خانه » پیشنهاد سردبیر » به بهانه سالروز ۱۷ دی «روز کشف حجاب» توسط رضاشاه/نه به کشف اجباری

به بهانه سالروز ۱۷ دی «روز کشف حجاب» توسط رضاشاه/نه به کشف اجباری

پنجشنبه ۱۶ دی ۹۵ شماره ۴۹۹

فرشته غلامی
وقایع استان

پوشش از دیرباز یکی از مسائل مهم و مورد بحث در جامعه بشری بوده است بطوریکه برحسب پوشش افراد یا جامعه می توان به فرهنگ و آداب رسوم آنها پی برد. با مطالعه کتب تاریخی و نگاه به سنگ نوشته ها و تصاویری که از گذشته برجای مانده به خوبی می توان متوجه این موضوع است. اما در این میان، ایرانیان بیش از سایر جوامع از همان آغاز به پوشش بها می دادند و هیچگاه عریانی را مانند دیگران تجربه نکرده اند. اگرچه در گذشته پوشش به مانند امروز صرفا به چادر خلاصه نمی شد اما همانطور که ویل دورانت نویسنده و فیلسوف امریکایی گفته نقش پوشش و حجاب در ایران باستان چنان برجسته است که می توان ایران را سرآغاز حجاب در دنیا دانست.
شاردن یکی از سیاحان غربی است که در سال ۱۶۷۳ میلادی به ایران سفر کرد و در سفرنامه خود در خصوص پوشش مردم مشرق زمین این گونه نوشته است: «مردمان مشرق زمین در لباس پوشیدن هرگز از مد پیروی نمی‏کنند، و بسیار سال می‏گذرد که کمترین تغییر در طرز پوشاک خود نداده‏اند؛ و اگر این گفته راست باشد که یکسان ماندن و عدم تغییر و تبدیل پوشاک در جامعه‏ای نشانگر حزم و احتیاط آن اجتماع است ایرانیان به تحقیق محتاطترین و استوارکارترین و دوراندیش‏ترین افراد جوامع بشری می‏باشند.»
ایرانیان از همان ابتدا از دوران زرتشت، ماد، اشکانی و… دارای پوشش کامل بودند و در اکثر حکومت ها پیراهنی بلند بر تن با حجابی در سر داشتند و این حجاب ربطی به ورود اسلام در دوران صفویه به ایران نداشت. مساله حجاب در این اقلیم ریشه ای فطری داشت اما در دوران قاجار رنگ و لعاب پوشش مردمان سرزمین مان تغییر کرد، در سفرهای ناصر الدین شاه به فرنگ با دیدن بالرین های روسیه که شلوار بافته چسبان و نازکی به پا می کردند و زیرجامه بسیار کوتاهی به اندازه یک وجب روی آن می پوشیدند شاه را برآن داشته که زن های حرمسرای خود را لباس هایشان شامل پیراهن، ارخالق، کلیجه، شلیته، جوراب، چارقد و کلاغی بود به این شکل در بیاورد. و رفته رفته این سبک لباس پوشیدن از دربار و حرمسرا به اشراف زادگان رسید.
شاید نخستین ریشه های کشف حجاب را در روستای بَدَشت جست هنگامی که فاطمه زرین‌تاج برغانی قزوینی مشهور به قُرهالعَین بدون روبنده در جمع رهبران بابی حاضر شد و سخنرانی نمود یا به سراغ دربار ناصرالدین شاه رفت که پس از سفرهایش به اروپا شیفته لباس های فرنگی شد و یا در فعالیت بانوانی همچون بی بی خانم استرآبادی، صدیقه دولت آبادی، زندخت و دیگر زنان فعال در این عرصه، به هنگام تأسیس مدرسه های دخترانه، مجامع مخصوص زنان و مطبوعاتی با مدیریت بانوان، نشانه هایی پیدا نمود؛ زنانی که خواهان تساوی بودند و بی پروا در نقد حجاب می نوشتند. بانوان سنتی و مذهبی جامعه ایران هیچگاه این اقدامات که در واقع نخستین گام ها در امر عادی کردن برداشتن حجاب بود، بدون پاسخ نگذاشتند و اما در نهایت آنچه که نباید اتفاق می افتاد، به وقوع پیوست.
