دوشنیه ۸ مهر ۱۳۹۸ شماره ۱۱۵۶
نیم ور؛ کهنسال نام آور
بخش چهل و دوم/ فصل ششم
مهدی لعل بار- جواد احدی- شهرزاد قربانی/ نویسندگان:
فصل ششم : کشاورزی
تاریخچه کشاورزی
گفته میشود که ایران یکی از اولین کشورهای دنیاست که در آن کشاورزی و تمدن شکل گرفته و انسان اولیه برای نخستین بار در فلات ایران به کشت و زرع و پرورش دام پرداخته است. مهاجرت آریاییها نیز بر خلاف مهاجرت مشهور چوپانی، در جستجوی چراگاه جدید نبوده، بلکه مهاجرتی دهقانی و در جستجوی زمین بهتر برای کشاورزی بوده است. حفاریهایی که در اطراف کاشان به عمل آمده نشان میدهد که در شش هزار سال پیش ایرانیان سیستم زراعی پیشرفتهای داشتهاند.
در عصر هخامنشیان باغهایی در ایران وجود داشته که آنها را پارادیس یا پردیس (این کلمه در زبانهای رایج اروپایی به معنای بهشت است) مینامیدند و در آنها درختان از حیث ارتفاع مساوی و روی خطوط منظم کشت شده و به وسیله چرخ چاههای بزرگی که توسط گاو گردانده میشدند آبیاری میشدند. از میوههای مهم این زمان ایران میتوان انگور، خرما و انجیر را نام برد.
با حمله اسکندر مقدونی کشاورزی ایران رو به افول گذاشت و بسیاری از باغها و مزارع از بین رفت و این وضع تا زمان به حکومت رسیدن اردشیر بابکان ادامه یافت. ساسانیان به احیای قنوات و تشویق و توسعه زراعت و باغبانی و دامپروری همت گماشتند و ایران مجددا آباد شد.
بعد از ساسانیان تا زمان حملۀ مغول کشاورزی ایران به تناوب دچار رکود (در زمان بنی امیه) و رونق (در زمان بنی عباس و حکومتهای محلی) گشت. با ورود اسلام به ایران و اهمیتی که بحث کشاورزی در دین مقدس اسلام دارد، همواره به کشاورزی به صورت ویژهای توجه و پرداخته شده است. در زمان دیلمیان باغبانی ایران به حداکثر توسعۀ خود رسید و برای اولین بار کشت مرکبات در اطراف دریای خزر آغاز گشت.
در اثر حملۀ مغول همراه با ویران شدن ایران باغبانی نیز از رونق افتاد و وضع بدین منوال بود تا آنکه غازان خان تیموری( اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری قمری) همت به آبادی مملکت و توسعه کشاورزی گماشت و باعث رونق باغبانی در ایران شد.
با مستولی شدن صفویان بر سراسر ایران و تشکیل یک حکومت مرکزی با قدرت، بار دیگر کشاورزی در ایران رونق گرفت هر چند که با وجود تمام کوششها حتی در زمان شاه عباس نیز به رونق قبل از حملۀ مغول نرسید. بعد از صفویان حکمرانان هر کدام بر حسب قدرت و ضعف خود اثراتی بر روی کشاورزی ایران داشتند که روی هم رفته اثرات منفی بیشتر بود. اولین جنبش به سوی کشاورزی نوین در زمان صدارت شادروان میرزا تقی خان امیرکبیر بوجود آمد، چنانچه با اقدامات خود تحولی در کشاورزی ایران ایجاد کرد.
بدون شک نیمور نیز همانند سایر نقاط ایران، در طول تاریخ به کشاورزی و دامداری وابسته و بر تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مردم این ناحیه تاثیر گذار بوده است.کشاورزی شغل اصلی مردم بوده و بخش مهمی از تاریخ این شهر محسوب میشود، چرا که با ورود به هر موضوع تاریخی، ریشههایی از تاثیر عمیق آن را در ابعاد مختلف زندگی اهالی شهر مشاهده میکنیم. نقش محصولات کشاورزی بر تغذیه و غذاهای محلی، پوشاک، مناسبات فرهنگی و اجتماعی، آداب و رسوم و حتی آثار تاریخی نیمور به وضوح دیده میشود.
