خانه » پیشنهاد سردبیر » تکرار کمدی های سخیف بر پرده سینما/ دراکـولایی کــه صاحبش را خورد

تکرار کمدی های سخیف بر پرده سینما/ دراکـولایی کــه صاحبش را خورد

یکشنبه ۲۷ تیر ۹۵   شماره ۳۶۹

وقایع استان: در حافظه سینمایی بسیاری از ما نام «دراکولا» حک شده است، موجود خون آشام که جز خوردن خون انسان دغدغه ای ندارد هرچند پس از خلق دراکولا، ما نمونه های مختلفی از آن را دیده ایم که گاه برخی حتی مهربان و باشخصیت نیز بودند؛ ولی دراکولایی که این روزها بر سر در سینمای فرهنگ اراک خودنمایی می کند نوعی جدید و متفاوت است که تمام تصور ما از آنچه از دراکولا در ذهن خود داریم به هم می ریزد. دراکولایی که نه تنها خون مخاطب را می خورد بلکه به نویسنده و کارگردان خود نیز رحم نمی کند و به او نیز آسیب می زند.
دراکولا نام آخرین اثر سینمایی رضا عطاران است، اثری که نه می توان آن را در ژانر وحشت آورد و نه ژانر کمدی، دراکولایی وارد ایران شده و به دلایل مختلف معتاد شده است و حالا نیازش به مواد مخدر بیشتر از خون است، در ابتدا به نظر می آید که این فیلم با چنین ایده و سوژه خوبی می تواند علاوه بر یک نقد اجتماعی موثر بر وضعیت اجتماع ما به دلیل افزایش مواد مخدر و معتادین، یک فیلم خوب نیز در ژانر کمدی باشد؛ ولی متاسفانه در همان حد ایده فقط طرح می شود.
رضا عطاران که این روزها نامش برای هرفیلمی تضمین فروش است برای دومین بار پس از من سالوادور نیستم خودزنی کرد و تمام اعتباری که به واسطه کمدی ها و نوع بازیش کسب کرده بود در معرض خطر قرار داد.
عطاران که خود نگارش دراکولا را به عهده داشته است، یکی از بدترین فیلمنامه های چند سال اخیر سینمای ایران را نوشته است و به نظر می آید داستان هیچ غنا و چارچوبی ندارد و مانند آونگی سردرگم میان ژانر وحشت و کمدی مانده و تکلیفش با خودش مشخص نیست و گاهی تکه ای از این و گاهی از آن یکی است هر چند که همان بخش ها نیز نه در تعریف کمدی و نه در ژانر وحشت قرار نمی گیرد.
در مجموع فیلمنامه ای که رضا عطاران آن را به رشته نگارش درآورده، بطور بالقوه می توانست موقعیت های کمیک فراوانی پیش روی او قرار دهد؛ داستان یک خون آشام در آشفته بازار مصرف مواد مخدر در اجتماع ایران سوژه جذابی است اما عطاران به رسم سالهای گذشته، کلیدی ترین بخش فیلمنامه را سکانس های دستشویی معرفی کرده و بیشترین تمرکز را هم براساس این شوخی ها بنا نموده است.
تاکید بیش از اندازه عطاران به استعمال مواد مخدر در این فیلم اهمیتنقد اعتیاد را بعنوان شاکله فیلم پایین آوره و به سطحی ترین شکل موجود بیان کرده است.
در موارد دیگر فیلم استفاده از شوخی های و اشاره ها ی جنسی، اصطلاحات شبکه های مجازی و … دیده می شود، از طرفی ریتم کند فیلم، نپرداختن به شخصیت ها و معرفی ناقص آن ها، تدوین و کارگردانی بدون خلاقیت و ایده و.. همه و همه عواملی است که موجب می شود مخاطب نه تنها از فیلم سردرنیاورد بلکه در نهایت ناراحت سالن را نیز ترک کند و حتی دیگر از همان لبخندی که توانسته بود با شوخی ها و سبک خود در من سالوادور نیستم از تماشاچی بگیرد نیز نداشته باشد.
فیلم بجز تعریف کردن داستان یک خطی دراکولای معتاد که حالا می خواهد ترک کند، پیرنگ فرعی دیگری ندارد. متاسفانه، شاهد خرده داستان هایی که با کمک آن داستان اصلی جلو برود نیستیم، شاهد شخصیت پردازی های مناسب نیستیم، بجز دراکولا که در فاصله چند دقیقه به صورت مونولوگ خود را به تماشاگر معرفی می کند، بقیه شخصیت ها برای تماشاگر شناسانده نمی شوند مانند دکتر، راننده آژانس و صدف.
تمام این موارد به کنار استفاده از موسیقی های معروف جهان و بخش هایی از فیلم فهرست شیندلر نیز همچون وصله ای ناجور در این فیلم خودنمایی می کند که هیچ اثری در فیلم و پیشبرد آن و هدفی که کارگردان به دنبال آن بوده نداشته است.
دراکولا در واقع می خواسته کمدی وحشت باشد ولی آنقدر ضعیف است که از نوع پیش پا افتاده و بازاری آن تلقی می شود که موضوع ده ها فیلم و سریال و داستان مشهور ادبیات، تلویزیون و سینما که بازگویی قصه یک شبه انسان خون آشام است را به هجو و تمسخر کشیده است.
به هرحال بازار داغ ساخت و اکران فیلم های دسته چندم و سطحی این روزها آنقدر در سینمای ایران زیاد شده است که انتظاری از آنچه بر روی پرده ها می رود نیست. شاید یک بخش از استقبال مخاطب از فیلم های کمدی نبود فضا برای آنچه تفریح و سرگرمی است باشد؛ ولی آیا باید هر چیزی را بنام فیلم و کمدی به خورد مخاطب داد؟

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.