سرانجام در ۱۷ دی ۱۳۱۷ خبر، انفجار آمیز بود، قانون توسط شاه ابلاغ گردید. باید به قانون احترام گذاشت. در تهران و شهرستان ها، تمام روزنامه ها و مجلات دولتی سرمقاله های خود را به موضوع رفع حجاب اختصاص دادند و عمل شاه را یک نقطه عطف در تاریخ زنان دانسته، اقدام شاه را یک شاهکار بزرگ تاریخی نامیدند و خلاصه بحث بیشتر روزنامه ها آزادی زنان از قید اسارت بود. با وجودی که طرح و برنامه ریزی و تبلیغات، از سه سال پیش و پس از کنگره زنان شروع شده بود، روزنامه ها و مجلات به طور مداوم از جشن ها و میهمانی هایی که (البته به زور) تشکیل می گردید و در آن زنان بی حجاب به همراه شوهران شان شرکت می‌کردند، عکس و تفسیر می‌نوشتند. از مدارس مختلف و شاگردهای ممتاز در هر مدرسه، عکس برداری و در روزنامه ها چاپ می‌گردید. هدف اصلی نشان دادن تصویر زنان بی حجاب و در واقع تشویق و ترغیب دیگران به این کار بود… و اسفبارتر از همه، معرفی زنان هنرپیشه خارجی به عنوان سمبل زنان آزاد و بصورتی احترام انگیز و قابل ملاحظه با لباس هایی که از نظر بیشتر زنان ایران عجیب و غریب می نمود، بود.
دستور داده شده بود که از اول فروردین ۱۳۱۴ مردها کلاه شاپو به سر بگذارند و زن ها بدون چادر از خانه خارج گردند. زن ها ابتدای امر، وقتی از خانه خارج می شدند، پیراهن های بلندی پوشیده و روسری بر سر می نهادند.
اما نهایتا پلیس اجازه یافت روسری ها را با زور از سر زنان بردارد و اگر روسری ها دارای ارزشی بود، به اداره پلیس تحویل داده شود. درگیری میان زنان و پلیس تا مدت ها ادامه داشت و مأموران انتظامی مجاز بودند زنان محجبه را تعقیب نموده و به منزل آن‌ها وارد شوند، صندوق‌های لباس آن‌ها را تفتیش کرده و اگر چادر بیابند به غنیمت برده یا آن را پاره کنند.
در نتیجه بسیاری از بانوان که نمی خواستند به هیچ‌وجه بدون حجاب خارج شوند تصمیم به ماندن در خانه گرفتند تا به تمام درگیری ها خاتمه دهند. برای عده ای، این خانه ماندن تا رفتن رضاشاه از ایران ادامه داشت و عده ای رفت و آمدهای خود را فقط در شب ها انجام می دادند و چه بسیار خانه هایی که به اجبار اقدام به ساختن حمام نمودند که زنان جهت حمام مجبور نشوند از خانه ها خارج گردند.
برای رسمیت یافتن کشف حجاب اما اقداماتی لازم بود و به راحتی و بدون مقدمه نمی شد این رفتار خشن را بر مردم اعمال کرد به همین خاطر قانون اتحاد شکل البسه و تبدیل کلاه در چهار ماده و هشت تبصره در جلسه ۶ دی ۱۳۰۷ و در سومین سال پادشاهی رضاخان در دوره هفتم قانونگذاری مجلس شورای ملی به تصویب رسید. گرچه بسیاری از روحانیون از جمله مراجع، ائمه جمعه و… از این مقررات مستثنی شدند، اما اجرای این قانون با مقاومت گسترده‌ای در تهران و چند شهر دیگر روبرو شد و روحانیون نیز پیشتاز این مخالفت‌ها بودند.
پس از سقوط رضا شاه، ظاهراً قید اجبار از کشف حجاب برداشته شد اما مطبوعات حکومتی همچنان در ستایش اقدام رضاخان قلم می‌زدند و درباره مظاهر«تمدن» و «تجددخواهی» و «عقب نماندن از پیشرفت اروپایی‌ها» مطلب می‌نوشتند. برنامه کلی حکومت نیز در دوره حکومت پهلوی دوم همچنان تبلیغ بی حجابی بود و با کسانی که علیه آن اقدام می‌کردند و یا تبلیغ به حجاب در برنامه‌هایشان بود، برخورد می شد. این در حالی بود که تعداد بسیاری از زنان که در دوره رضاخان به اجبار از پوشش اسلامی محروم شده بودند، در دوره پهلوی دوم و در پی آزادی‌های نسبی سال های اول پس از سقوط رضا شاه به حجاب اسلامی خود بازگشتند.
