خانه » پیشنهاد سردبیر » به بهانه اکران فیلم «رگ خواب» در دومین روز از جشنواره فجر در اراک/قربانیانی از جنس مینا

به بهانه اکران فیلم «رگ خواب» در دومین روز از جشنواره فجر در اراک/قربانیانی از جنس مینا

یکشنبه ۱۷ بهمن ۹۵ شماره ۵۲۳
وقایع استان: نمایش فیلم های فجر در اراک با نمایش دو فیلم رگ خواب و مادری در روز دوم و شماره ۱۷ سهیلا و ایتالیا ایتالیا در روز سوم به کار خود ادامه داد هرچند که به نظر می آید تنور این فیلم ها در اراک خیلی داغ نیست و سالن ها آنطور که باید مملو از جمعیت نمی شود؛ یکی از فیلم هایی که به نظر می رسید به واسطه بازیگری چون لیلا حاتمی و کارگردانی چون حمید نعمت الله از اقبال خوبی در اراک رو به رو باشد فیلم رگ خواب بود که پس از نمایش در برنامه اصلی جشنواره در تهران نیز نظر مخاطبان و منتقدان را جلب کرده بود.
هر چند این فیلم در یکی از سانس های خوب سینما را داشت؛ ولی سالن اصلی سینمای عصر جدید تا نیمه هم پر نشده بود البته برخی ناهماهنگی ها در پخش فیلم این شانس را برای همان تعداد مخاطب اراکی داشت تا چند دقیقه ابتدای فیلم را دوباره ببیند.
اما آنچه مهم ترین وجه فیلم رگ خواب بود تاثیرگذاری آن بر مخاطبان حاضر در سالن بود. به نظر می رسد که نعمت الله توانسته بود مخاطب را از همان ابتدای فیلم با روایت مینا همراه کند، زنی که شاید داستان آشنایی را در دل نامه هایش به پدرش بازگو می کرد، داستانی که نمی توانست برای جامعه ایرانی و زنی که می خواهد مستقل باشد، غریبه باشد. رگ خواب تکامل یافته ی فیلمی چون بوتیک بود، آتی دختری که به دنبال رویایش بود، حالا مینا شده بود و رویایش دیگر خارج نبود بلکه همینجا یک خانه امن و عشقی واقعی می خواست.
رگ خواب از آنجایی فیلم خوبی بود که توانست بر یک دغدغه عمومی در میان جامعه زنان دست بگذارد اینکه یک زن می خواهد حمایت شود و گاه این برایش در حد یک رویا دست نیافتنی می شود و تمام تلاشش برای دستیابی به آن بی نتیجه.
در ابتدای فیلم وقتی مینا از زندگی شکست خورده بیرون می آید و داستان زندگی خود را برای پدرش در قالب نامه ای روایت می کند هرگز فکر نمی کنی که خیلی زود درهای خوشبختی به روی او باز می شود و عشقی اساطیری به سراغ او می آید و مردی که برای نجاتش آمده اینقدر او را اثیری می بیند، فیلم از آن جایی کمی دلهره انگیز بود که این همه خوشبختی ناگهانی آن هم برای خود مینا غیرمنتظره بود؛ ولی همه عوامل دست در دست ما را هم متقاعد کرد که نه این یک واقعیت است؛ اما درست از نیمه دوم فیلم همه چیز تغییر کرد و تمام زیبایی ها به زشتی تبدیل شد مرد عاشق به ناگاه رفت و زن را در طوفان و برف تنها گذاشت.
آنچه شاید این فیلم را متمایز می کرد پرداخت به دو وجه قضیه با جزئیات بود لحظه های عاشقانه ای که در خیره شدن مینا به کامران وجود داشت یا شعف و رقصش با آن ملودی سحرانگیز ویولن لحظه های عمیقی که کمتر در عاشقانه های ایرانی دیده می شود و بعد از آن عریانی بود که در روی دیگر سکه نعمت الله با بی رحمی تمام نشان داد و مخاطب را با آن مواجه کرد. زنی متاصل که تنها در اتوبانی رها شده است.
در این فیلم نباید از بازی خوب و تاثیرگذار لیلا حاتمی و همچنین کوروش تهامی چشم پوشید البته بیشتر بار فیلم بر دوش شخصیت مینا بود و حاتمی به خوبی با حالات چشم و حتی زبان بدن از پس آن برآمده بود. به نظر می رسد فیلم نامه هم توانسته بود تا آنجایی که می تواند جای خالی و حفره ای باقی نگذارد و ساختار یکپارچه و باور پذیری داشته باشد.
در این فیلم نه از دیالوگ های عاشقانه سانتی مانتال خبری بود و نه از ضجه های کشنده، این فیلم هم واقعیت بود هم رویا البته نقش موسیقی در القای تمامی این حس ها هم بی نظیر بود به نوعی موسیقی مکمل کننده صحنه ها و احساس ها بود. در میان تمام این عوامل بودن کارگردانی خوبی چون نعمت الله که سینما و ابزار روایت را به خوبی می شناسد این فیلم را به یکی از بهترین فیلم های جشنواره تبدیل کرد.
به نظر می رسد مخاطب این روزهای سینما نیز کمی جدی تر و سخت گیرتر شده است زیرا واکنش ها به فیلم ها نشان می دهد که آن ها نیز انتظار دارند سینما یک آینه تمام عیار از جامعه برایشان باشد نه یک دنیای دروغی. بهرحال رگ خواب توانست شاخصه های یک فیلم فجری را داشته باشد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.