شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸  شماره ۱۰۷۶

نشانه های اندیشمندی

حسن خدادادی
دانشجوی دکتری مدیریت

هدف از متفکر بودن یعنی اندیشه داشتن، تدبر و رسیدن به درک و فهم والا و شنــاخت پدیده های پیرامون است. افراد متفکر و مدبر به دنبال موضوعات و شنــاخت کلیه جوانب بصورت کـــامل و جــامع می باشند. در پروسه تفکر فرایندی است که در آن گزاره و یا پدیده ای، تجزیه و تحلیل و همچنین موضوعات نقد و بررسی، استدلال و استنتاج با قضاوت عادلانه و همه جوانبه رامی توان دید. در نهایت با این کار افراد برای خود یک خلاقیتی کسب نماید. به گفته اندیشمندان متفکر کسی است که توانایی مشاهده، تجزیه و تحلیل، نقد و بررسی، استدلال و استنتاج و قضاوت منصفانه گزاره و یا پدیده را داشته باشد و نیز نگرشی در رویکرد صحیح از وضعیت آینده آن گزاره و پدیده را بدست آورد. انسان های متفکر افرادی هستند که دارای خصائصی مانند تعصب بی مورد، پیش داوری، قضاوت سریع، سطحی نگری، سو گیری، زودباوری و اسرار بیش از حد و طرفداری بی مورد از پدیده یا موضو عی را به صورت خاص نداشته باشند. حال وقتی در جمعی و یا گروهی و یا اجتماعی بحث متفکر بودن به میان می آیـد، در بیشتر مـوارد همه می گویند که من هم جزء متفکرین می باشم و به صورت بارز خودش را یک فرد اندیشمند و متفکر معرفی می کند. امروز هر فردی که بخواهد فکرمفید داشته باشد کار بسیار دشواری است، قصد داریدکه بدانید یک فرد متفکر و دانا هستید. اگر موارد ذیل را داشته باشید قطعا در انتهای جدول قرار گرفته اید  زیرا افرادی که خصائص ذیل را دارند انسانهای بی فکروغیرمنصف می باشند.
۱٫ انسان هایی که سریع عصبــانی و تند مـزاج می باشند. زیرا این افراد نیروی تفکر و فکر خود را به صورت کامل و بایگانی و در هیچ زمانی نمی توانند از آن استفاده مناسب کنند. زیرا همیشه این آدم ها مغزشان به صورت کامل آکبند و دست نخورده است و به طور متداول با وقوع یک اتفاق و پدیده ناخوشایند تعادل فکری خود را از دست داده و در بعضی موارد پیامدهای این روش نامناسب چندین برابر افزایش پیدا می کند.
۲٫ انسانهایی که آداب اجتماعی پیرامون خود را مراعات نمی کنند. این انسان ها بی ادب و سخنان رکیک و دور از رفتار اجتماعی انجام می دهند و توانمندی استفاده از مطالب با محتوای مناسب را ندارند و روحیه همکاری و مودت و یاری کمتری دارند و نمی توانند اطرافیان خود را جذب کنند .
۳٫ افرادی که زودرنج و سریع قهر می کنند. این انسان ها در کوتاه ترین زمان روابط اجتماعی خود را با جامعه و اطرافیان قطع می کنند و اکثراً تنها و در انزوا هستند و پیشرفتی در اجتماع ندارند و با کلمه تامل و ارتباطات آشنائی ندارند و به عنوان یک انسان مفید نمی توانند در خدمت جامعه خود باشند .
۴٫ انسان های متعصب وبی فکر؛ افرادی هستند که روحیه انتقاد پذیری ندارند و به هر چیزی و یا هر موضوعی به صورت خاص می نگرند و در کل کسانی هستند که به پیرامــون خود و مـوضوعـات فکـر نمی کنند.
۵٫ افرادی که نسبت به صحت و یا نادرستــی گزاره ها و یا پدیده ای شک نمی کنند. لازمه و مقدمات فکر کردن شک نمودن منطقی به پیرامون خود و یا موضوعات می باشد. البته افراد اگر شکاک منطقی باشند متفکر هستند در کل اگر شکی که منجر به هدایت و روشنایی و انتخاب روش منطقی نشود این فرد هم مروج یک نوع بی فکری می باشد.
