خانه » جدیدترین » نگاهی گذرا به جهان سوم

نگاهی گذرا به جهان سوم

دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۶    شماره ۷۵۵

حسن خدادادی
دکتری مدیریت

بخش چهارم
منافع بالقوه در نزدیکتر بودن به خورشید وجود دارد. اگر به خاک و کود آن آب کافی داده شود در طول سال اشعه خورشیدی می تواند توانایی باردهی فوق العاده ای به خاک بدهد به طوری که برداشت سه بار محصول در سال امکان پذیر باشد اما کمبود آب توانایی نقاطی را که بالقوه دارای این استعداد هستند محدود می کند. هنگامی که ذخیره نفت تمام شود و انرژی خورشیدی با صرفه تر باشد کشورهای جهان سوم انرژی بی پایان و قابل تجدید بیشتری از کشورهای مناطق معتدل خواهند داشت اما این آینده هنوز آینده ای فرضی است.
تا امروز خصومت طبیعت یکی از عوامل بازدارنده پیشرفت اقتصادی بوده است . خصومت طبیعت سبب می شود که قبل از آنکه کشورهای جهان سوم بتوانند صنعتی شوند سرمایه ای که برای این کار لازم است از بین می برند.
این کشورها در مقایسه با مرحله مشابهی در کشورهای اروپایی به سرمایه بیشتری نیاز دارند. این کشورها برای آبیاری ، جلوگیری از سیل و فرسایش خاک و برای تامین نیروی انسانی ، مبارزه با اثرات بیماریها و گرما در افزایش تولید به سرمایه بیشتری نیازمندند که خود مانع بزرگی است.

وضعیت اقتصادی
فقر و نابودی در میان ملتهای فقیر همواره آن گونه توصیف شده است که گویی یک پدیده طبیعی است یا آنکه نتیجه اشتباهات ناخواسته است و یا گرچه تاسف انگیز و موقتی است برای آغاز جهش اقتصادی امری است لازم.
در حقیقت نابرابری مطلق کمتر نتیجه تصادف است. نابرابریهای فاحش معمولا نتیجه کوشش های حساب شده و آگاهانه اغنیا برای افزودن بر ثروتشان و زیاد کردن اختلاف بین خودشان و توده های مردم است این عمل اغلب به قیمت افزودن به فقر مطلق تحقق می یابد.
فقر سراسری در کشورهای در حال رشد تنها نتیجه بی رحمی طبیعت نیست. نظام اقتصادی جهانی به نابرابری های که نتیجه کمبودهای طبیعی است کمک می کند . اقتصاد کشورهای غربی ، از طریق نظام اقتصادی جهانی، از ضعف کشورهای فقیر بهره برداری می کند تا با نیاز و کارهایی که ما درباره آنها سخن خواهیم گفت آنان را بیش از پیش فقیر کند. فقر مستمندان و ثروت اغنیا در یک کشور اتفاقی نیست. سیاست های عمرانی به ضرر مستمندان، عقب ماندگان و روستائیان و به نفع ثروتمندان و غرب گرایان و شهر نشینان طرح ریزی شده است و دلیل آن هم ساده است. خط مشی ها همواره تعیین کننده جهت توسعه و پیشرفتند و گروههای ممتاز مسلماً بیش از مستمندان به قدرتهای سیاسی دسترسی دارند.
نتیجه این جریانات در سطح جهانی و در سطح یک کشور وجود بی عدالتی باز در جهان است، جهانی که در آن توانایی به وجود آوردن ثروت و فقر غیر قابل تصور هرگز تا این حد زیاد نبوده است .
اما فقر مستمندان و ملتهای فقیر برای ثروتمندان که قسمتی از ثروت خود را از راه استثمار مستمندان به دست آورده اند موهبت محض نیست. توسعه بخش مدرن در کشورهای جهان سوم به فقر مطلق توده مردم که به نفع طبقه ثروتمندان به دست فراموشی سپرده شده اند بستگی دارد رشد اقتصادی کشورهای غربی بر اثر فقدان قدرت خرید مستمندان کشورهای جهـان سوم کند شده است پس نتیجه می گیریم سرنوشت طبقه ممتاز و طبقه مستمندان به هم وابسته است و نهایت ثروت و نهایت فقر به یکدیگر اثر می گذارد. این دو سبب می شوند که پیشرفت کامل بشر که با نیروی بالقوه وجود دارد تنها در جهانی که برابری در آن بیشتر است امکان پذیر است.
لازم به یادآوری می باشد که از خصوصیات مشترک کشورهای جهان سوم این است که تقریبا در همه این کشورها کم و بیش سابقه حضور و حاکمیت استعمار وجود دارد ولیکن چگونگی و شکل آن متفاوت است.
یکی دیگر از مشخصه اقتصادی این کشورها وجود ویژگی های دوگانه در زندگی اقتصادی آنها است و یا به عبارت دیگر در این کشورها بخشی از حیات اقتصادی کم و بیش تغییر کرده و با اقتصاد جدید جهانی (سرمایه داری صنعتی) همراه شده است در حالی که بسیار خصوصیات اقتصاد صنعتی ( ماقبل سرمایه داری صنعتی) را حفظ کرده است و در نتیجه این دوگانگی ریشه در چگونه تحولات اجتماعی اقتصادی این کشورها طی چند قرن اخیر بویژه ریشه در چگونگی حضور و فعالیت استعمار سرمایه داری و گسترش مناسبات سرمایه داری در این جوامع دارد.
در اینجا سعی شده است با توصیف خصوصیات بخش های مختلف اقتصادی این کشورهای (شامل زیرساختهای اقتصادی ، کشاورزی ، صنعتی و صنایع استخراجی ) این مشخصه بیشتر نشان داده شود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.