چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۷ شماره ۸۲۰
***
وقایع استان
سحر یاری
***
مسئله نشاط اجتماعی موضوعی است که این روزها بسیار مورد بحث است به ویژه اینکه مسئولان استانی با اذعان بر نبود نشاط اجتماعی در استان و اهمیت آن در کاهش آسیب های اجتماعی بر افزایش آن تاکید داشته اند. در بیشتر این سخنان توجه بر برنامه های های مختلف فرهنگی، اجتماعی و ایجاد فضاهای مناسب به این منظور است؛ اما در تمامی این تاکیدها و اشاره به سیاست گذاری ها در خصوص جوانان، ورزش، برنامه های هنری مانند کنسرت ها، مقابله با اعتیاد و ایجاد اشتغال صحبتی از فضای شهری، معماری و مبلمان شهری نشد.
کافی است نگاه به فضای شهری و مبلمان شهر اراک بیندازیم. نبود یک معماری مشخص و هویت دار، در کنار هم قرار گرفتن سبک معماری مدرن و سنتی بدون هیچ نگرش و اصولی، بالا رفتن ساختمان های چند طبقه در کوچه های تنگ، ترافیک، پروژه های نیمه کاره و … باعث ایجاد یک تشت و بی نظمی در زیبایی بصری شهر شده است. خیابان ها و دیوارهای کثیف، مبلمان شهری همه و همه می تواند یکی از دلایل موثر در نشاط اجتماعی باشد. وقتی فرد در فضای شهری که هیچ شکلی ندارد زندگی می کند و کوچه ها و خیابان ها او را به ایستادن و تماشا کردن ترغیب نمی کند و به او استرس وارد می کند، چطور می تواند خود نیز آرام و قرار داشته باشد. شاید به همین دلیل است که در محله هایی مانند حاشیه شهرها به دلیل نبود بسیاری از المان های شهری و فضاهای مناسب بیشتر شاهد بزه و خشونت هستیم و یا حداقل چنین تصوری نسبت به ساکنان این مناطق داریم. این رویکرد که شهر اراک یک شهر کارگری است او را تبدیل به فضای سرد و خشن بدون هیچ رنگ و زیبایی کرده است. خیلی از مسئولان از مهاجرت شهروندان و هنرمندان از شهر اراک نگرانند؛ ولی به این نکته توجه نکرده اند که فضای شهری چه دلبستگی را برای مردم و شهروندانش ایجاد کرده است که دلخوش به آن باشند. هیچ هارمونی میان شهروندان و معماری در شهر اراک وجود ندارد و همین در ناخودآگاه مردم شهر تاثیر گذاشته و شاید برای همین است که مردم اراک اغلب ناامید و افسرده هستند. این یک واقعیت است که جغرافیا نقش بسیار مهمی در روانشناسی اجتماعی و فردی دارد مساله ای که شاید خیلی از آن باخبر نباشیم. امروزه مدل شهرسازی و معماری یکی از شاخصه های شناسایی فرهنگی یک شهر است و با ورود به هر شهری می توان از نحوه معماری و قرار گرفتن ساختمان ها در کنار هم، شکل میادین و خیابان ها فضای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی امنیتی آن شهر را بررسی کرد.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید تحقیقات دانشمندان نشان داده که نوع ظاهر خیابان ها و ساختمان ها بر ناخودآگاه فرد تاثیر دارد و برخی رفتارهای اجتماعی و فردی را همچون سخاوت، اعتماد، ترس و … بهمراه خواهد داشت.
هم اکنون در دنیا شهرسازان با توجه به این ویژگی روانی و عصبی در انسان طراحی خیابان ها و شهر ها می پردازند و به این نکته که چقدر می توانند از این طریق حس شادی، نشاط و اعتماد را در جامعه بالا ببرند توجه دارند.