پیش از انقلاب زنان کارمند بخش عمده طبقه متوسط جامعه را تشکیل می دادند که بی حجاب و دارای گرایش های لائیک بودند. دغدغه عمده این گروه از زنان مشخص نبودن وضعیت شغلی شان بعد از انقلاب بود.
هیچ قانونی در مورد حجاب و عفاف در کشور تا سال۱۳۶۲ به تصویب مجلس شورای اسلامی نرسید و اولین قانونی که در خصوص پوشش زنان، در کشور به تصویب رسید، ماده ‌١٠٢ قانون تعزیرات مصوب سال ‌١٣۶٢ بود که در این قانون آمده بود: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به تعزیر تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهند شد.»
و این اولین قانون بود که زنان حاضر در کشور اعم از ایرانی و خارجی را ملزم به رعایت حجاب شرعی در انظار عمومی کرد و دادستان تهران نیز در تکمیل این قانون طی اطلاعیه ای به تمام مسئولان در ادارات و سازمان ‎‎های دولتی و شرکت ‎ها و سایر واحد‎های دولتی و خصوصی، اماکن عمومی از قبیل هتل‎ ها، مسافرخانه‎ ها، تالار‎ها و باشگاه ‎‎های برگزار‎کننده مجالس جشن عروسی، غذاخوری‎ ها و سایر اماکن عمومی اعلام و ابلاغ داشت، از تاریخ انتشار این اطلاعیه موظفند از ورود بانوانی که رعایت حجاب و پوشش صحیح اسلامی را نمی ‎کنند، جلوگیری به عمل آورند.
درهمان سال در مصوبه قانون نحوه رسیدگی به تخلفات و مجازات های فروشندگان و در ماده ۴ این قانون آمده: « کسانی که در انظار عمومی وضع پوشیدن لباس و آرایش آنان خلاف شرع و یا موجب ترویج فساد و یا هتک عفت عمومی باشد، توقیف و خارج از نوبت در دادگاه صالح محاکمه و حسب مورد به یکی از مجازات های مذکور در ماده ۲ محکوم می گردند.»
در همین راستا در سال ۱۳۷۵ در ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب این سال آمده است:« هرکس علنا در انظار و اماکن عمومی و معابر، تظاهر به عمل حرامی نماید، علاوه بر کیفر عمل، به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می گردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نیست ولی عفت عمومی را جریحه دار نماید، فقط به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد و درتبصره این ماده که همان ماده ۱۰۲ قانون تعزیرات مصوب سال ۱۳۶۲ است، آمده: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد»
حجاب ایرانی پس از سال های پیروزی انقلاب اسلامی یک نوع حجاب کامل و در اکثر موارد افراد بیشتر به سمت چادر تمایل داشتند . امروزه بسیاری از افراد بر این معتقدند که حجاب مانعی برای فعالیت های اجتماعی و البته برای پیشرفت آنهاست. اما با گذشت هشتاد و یک سال از این واقعه کشف حجاب رفته رفته با گذشت زمان از حجاب افراد کاسته شده و این را می توان نشانی از ورود ماهواره ها و پس از آن دنیای مجازی این روزها که با شبکه اینستاگرام و تلگرام و ورود مدلینگ های مختلف جامعه به سمت بی حجابی پیش می رود،دانست. اگرچه گفته شده است که بی حجاب سیلی سختی بر پیکره جامعه می زند اما خود بی حجابی به تنهایی مسبب این مساله نیست بلکه باید اثراتی که برجامعه وارد می شود مورد بحث و بررسی قرار گیرد. در جوامع ایرانی بسیاری حجاب را به نوعی پوشیدن لباس مشکی و یا حتی تیره می دانند و لباس هایی با رنگ های روشن را بی حجابی تصور می کنند و این یک امر در واقع اشتباه است و نوع پوشش به رنگ لباس هیچ ربطی ندارد.
اگرچه حجاب ابعادی گسترده دارد اما یکی از مهم‌ترین و اساسی‏ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزله سنگ بنای دیگر حجاب‎ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ رفتارهای اوست. پس بهتر است در کنار اعتقاد به پوشش ظاهری افراد، بیش از آن به پوشش درونی توجه کرد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.