خانه » پیشنهاد سردبیر » خاطرات حاج سیاح

خاطرات حاج سیاح

دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۷ شماره ۹۹۳

بخش سی ام
مهرداد یاری: از اتفاقاتی که در سال ۱۲۶۱ روی می دهد یکی فوت شدن آقا محمد ابراهیم ارباب ملقب به امین السلطان (وزیر داخله دربار) و رسیدن این مقام به پسرش میرزا علی اصغر اتابک بوده است که بعدها به مقام صدرات نیز می رسد و در دربار مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه نیز مقامش را حفظ می کند یکی دیگر از وقایع مهم آن سال آزاد شدن پسران ایلخان بختیاری است که پس از کشته شدن ایلخان در اصفهان، به زندان انداخته شدند یکی از آن پسرها علی قلی خان بختیاری یا همان سردار اسعد معروف است که بعدها با فتح تهران باعث پیروزی مشروطه بر استبداد محمدعلی شاهی می شود.پس از آن حاج سیاح برای ملاقات با مادر و خانواده اش به محلات می رود در آنجا با پول و جواهراتی که داشته ابتدا قطعه زمینی می خرد سپس دست به کار خیر زده اول گردنه ی سر راه محلات به قم را صاف کرده سپس در حد فاصل محلات تا کمره قناتی حفر کرده و بنای ساخت قریه ای را می گذارد که به گفته خودش بعدها به سیاحیه مشهور می شود در اواخر همان سال به دعوت ظل السلطان، حاجی به اصفهان می رود.
حاجی در اصفهان از بعضی از دارایی های مخفی ظل السلطان مواردی را می نویسد: ظل السلطان ثروت بی پایان جمع کرده از قرار معروف بیشتر از ده کرور پول در بانک انگلیس دارد و املاکی که در اصفهان و غیره دارد بیشتر از آن است و میگویند مخفیانه اسلحه زیادی هم تهیه کرده است…
متاسفانه حاکمان بی لیاقت همواره در بسیاری از کارها شبیه به همدیگر هستند برای مثال همه شان پول هایی را که چپاول کرده اند به بانک های خارجی انتقال می دهند چرا که حتی خودشان نیز به حکومت شان اعتمادی ندارند ۱۰ کرور پول معادل ۵ میلیون تومان امروزی بوده که در آن زمان دریایی از پول بوده است.
حاج سیاح در زمان اقامت در اصفهان باز هم تصمیم به سفر کردن و مشرف شدن به مکه می گیرد اما در ادامه تصمیمش عوض شده ابتدا به هندوستان رفته و سپس در موسم حج، خود را به عربستان می رساند.
حاجی چون در گذشته شرح سفرهایش را در اصفهان و شیراز و بوشهر و … را در کتابش آورده است دیگر توضیحات خاصی درمورد آن ها نمی دهد مگر زمانی که اتفاق خاصی رخ دهد به طور مثال این بار که به بوشهر می رود متوجه می شود در سال ۱۲۵۶ که به ایران برگشت و در بوشهر از حاجی محمدصادق تقاضا کرده بود برای مردم بوشهر غسالخانه ای بسازد می بیند حاجی محمدصادق نیز طبق خواسته اش غسالخانه ای را برای مردم بوشهر ساخته است به همین خاطر حاج سیاح نیز از او تشکـر و قـــدردانی می کند. سفر حاج سیاح در آذرماه ۱۲۶۲ از اصفهان آغاز می شود و او در دی ماه ۱۲۶۲ در بوشهر سوار کشتی شده و به سمت هند می رود سپس در بمبئی پیاده می شود پس از گردش در شهر و دیدن دوستان و نزدیکان به دعوت از آشنایانی که در سایر شهرهای هندوستان داشته است به مدرس(جنوب هند)، کلکته (شرق هند) وحیدرآباد (شمال و شمال شرقی هند) می رود سپس به بمبئی برگشته اموالش را به ایران فرستاده و خود روانه مصر می شود و باز هم سفری به اروپا کرده و کشورهای مختلف را باز هم گردش می کند از آنجایی که حاجی شرح حال سفرهای خارجه اش را در کتاب دیگرش آورده است از ذکر وقایع آن در اینجا پرهیز می کند. سپس به جده و مکه می رود و به این ترتیب برای بار هفتم مشرف می شود.
حاجی درمورد پیشرفت روز افزون علم و اختراعات در اروپا و زندگی پر از رفاه آن ها و از عقب ماندگی و بدبختی مردم ایران می نویسد: انسان هر دفعه که هر شهر فرهنگ را می بیند گویا از زمین به آسمان صعود کرده و هر دفعه به هر شهر ایران وارد می شود گویا از آسمان به زمین فرو رفته است. همچنین حاج سیاح به نکته ای اشاره می کند که شنیدنش خالی از لطف و تاسف نیست او می گوید تا پیش از سفر ناصرالدین شاه به اروپا، ایران و ایرانی در دنیا احترام و عزت زیادی داشته است چرا که اروپایی ها ایران را به اسم و رسم و تمدن و تاریخ و شاعران و نویسندگان و… گذشته اش می شناخته اند و به واسطه آن ایرانی ها را مردمان دانا و محترمی می دانسته اند: بدبختانه در سفر شاه به فرنگ همراهان هواپرست او حرکاتی کردند که بالکلیه آبروی ایرانی رفته وقعی در انظار باقی نگذاشته اند. بهر تماشاخانه سرزده، به هر هرزگی اقدام کرده، خفت و سبک وزنی خود را معلوم همه کرده اند. پس از آن نیز حاج سیاح سوار کشتی شده و از جده به بصره و از آنجا به بغداد و از بغداد به سمت قصر شیرین حرکت کرده و پس از یک سال سفر به هند و اروپا و عربستان در آذرماه ۱۲۶۳ وارد خاک ایران می شود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.