خانه » پیشنهاد سردبیر » درباره «معنادرمانی» و چالش یافتن معنی در زندگی/بازگشت آزادی و مسئولیت

درباره «معنادرمانی» و چالش یافتن معنی در زندگی/بازگشت آزادی و مسئولیت

پنجشنبه ۱۹ اسفند ۹۵ شماره ۵۴۸
زهرا صفری
زنان سرپرست خانوار از جمله گروه های آسیب پذیری هستند که گاه عواملی چون طلاق، فوت، اعتیاد همسر، از کارافتادگی همسر و رها شدن توسط مردان مهاجر یا بی مبالاتی، موجب آسیب پذیری این طیف وسیع از جامعه، می شود. زنانی که به دلایل مختلف همسرشان را از دست می دهند و یا از همسرشان جدا می شوند به یکباره با جهان دیگری روبرو می شوند. دنیایی که بسیاری از مختصات آن ناآشنا است. دشواریهایی که این زنان تاب می آورند عمدتاً به دغدغه های معیشتی عاطفی، وسواس های فکری، حاشیه های ناخواسته از برخورد نامناسب اطرافیان و… مربوط می شود.
در هر حال این گروه از زنان به عنوان زنان مطلقه یا بیوه در جامعه شناخته می شوند. که با مسائل، مشکلات وموانع زیادی در زندگی مواجهند. از دست دادن همسر به خصوص در دوران جوانی و پیامدهای ناگوار طلاق منجر به بروز مشکلات روحی متعدد از جمله افسردگی و بدبینی برای این زنان می شود. همچنین احساس نگرانی زیاد ۷۹ درصد نسبت به آینده و تنهایی خود بعد از ترک فرزندان بسیار آزاردهنده و این مشکلات روحی را افزایش می دهد و حس سرزنش گرایانه زنان مطلقه ارمغانی جز احساس یأس، سرخوردگی و از دست رفتن اعتماد به نفس برای آنها نخواهد داشت و نهایتاً این حجم از سرخوردگی و از دست دادن عزت نفس باعث گوشه گیری وکنار رفتن از فعالیت های اجتماعی خواهد شد.
این یک واقعیت است که زنان بیوه در جامعه ما فشارهای زیادی تحمل می کنند، این فشارها برکارکرد اجتماعی واقتصادی آنها نیز تأثیر می گذارد. بنابراین با افت کیفیت زندگی و رضایت از آن مواجهه می شوند. به هر حال تجربه بیوه گی اگر چه نقاط اشتراکی در بین زنان دارد اما برای هر کس می تواند تجربه ای متفاوت از دیگری باشد به این معنا که پارامترهایی نظیر پایگاه اقتصادی واجتماعی فرد، سن، دفعات تجربه، باورهای اعتقادی و… در کیفیت این تجربه تاثیر می گذارد.
مشکلات بی سرپرستی و مطلقه بودن زنان باعث ایجاد انواع اختلالات روانی و رفتاری در آنها می شود از جمله اختلالاتی نظیر پرخاشگری و ناسازگاری با محیط و خانواده وفرزندان، بزهکاری و روسپیگری و اعتیاد وافسردگی وسرانجام ناتوانایی آنها در اداره زندگی می شود. بسیار دیده شده است که زنان آسیب دیده و شکست خورده در زندگی طعمه مردان خیابانی ومردانی با نیت زدن فریب و سوء استفاده کردن از آنها می شوند که این باعث بی اعتمادی وایجاد ناامنی هرچه بیشتر این زنان آسیب دیده در محیط اجتماع و بدبینی آنها نسبت به کمک دیگران می شود
یکی از عوامل زمینه ساز مربوط به آسیب پذیری نشانه های اختلال فشار روانی آسیب زا، داشتن جنسیت مؤنث است. به این معنا که زنان بیشتر از مردان در موقعیت هایی که فاجعه ها روی می دهند، فشار روانی و در نتیجه کاهش سلامت عمومی را تجربه می کنند. مردان و زنان از نظر نوع آسیب هایی که بعد از اختلال فشار روانی آسیب زا بـه آن دچار می شوند و نیز از نظر آسیب پذیری برای ابتلا به استرس و کاهش سلامت عمومی با یکدیگر تفاوت دارند. میزان شیوع این اختلالات در زنان به نحو چشمگیری بیشتر از مردان است و درصد بالاتری از زنان به انواع اختلالات روانی مبتلا می شوند. انتقال ناگهانی سرپرستی از مرد به زن باعث به وجود آمدن رشته ای از ناامنی ها و وظایف مضاعف شامل از دست دادن درآمد، تربیت فرزندان، ایفای نقش دوگانه (پدر و مادر) برای زنان می شود. در نتیجه اثر معکوس بر سلامت روان و مسائل روانی زنان گذاشته و مسائل بهداشتی- روانی تازه ای را به بار می آورد. از آن جایی که تصمیم گیری برای مقابله با مسائل و مشکلات شخصی، روانی، اجتماعی، عاطفی، اقتصادی، خانوادگی، تحصیلی و رفتاری فرزندان بر عهده سرپرست خانوار (مادر) است و اوست که باید کاری کند که نظام روابط عاطفی موجود در خانواده حفظ شود و از ایجاد تنش ها در خانواده جلوگیری نماید.
