سه شنبه ۱۸ اردی بهشت ۱۳۹۷ شماره ۸۳۵
فرشته غلامی
پیرمرد بیچاره به زحمت تلاش می کند تا از خیابان رد شود امـا بوق ممتد خودروها امان نمی دهند و آن طرف تر راننده ای سرش را از خودروی شخصی اش بیرون آورده و با صدای بلند تمام عصبانیتش را خالی می کند، آن سوی خیابان خانمی به بانک مراجعه کرده و مسئول شعبه با بی حوصلگی هرچه تمام تر جواب سربالایی می دهد تا به کارهای خود برسد. اکنون آنچه در سطح شهر می بینیم بی احترامی است که دیگر نه کوچک می شناسد و نه بزرگ و چه بخواهیم و چه نخواهیم مردم بی حوصله تر و عصبانی تر از گذشته شده اند و گویا دیگر حوصله یکدیگر را که هیچ، حوصله خود را هم ندارند. احترام واژه غریب این روزهاست اما باید دانست که احترام اساسا در همه حوزه های اجتماعی نقش اساسی ایفا می کند. در برخوردهای اجتماعی که انسانها فراز و نشیبهای زیادی پیدا میکنند، گاه ممکن است در تقابل قرار گیرند؛ در چنین وضعیتی اگر موضوع حفظ حرمت و احترام یکدیگر نباشد. به سادگی خطوط قرمز نادیده گرفته از آنها رد شده و به هم بیادبی و بیاحترامی میکنند. ولی به واسطه وجود پتانسیل بالقوه حفظ حرمتها و ادب و احترام و حریمهای اخلاقی؛ انسانها به فراز و فرودهای احساساتشان مهار میزنند و آن را به سلطه میگیرند و در زاویه عناد و خصومت با دیگری قرار نمیگیرند. حفظ هویت فرهنگی و اخلاقی جامعه در جهت جلوگیری از بروز ناهنجاریهای رفتاری، امری انکارناپذیر است. اما جامعه امروز ایران تشنه احترام است که از او دریغ میشود. حتی فروشگاه ها، بقالی های محله و… هم از این موهبت خالی است. اگر کسی احیانا احترامی هم قائل شود به حساب حقارت و… گذاشته میشود.