به تازگی دانشمندان در تحقیقات خود به نتایجی دست یافته اند که نشان می دهد محیط اطراف بیش از آنچه تصور میکنیم بر واکنشهای ذهنی ما اثر میگذارد. مقاله ای در سایت «ترجمان» به این مساله پرداخته است. چند محقق دانشگاه کارولینای جنوبی هنگام مطالعه رفتار آدمها در یک مرکز خرید متوجه نکته عجیبی شدند، میزان احتمال کمک مالی به دیگران، در میان کسانی که از پلهبرقی بالا میرفتند، دو برابر کسانی بود که از پلهبرقی پایین میآمدند. آنها نتیجه گرفتند صعود نوعی حس سخاوت و مناعتطبع به آدمها میدهد، هرچند بهصورت ناخودآگاه. این تنها یک مثال است از تاثیرات شگفتآوری که تجربههای محیطی بر رفتارهای اجتماعی ما میگذارد.
جامعهشناس سرشناس، اروینگ گافمن، گفته است که زندگی سلسلهای از اجراهاست که همه ما در آن بهطور پیوسته اثری را که بر دیگران میگذاریم مدیریت میکنیم. اگر اینچنین باشد، پس مکانهای عمومی هم، مثل خانه و اتاق پذیرایی، حکم صحنههای اجرا را خواهند داشت. معماری، منظره، ابعاد صحنه اجرا و سایر عوامل پیرامون ما پیامهایی به ما مخابره میکنند درباره اینکه چگونه نمایشمان را اجرا کنیم و چه رفتاری با دیگران داشته باشیم.
زیستشناسان تکاملی دی. اس. ویلسون و دنیل اوبراین تصاویری را از نماهای مختلف خیابانهای محلۀ بینگهمتون نیویورک به افرادی نشان دادند که آنجا زندگی نمیکردند. سنگفرشهای شکسته، چمنهای نامرتب و خانههای مخروبه در برخی از این خیابانها خودنمایی میکرد. در برخی خیابانهای دیگر پیادهروهای تروتمیز و حیاطها و خانههای آراسته و مرتب به چشم میآمدند. پس از مشاهده تصاویر از داوطلبان خواسته میشد تا وارد بازیای شوند که اقتصاددانان تجربی آن را طراحی کرده بودند. به آنها گفته شده بود که در این بازی قرار است با فردی از ساکنین محلهای که تصاویرش را دیده بودند مبادله کنند. احتمالا خودتان میدانید واکنش آنها چه بود. داوطلبان هنگامی که فکر میکردند با فردی از محله تمیزتر و آراستهتر سروکار دارند، سخاوت و اعتماد بیشتری نشان دادند. ممکن است این پاسخ از نظر شما واکنشی منطقی به جلوههای فرهنگ اجتماعی هر محله باشد؛ مثلا آراستگی حاکی از آن است که مردم به هنجارهای اجتماعی احترام میگذارند. اما حتی کیفیت سنگفرش خیابان و پیادهرو که هیچ ارتباط منطقی با میزان اعتمادپذیری ساکنان یک خیابان ندارد بر قضاوت آنها تاثیر گذاشت.
سلسله پژوهشهای دیگری که به نظری مدیریت وحشت موسوم است ادعا میکند که ترس نهفته و دائمی ما از مرگ محرک رفتارهایمان است. بر اساس این دیدگاه، آن پیادهروهای خراب و بدشکل در بینگهمتون، ترس ناخودآگاهی را در ما بیدار میکند که سبب میشود از مردمی که در آنجا زندگی میکنند فاصله بگیریم. جدای از سازوکار این فرآیند، بهیقین میتوان گفت که محیط نشانهها و پیامهای دقیقی به ما مخابره میکند که موجب میشود واکنشهای متفاوتی به چشمانداز اجتماعی نشان دهیم، حتی اگر آن نشانهها اصلا در محدوده تحلیل منطقی ما از محیط نگنجد.
مستندات بسیاری درباره اثر زیباشناسی بر عواطف وجود دارد. مثلا میدانیم که رویت مداوم آشغال، دیوارنگاشته و مکانهای مخروبه، بهویژه در میان کهنسالان، احساس بیزاری و افسردگی ایجاد میکند. پژوهشهای حوزه بیوفیلیا نشان میدهند که جلوهها و مظاهر طبیعت نهتنها ذهن را تسکین میدهند، بلکه نگرش ما را تغییر داده و جوانمردی و اعتمادمان را نسبت به دیگران افزایش میدهد.