انسان واکنش خود را در برابر رنج ها و سختی های ناخواسته ولی پیش آمده و شرایط محیطی، خود انتخاب می کند و هیچ کس را جز خود او یارای آن نیست که این حق را از او باز بستاند. آنچه انسان را از پای در می آورد، رنج ها و سرنوشت نامطلوبشان نیست بلکه بی معنایی شدن زندگی است که مصیبت بار است و معنا تنها در لذت و شادمانی و خوشی نیست، بلکه در رنج و مرگ هم می توان معنایی یافت. اگر رنج را شجاعانه بپذیریم تا واپسین دم، زندگی معنی خواهد داشت. از جمله رویکردهای مشاوره و درمان گــروهی در ارتقای سلامت روان زنــــــان بی سرپرست، معنادرمانی است.
معنادرمانی که توسط فرانکل ابداع شده، بر آن است که با تحقق معنا، زندگی جلوه بدیعی یابد و همه چیز حتی درد و رنج در پرتو آن قابل پذیرش و تحمل بشود و این امر انسان های درون تهی و رنجور از خلا وجودی را به اوج می کشاند. نقش معنا درمانگر وسعت بخشیدن به میدان دید مراجع است تا آن جا که معنا و ارزش ها در میدان دید و حیطه خودآگاه بیمار قرار گیرد. به مراجع کمک می کند تا برای معنای خود معنای وجودی خود را یافته و ترغیب شود آن را کاملا محقق سازد. برای انجام این کار، معنا درمانگر آزادی و مسئولیت یعنی دو ویژگی بارز انسان را دوباره به بیمار بر می گرداند (فرانکل، ۱۹۶۷؛ ترجمه معارفی، ۱۳۸۵).
معنادرمانی روشی از رویکرد وجودی است که زمینۀ فلسفی و نظری عالی برای کار گروهی فراهم می آورد. کار گروهی معنادرمانی می تواند ساختار مفهومی را برای کمک به مراجعان جهت چالش یافتن معنی در زندگی شان آماده کند. نگرش وجودی، رویکردی پویا است که بر روی چهار علاقه( مرگ، آزادی، تنهایی و بی معنایی) که ریشه در هستی یا وجود انسان دارد، تأکید می کند.
بنابر اصول معنادرمانی، تلاش برای یافتن معنی در زندگی، اساسی ترین نیروی محرکه هر فرد در دوران زندگی اوست و لذا معنی جویی به عنوان نیروی متضاد با لذت طلبی فرویدی و قدرت طلبی آدلری، اولین پایه معنادرمانی به شمار می آید. فرانکل معتقد بود از آنجا که معنای بی پایان زندگی، رنج و محرومیت و مرگ را نیز فرا می گیرد، در واقع همین لحظات سخت است که ارزش درونی هر فرد را محک می زند. به دیگر سخن، اگر زندگی دارای مفهومی باشد، رنج هم باید معنا داشته باشد و اساساً زندگی بشر بدون رنج و مرگ کامل نخواهد شد، پس نباید رنج و مرگ را امری مذموم شمرد و برای از بین بردن آن تلاش کرد، بلکه می بایست جایگاه واقعی هر یک را شناخت و آن را در جای خود پذیرفت. از این روی، لوگوتراپی می کوشد فرد را قادر به ساختن خود و جهان پیرامونش نماید تا چنان زندگی کند که گویی بار دومی است که دنیا آمده و اینک درصدد رفع خطاهایی است که در زندگی نخست مرتکب شده بود (کریمی و همکاران، ۱۳۸۶).
به طور کلی این نظریه به لحاظ فلسفی ریشه در اگزیستانسیالیسم و پدیدار شناسی و به لحاظ روان شناختی ریشه در روانکاوی و روان شناسی فردی و به لحاظ معنوی ریشه در تعهدی تام و تمام به وجود انسان دارد، همچون موجودی که به طرز تقلیل ناپذیری معنوی است و بر سه پیش فرض اساسی استوار است:
۱٫ زندگی در هر شرایطی دارای معناست.
۲٫ انسان اراده معطوف به معنا دارد و این اراده به نیاز مداوم انسان با جستجو نه برای خویشتن بلکه برای معنایی که به هستی منظور می بخشد، ارتباط می یابد.
۳٫ انسان تحت هر شرایطی از این آزادی بهره مند است که اراده معطوف به معنا را به ظهور رساند و معنایی بیابد.
Existentialism
Phenomenology

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.