خانه » جدیدترین » یک بی تفاوتی عمیق

یک بی تفاوتی عمیق

چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۸  شماره ۱۲۳۱

یک بی تفاوتی عمیق

 

محبوبه میر قدیری

دوستی عزیز دیوان اشعار زنده یاد عالمتاج قائم مقامی، متخلص به ژاله را برایم پیدا کرد و ارسال نمود، در همین شبکه تلگرام. پیشتر خودم نیز در گوگل زیاد جستجویش کردم و هر جا سر زدم در معرفی وی اولین نکته درج گشته این بود که ژاله نوه بزرگ مرد تاریخ، قائم مقام فراهانی ست و سپس، مادر پژمان بختیاری. اشعار ژاله را خواندم، او در شعر خود بیش از هر چیز از خلق و خوی شوی خویش می نالد. از بی سوادی بگیر تا زشت رویی و خست تا بد اخلاق بودن و… و اما پسرش، پژمان اشاره می کند که پدرم در این حد هم بد نبوده. ژاله در چند شعر به تیرگی و سیه روزی مردمان -زنان- سرزمین خود می پردازد و باقی، روایت همان زندگی و روزگار شخصی خودش است. پروین اعتصامی، زنی ادیب و شاعر. او نیز زندگی زناشویی خوب که هیچ، خیلی هم بد داشته. همسرش او را کتک می زده و مسخـره اش هم می نموده. پروین از وی جدا می شود و با این جدایی انگار همسر قلدر را به خاک می سپارد. در اشعار او تقریبا هیچ ردی از شکوه و شکایت های شخصی نمی بینیم. او بر قله ایی فراتر از زن ناراضی از شوهر می نشیند و نگاهش را از چهار دیواری خانه ی سیاهی که داشته بیرون می برد و جهان را می بیند. مردم را نظاره می کند. مردم زمان خود را با تمام شور بختی هایشان، جهل و خرافه هایی که از پیش رفتن بازشان می دارد و این همه را چنان ساده و روان می سراید که هر خواننده، با سوادی اندک هم می تواند شعر او را بخواند و درک کند. می گویند در شعر پروین زنانگی حضور ندارد، چرا، هست، اما نه در قالب طنازی و دلفریبی. پروین دلزده است از جهان مردانه ای که زن را شهر آشوب و اغواگر می خواهد و مطیع. کسالت گذران عمر را در مطبخ و هم زیستی با مردی که درک و شعور، احساس ندارد گاه با سرمای جانکاهی نمایش می دهد که خواننده را بی اختیار به این پرسش می رساند که چه کرده اند با تو پروین خانم نازنین؟ در دو عکسی هم که از او دیده ام این سرمای تلخ نگاهش را پوشانده. یک بی تفاوتی عمیق. انگار می خواهد بگوید بروید به جهنم، همه تان. در جایی از قول سیمین دانشور خواندم که در زمان دانشجویی متوجه می شود خانم جوان کتابدار دانشگاه پروین اعتصامی ست. روزی با او فنجانی چای می نوشد و بلند بلند چند شعر او را که از حفظ بوده می خواند با شور و شوق فراوان. سیمین نوشته است که پروین هیچ نگفت. یک ذره برق شور و شادی و هیجان هم در نگاهش ظاهر نگشت. انگار نه انگار یکی از بهترین دانشجویان دانشگاه تهران اینچنین از دیدار او ملتهب و هیجان زده است. تعریفش را می کند، تحسین، تمجید و چقدر از شعرهای او را از حفظ است. یعنی چند بار این شعرها را خوانده؟ بسیار، باید بسیار خوانده باشد و اما، اندوه او عمیقتر از آن است که این امواج به شادی و غرور و تکبر رهنمونش سازد. او از تلخی های جهان زنانه گامی فرا تر نهاده. زنی ست که تلخی و تباهی جامعه- تمامی جامعه – را به تصویر می کشد و با سکوتش در مقابل سیمین انگار باز هم می خواهد بگوید بروید بمیرید همه تان. انگار می گوید به هیچکدامتان نه باور دارم و نه امید. انگار دانسته که خانه از پای بست ویران است و این دانستگی را فروغ فرخزاد نیز به ارث میبرد وقتی که از از افیون و متولیان پیر مفلوک می گوید و از بخارهای گس مسموم، داس های واژگون شده و… و سر انجام از آن کبوتر گریخته از قلب ها، ایمان می گوید و می خواهد که برایش چراغی ببرند. فروغ خیلی زود از تمناهای تن و روح زنانه اش بیرون می شود و به دنبال پروین پای در کوچه هایی می گذارد که بستر گندابه های جهلند و بخل و بی خردی و آن خشم منجمد پروین را شعله ور می سازد. اگر پـروین دلزدگی اش را از روابط حاکم بر جامعه و اندیشه های حاکم با انجمادی تلخ بیان می کند او با گلوله هایی آتشین این کار را می کند و هر دو به بهترین شکل. با خواندن شعر فروغ هم من خواننده بی اختیار از خود می پرسم چه کرده اند با تو؟ و این تو باز نمی گردد تنها به فروغ و پروین. شامل تمامی زنان و مردان و کودکان می شود و این در شعر ژاله چندان نمودی ندارد. از قول سیمون دو بووار خوانده ام که به هیچ زنی نباید به خاطر دختر، همسر و یا خواهر و مادر فلان مرد بودن بها داد و می دهند، در سرزمین ما که کاری ست بسیار شایع و رایج. شاید از آنجا سر چشمه می گیرد که مثلا برای ارج نهادن بر زنان می گوییم پشت سر هر مرد موفق یک زن توانا ست. این باور چنان در ما جان گرفته که معمولا این زنان پشت سری را بر زنانی که بی حامی -حامی مرد- پیش آمده و بالا نشین شده اند یا خوش نداریم بینیم و یا سعی بر انکار و نابودنشان مینماییم و این همه غلط، نادرست و مضحک. خانم عالمتاج قائم مقامی نیز از این قانون مستثنی نیستند. هر جا سر کشیدم بلافاصله پس از نامشان درج گشته بود نوه ی قائم مقام و بعد هم مادر پژمان بختیاری و قائم مقام هم، می شود به احترامش از جا بر نخاست؟

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.