همچنین میدانیم که مشاهده زوایای تیز در معماری، همانند تصویر کارد تیز یا خار، مراکز ترس را در مغز فعال میکنند و در نتیجه هورمونهای استرس آزاد شده و به ما اجازه نمیدهند که در همچین محلهایی توقف داشته باشیم و با مردم معاشرت کنیم.
اما مناظر شهری برای گریزاندن مردم نیازی به شکل و شمایل رعبآمیز خاصی ندارند. فضاهای نامساعد اجتماعی در شهر به فراوانی دیوارهای سفید هستند. در واقع، دیوارهای سفید خود بخشی از مشکلاند. مطالعات یان گیل در مورد حاشیههای خیابان مستنداتی در این باره ارائه میکند. گیل و دیگران دریافتهاند که اگر نمای خیابانی یکدست باشد، تقریبا بدون هیچ دری، تنوعی یا کسبوکاری، مردم هر چه سریعتر از آن رد میشوند. اما اگر در خیابانی نماهای متنوع، ورودیهای متعدد و تراکمِ کسبوکارها در هر بلوک به چشم آید، مردم آهستهتر در آن خیابان قدم میزنند و بیشتر توقف میکنند. در حقیقت، در قیاس با نماهای ملالانگیز، مردم به احتمال بیشتری روبهروی نماهای روحبخش و نشاطانگیز میایستند و تماس تلفنی برقرار میکنند.
سیطره فروشگاههای بزرگ در بلوکهای شهری، سلامت جسمانی مردم ساکن در آن محدوده، بهویژه سالخوردگان، را به خطر میاندازد. مشخص شده است که سالمندانی که در خیابانهایی با راستههای طولانی و نماهای بیروح زندگی میکنند، زودتر از آنهایی پیر میشوند که در بلوکهایی ساکن هستند که دارای درها، پنجرهها، ایوانها و پلکانها و مقصدهایی برای رفت و آمد هستند. خوشبختانه برخی شهرها تصویب قوانینی را آغاز کردهاند که مانع از نابودی معاشرتپذیری خیابانها توسط سازندگان بنا میشود. شهر ملبورن در استرالیا قوانینی را اتخاذ کرده است که نماهای بیرونی یکنواخت، ملالآور و مرتفع را ممنوع میکند و فروشگاهها و رستورانهای جدید را ملزم کرده است که در و ویترین داشته باشند بهطوری که دستکم ۸۰ درصد نمای جلوی ساختمان را تشکیل دهد. شهرهای دانمارک پا را از این نیز فراتر نهادهاند. در دهه ۱۹۸۰ بیشتر شهرهای این کشور عملا بانکها را از تاسیس شعبه در خیابانهای مرکز خرید اصلی منع کرده بودند. مساله این نیست که دانمارکیها از بانک بدشان میآید، بلکه جلوه بیرونی خنثی بانک، روح زندگی را از حاشیه خیابان میمکد و شمار بیشتری از آنها میتواند خیابانی را از زندگی تهی کند. مساله این است که حق شهروندان در داشتن فضای عمومی سالم و زندگیبخش بالاتر از حق هر کس دیگری است که با هر اقدامی آن را از بین ببرد؛
نیویورک در سال ۲۰۱۲ تلاش کرد تا از این قافله عقب نماند و ضوابط جدیدی برای منطقهبندی و کاربری زمین اتخاذ کرد که عرض طبقه همکف فروشگاهها را در خیابانهای اصلی محله آپر وست ساید محدود میکرد. و نمونه های بسیاری دیگر در شهرها و کشورهای دیگر. به هر روی آنچه مهم است این است که طراحی [شهری] این ظرفیت را دارد که ما را بهسمت اعتماد و همدلی سوق دهد، بهنحوی که انسانهای بیشتری در نظرمان شایسته احترام و توجه باشند. امید که این تحقیقات نیز روزی در کشور ما مورد توجه و عملی باشد.