خانه » جدیدترین » به بهانه هپکو به روایت قفقاز

به بهانه هپکو به روایت قفقاز

چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۸   شماره ۱۱۵۳

به بهانه هپکو به روایت قفقاز

آرش زرنیخی ؛ کارگردان تئاتر و مدرس دانشگاه

مجلس شورای ملی اول است، پای برخی نمایندگان به قفقاز باز می شود، به طور تصادفی با چند نفر از کارگران نفت ایرانی در محله صابونچی ملاقات می کنند. ملاقاتی بسیار تلخ، طوری که حاجی میرزا آقا فرشچی، یکی از نمایندگان وضع آنها را چنین شرح می دهد: «خدا شاهد است ابدا بنده تا به حال منظره ای غم انگیز تر و غصه خیزتر از این جایی ندیده ام. بیچاره ها اکثرشان گریــه می کردند که حسرت دیدار اهل و عیال خود را دارند و اما از بی پولی شرمنده اند.» شرف الدوله، نماینده دیگر در یادداشت های روزانه خود نوشت: «حالت بیچارگی و فلاکت ایرانی ها در میان گل و شل نفت، سروپا برهنه، قلب ما را پاره پاره کرد و جگر ما را آتش زد.» خلاصه که روزگار کارگران مهاجر ایرانی چنین بود. از طرفی فعالان سوسیال دموکرات قفقاز زمانی که با کارگران ایرانی روبه رو می شدند از نبود آگاهی طبقاتی در میان زحمتکشانی که در معرض استثمار بی رحمانه بودند و از حقوق خــود آگاه نبودند بــه شگفت می آمدند. در آن روزگار ایرانی های مهاجر مانع بزرگی بر سر راه گروههای کارگری بودند که برای کسب حقوق مادی و معنوی خود به مبارزه دست می زدند.

کارگران ماهر روس و ارمنی در اعتصاب ها شرکت می جستند اما کارگران مسلمان ایرانی چه بومی و چه غیر بومی علاقه ای برای شرکت در مبارزات صنفی نشان نمی دادند. کارفرمایان نیز ایرانیان را جانشین کارگران معترض می کردند و از آنان به عنوان اعتصاب شکن بهره می بردند. این موضوع سرانجام پایان یافت و تحولات اجتماعی قفقاز بر مردم منطقه اعم از بومی و غیر بومی اثر گذاشت. اعتصاب های کارگری یکی پس از دیگری مراکز صنعتی را از کار می انداخت. ایرانیان نیز کم کم بخشی از جنبش کارگری منطقه در آمدند. استالین که یکی از رهبران سوسیال دموکراسی قفقاز بود ۵ سال پس دسامبر ۱۹۰۴ و شرکت ایرانیان در اعتصابی کارگری از زبان کارگران ایرانی نوشت: «ما همشهری ها و حیوان های بارکش بی درنگ به مردان پیکارگر در راه دست یابی به زندگی بهتر تبدیل شدیم. این است آنچه اعتصاب دسامبر ۱۹۰۴ برای ما به ارمغان آورد.» در این میان اما رهبران جامعه مسلمان که به طریقی با بورژوازی بازرگانان و زمین داران ارتباط داشتند بر خلاف احزاب چپ گرا که بر مبارزه طبقاتی تاکید داشتند خواهان یکپارچگی جامعه مسلمانان روسیه بودند. شاید یکی از دلایل شکست خوردن کمونیسم در ایران نیز همین بود. اما رهبران آن روزگار ایرانیان راهی را برای خلاصی از آن وضعیت نکبت بار ارائه نمی دادند و تنها بر یکپارچگی ایرانیان با تکیه بر شاخصه های فرهنگی و مذهبی پای می فشردند. چند ایرانی کارگر به کشیشی گرجی که می کوشید کارگران معدن مس گدابیگ (منطقه ای در شمال غربی جمهوری آذربایجان) را متحد کنند گفته بودند: ما چند هزار نفر فعله هستیم و در مقابل ما هم فعله بیکار ایرانی اینجا می خوابند در انتظار اینکه هرکدام از ما را که از معدن بیرون می کنند جای ما را با تملق و رشوه بیشتری بگیرند. اگر همه ما اعتصاب کنیم بلافاصله آنها را جای ما می آورند و ما را حبس می کنند. این مقدمه برای آن بود که مختصری از تاریخ اعتراض کارگری در ایران و آشنایی با حقوقشان با استناد به تاریخ معاصر بیان شود. خوشبختانه ایران از خطر کمونیسم رهایی یافت و این مسئله را من در کتاب تاثیرات مارکسیسم انتشارات آیندگان توضیح داده ام که علاقمندان می توانند به این کتاب و روایت رجوع کنند. در پایان باید خاطر نشان کرد که با توجه به وضعیت غالب جهانی در خصوص ایران هرگونه درگیری میان مردم و پلیس چشم انداز جالبی در پی نخواهد داشت و اگر بنا باشد از تاریخ درس بگیریم نباید چنانکه پیش تر گفته شد. مسئولین مملکتی تنها و تنها کارشان دعوت به یکپارچگی باشد بدون آنکه راه حلی برای سفره خالی این زحمتکشان ارائه کنند. ایرانی که علیرغم تلاش های فراوانی احزاب همچون توده و غیره تن به کمونیسم و جنبش های کارگری اینچنینی نداد پس اکنون نیز علیرغم همه مشکلات می تواند بدون دخالت های بیگانه بر مشکلاتش فائق آید.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.