۶٫ افرادی که روی نظر و ایده و عقاید خود به صورت افراطی پافشاری می کنند چرا که هر ایده خوبی احتمال دارد که در بعضی موارد لغزش داشته باشد و به اثبات نرسد زیرا یک فرد در نهایت آنقدر توانمندی ندارد که به صورت جامع و کامل کلیه ابعاد را بررسی کرده باشد و بدون عیب و نقص در جامعه زندگی کند.
۷٫ کسانی که پیرامون خود را در روابط اجتماعی و فرهنگی به صورت جامع درک نکنند. زیرا انسانهاهمیشه در حال تعادل و قضاوت می باشد. بایستی خود را در بعضی مواقع جای دیگران قرار دهد در بعضی موارد همفکری کردن با دیگران نیازبه یک رابطه اجتماعی دارد درضمن آگاهی از علم ارتباطات فرهنگی و اجتماعی لازمه یک فرد متفکر می باشد.
۸٫ انسانی که اصول و قواعد مذاکره را قبول ندارد.بعضی انسانها نمی توانند به کلیه ابعاد پیرامون خود مشرف باشند و مشکلات و مسایل خود را به صورت فردی حل کند. این افراد در روابط اجتماعی از تکنیک و روش خشونت آمیز و حرکت تهاجمی استفاده می کنند.
۹٫ زیاده روی و مصرف بی رویه در کلیه ابعاد. استفاده مناسب و معقول و درست از هر چیزی زیر بنای یک فرد عاقل و متفکر است انسانهای بی فکر کسانی هستند که به صورت افراطی و یا غیر معقول و غیر استاندارد و یا با هدر دادن موضوعات و یا کالا و …. به طور مستمر سر کار دارند.
۱۰٫ روحیه انتقاد پذیری و آستانه تحمل کمتری دارند . انسانهای بی فکر در اکثر موارد از دیگران نقد می کنند و از اینکه این حالت را دارند خوشحال هستند. و از نقد و انتقاد دیگران هم سریعاً عصبانی وشروع به پرخاش گری می کنند و در نهایت با فرد نقاد درگیری لفظی و یا فیزیکی پیدا خواهند کرد .
۱۱٫ روحیه مشارکت و مشورت ندارند. آن ها فکر می کنند که خودجامع و کامل هستند و آگاهی به کلیه مسائل دارند و اگر روزی بخواهند مشورت کنند این عمل را یک نوع کوچکی و تحقیر شدن می دانند و همیشه فکر می کنند به کلیه مطالب احاطه دارند.
۱۲٫ روحیه پرخاشگری دارند. کسانی که به صورت مستمر در حال سوال کردن و کند و کاو و تحقیق هستند برای هر چیزی و موضوعی سوالی را از خود و دیگران می پرسند علت آن چون دانش بالایی دارند ولیکن افراد بی فکروپرخاشگر به علت حجم کم علم و دانش و گنجایش کم مغزی برایشان چون سوالی وجود ندارددرنتیجه باکوچکترین ابهام روحیه تهاجمی وپرخاشگری خواهند داشت. البته این موضوعات قابل بحث است در یک جامعه انسانهایی که به صورت کامل موارد فوق الذکر را داشته باشند بسیارمشهودوقابل رویت می باشند. شایـان ذکر است چون این شــاخـص ها کیفــی می باشند و به صورت دقیق غیر قابل اندازه گیری می باشد. پس به طور نسبی موضوعات فوق به صورت دوره ای مورد سنجش قرار گرفته می شوند.ازسوی دیگر در ذات انسان سعی شده است که در ابتداخلقت و آفرینش این ها را نداشته باشند. ولیکن به صورت دوره ای ودرطول زمان وقرارگرفتن در لایه های اجتماعی و فرهنگی خاص ودر جوامع مختلف جهانی می تواند به مرور زمان تاثیر گذاروافزایش پیدا کند. در نتیجه اگر فردی بتواند نسبت به رعایت خصوصیات یک فرد متفکر زندگی کند قطعاً در جامعه جایگاه شایسته ای خواهدداشت.وازاوبه عنوان فرداندیشمندومتفکریادخواهدشد.
در پایان مطالب ارائه شده قسمتی از موضوعات کتاب توسعه اقتصادی آقای احمد قربانی گردآوری شده است .