چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ شماره ۴۵۴
وقایع استان
عباس لعل بار
به بهانه انتشار خبر اختلاس ۳۰۰ میلیاردی در یکی از بانک های مطرح کشور، نکته ای را در این مقال باز خواهم کرد که بسیاری از جامعه شناسان آن را زنگ خطری ماورای خطر رواج اختلاس و فساد اقتصادی می خوانند. تا چند سال پیش مردم با شنیدن کلمه اختلاس کنجکاوانه درباره آن اختلاس و اختلاس گران می پرسیدند و متعجب از رقم اختلاس صورت گرفته تا مدتها از آن یاد می کردند. اما در چند سال اخیر با وقوع سوپر اختلاس های نجومی دیگر حساسیت و قبح آن از بین رفت. فواصل وقوع هر اختلاس آنقدر به یکدیگر نزدیک شده که حتی مردم فرصت گفتگو درباره اختلاس پیشین را هم ندارند و هر روز باید درباره مورد جدیدی از اختلاس صحبت کنند؛ صحبتی که دیگر بویی از تعجب در آن دیده نمی شود. جامعه شناس مطرح ایرانی، دکتر محسنی فرد یکبار گفته بود آثار فسادهای مالی تنها محدود به اقتصاد نمیشود و تاثیرات منفی اجتماعی هم در بر دارد. مشاهده فساد اقتصادی و تکرار این پدیده در جامعه ۳ تاثیر اجتماعی روشن و مستقیم دارد. در اولین گام، مقایسه گری اجتماعی را زیاد میکند. سپس باعث ترویج فردگرایی و بی تفاوتی نسبت به همنوع شده و در نهایت همبستگی اجتماعی را کاهش میدهد. دکتر محسنی فر می گوید: افراد وقتی در جریان فسادهای مالی با رقمهای کلان قرار میگیرند خود را با بالا دستشان مقایسه میکنند و این تصور در آنها شکل میگیرد که اگر آقای ایکس توانست با رانت خواری به امکانات و ثروت دست پیدا کند، چرا ما نتوانیم؟ همین نقطه شروعی است برای آنکه سعی کنند به امکاناتی فراتر از جایگاه خود دست پیدا کنند. دکتر محسنی به خوبی کاری را که این اختلاس ها بر سر مردم می آورد بیان می کند، ترجیح منافع شخصی بر منافع عمومی که یکی از مهم ترین آسیب های شیوع این اختلاس ها و سایر فسادهای مالی است. جامعه به سمتی میرود که افراد فردگرا میشوند و منفعت طلبیهای فردی شان پررنگ تر از هر وقت دیگری شود. در واقع تکرار فسادهای اقتصادی به مردم نشان میدهد که میتوانند همیشه راهی برای بهره برداری از پایین دست خود پیدا کنند. جالب اینجاست که اگر مردم مجازات متناسب با فساد صورت گرفته را نبینند آسیب ها تشدید هم خواهد شد، حتی دیگر از از دید مردم آنکه باید محاکمه شود، مفسد و اختلاسگر نیست، چرا که امثال آنهادر طول زمان چندین بار پدیدار شده اند. اینجاست که باید برای جلوگیری از وقوع اختلاس ها و فسادهای مالی دست به اصلاح قوانین و بستن راه فساد زد. وقتی ساختار اقتصادی مبتنی بر رابطه باشد یا نواقص آن اجازه دور زدن قانون را بدهد، فساد اتفاق میافتد و این چیزی است که مردم آن را درک میکنند. در غیر اینصورت با تکرار فسادهای مالی و اقتصادی پول بزرگترین دغدغه مردم شده و کسب منفعت فردی بیشتر از هر چیزی اهمیت پیدا میکند و همه چیز معنای خود را در کنار پول و مسایل مالی بدست می آورد، و در نتیجه دیدن و شنیدن وقوع فسادهای مالی منجر به احساس ناامنی روانی شده که باعث وقوع آسیب های غیر قابل پیش بینی خواهد شد.