و ماست جوشانده که خوب به هم زده میشد، یک خمیر به دست میآمد که آن را به وسیله دستمال روی موضع مورد نظر میبستند.
موم روغن: شاتره، تخم سفید، برزک، عناب، هندوانه و گوچ، تخم هندوانه، بادام، گل همیشه بهار و برگ چغندر را کوبیده و صاف کرده و میجوشاندند.کمی روغن کدو و موم و پی (چربی حیوانی) را به آن اضافه کرده بر روی حرارت بسیار کم قرار میدادند تا آب آن جمع شود و به روغن بیفتد. این مرهم را برای پا درد و دردهای کمر و عضلات استفاده میکردند.
سیر: از قدیم سیر به عنوان یک داروی گیاهی استفاده میشد. برای استفاده از سیر در تمام فصول یا آن را خشک و آویزان میکردند، یا برای نگهداشتن سیر تازه، آن را داخل ظرف گلی ریخته و سر آن را نیز با گِل میپوشانند تا هوا و نور به آن نرسیده و سیر به صورت تازه بماند.
سوزاندن چشمک: برای رفع مشکل، بلا و بیماری، زن خانواده از هفت همسایه که در آن خانه فردی به نام فاطمه بود نفت تهیه میکرد. لباس یا پارچه ای متعلق به فرد بیمار یا گرفتار را به دور چوبی میبست و آنرا در نقطهای بلند مثل پشت بام به وسیله همان نفتی که تهیه کرده بود آتش میزد. اعتقاد به این بود که با عنایت حضرت فاطمه زهرا (س) این درد و بلا یا مشکل درمان یا رفع میشود.
مشارکت زنان در امور زندگی
زنان نقش بسیار پررنگی در خانواده، کار و زندگی داشتند. اولین کسی که از خواب بر میخواست تا صبحانه را آماده کند و وسایل کار همسر و فرزندان را آماده نماید، زن خانواده بود، آخرین نفر هم کسی جز او نبود که به استراحت میرفت. محوریت کارهای خانه به طور کامل بر عهدۀ زنان بود و اصولاً مردان نقش چندانی در امور خانه نداشتند، چرا که آنها از بامداد تا غروب مشغول کارهای سخت بودند و دیگرمجالی برای کار در خانه نداشتند. آشپزی روزانه، نظافت خانه، شستن لباسها، خانه تکانی، بچه داری و تربیت آنها در کنار دادن علوفه به حیوانات و دوشیدن شیر آنها، تهیۀ لبنیات و مشک زنی، قالی بافی و کارهای دیگری که همه بر عهدۀ زنان بود، نقش ویژۀ آنها را نشان میدهد، چنانچه مردان اعتقاد داشتند خانهای که درآن زن نیست، زندگی هم نیست.
نمونههایی از این زحمات را وقتی بیشتر درک میکنیم که میبینیم زنان برای تهیۀ آب آشامیدنی بایستی با کوزه به محل آب انبار یا جوی آب میرفتند و آب میآوردند یا وقتی که میخواستند لباسها را بشویند، پیاده به محل سیپک رفته و در آنجا لباس ها را شسته و با خود به خانه برمیگرداندند، یا حتی برای مشک زنی و زمانی که به آب خنک برای مشک نیاز داشتند، بایستی به سرچاه رفته و خود آب مورد نیاز مشک زنی را از چاه کشیده و با خود حمل میکردند. در هنگام درو به همراه اعضای خانواده به دشت رفته و علاوه بر همکاری بر روی زمین، همزمان بچه داری و آشپزی نیز میکردند.