محصولات عمدۀ کشاورزی نیمور غلات (گندم و جو)، پنبه،کنجد، صیفیجات (خربزه، طالبی، خیار، گوجه، بادمجان، میوهجات (قیسی، بادام، زردآلو، سیب، انجیر، توت، به و انگور) و همچنین یونجه، شبدر و ذرت میباشد. هر چند در این سالها با وقوع خشکسالی و از رونق افتادن این بخش و همچنین سودآوری بالای سنگ، کشاورزی نقش ویژه خود را از دست داده است.
در بخش کشاورزی ما سه بخش را بررسی میکنیم که بدون شک آب به عنوان مهمترین رکن کشاورزی در ابتدا شرح داده خواهد شد و سپس زمین به عنوان محل کشت و کار و در نهایت عملیات کشاورزی بیان میگردد.
آب
از آب به عنوان سر منشاء آبادانی یاد میشود. آب گرانبهاترین ثروتی است که در اختیار بشر قرارگرفته، بخصوص در کشور ما که سطح وسیعی از آن را مناطق خشک و کویری شکل میدهد.
بدون وجود منابع آب امکان کشاورزی وجود ندارد، بنابراین تاثیر منابع آبی بر کشاورزی بسیار مهم و اساسی خواهد بود، به همین دلیل انسان برای تسلط بر آب از روشهایی همچون ایجاد بند و سد بر روی رودخانه نیز استفاده کرده است.
وجود قناتها و چشمههای فصلی در جنوب نیمور، حتی با در نظر گرفتن شرایطی مانند وفور آب، آب و هوای متعادلتر و جمعیت کمتر، بدون شک نمیتوانست شرایط بقای آبادی بزرگی همچون نیمور را تضمین کند، بدون شک پدران ما آنقدر باهوش و خردمند بودهاند که برای انجام کارهای بزرگی همچون تهیۀ آب کشاورزی، همیشه به دنبال منابعی باشند که بتواند سالهای سال آب مورد نیاز زمینهای کشاورزی را به صورت دائمی تأمین کنند، که این منبع بزرگِ آبی، رودخانۀ لعل بار در شمال شهر نیمور است.
رودخانۀ لعل بار
در شمال نیمور رودخانۀ لعل بار قرار دارد که عامل اصلی به وجود آمدن آن نیز بوده است. این رودخانه از دامنههای شرقی رشته کوههای زاگرس در الیگودرز سرچشمه گرفته و پس از طی مسیر در استان اصفهان، از ناحیۀ جنوبی وارد محدودۀ استان مرکزی شده و در راستای جنوب غربی به شمال شرقی، از محدودۀ شرقی استان مرکزی خارج و به دریاچه مسیله (حوض سلطان) در استان قم میریزد.
شاخۀ اصلی و پرآب این رودخانه را رودخانۀ خرقاب که در بالادست به نام رودخانۀ دربند خوانده میشود، تشکیل میدهد. رودخانۀ دربند بعد از سد مخزنی گلپایگان پس از دریافت جریانهای سطحی شاخۀ خوانسار، به دشت گلپایگان وارد شده و در پائیندست دشت مذکور، رودخانۀ خرقاب را تشکیل داده که در راستای شمال به جنوب جریان مییابد. رودخانۀ خرقاب پس از عبور از تنگۀ باریکی در نزدیکی محل گلماگرد با رودخانۀ خمین، که در جهت شرق به غرب جریان دارد، تلاقی مینماید. پس از اتصال رودخانههای خرقاب و خمین، این رودخانه با نام «لعلبار» طی مسیر نموده و پس از طی مسافتی در حدود ۱۵ کیلومتر، شاخۀ فرعی دیگری به نام دربند شور به آن متصل میشود رودخانۀ لعل بار در پاییندست این شاخه پس از دریافت جریانهای سطحی رودخانههای شور و ازنا وارد مخزن سد پانزده خرداد میگردد و بعد از آن به سوی قم سرازیر میشود و در ناحیه پل دلاک به قره چای پیوسته و به دریاچۀ مسیله قم میریزد.
این رودخانه در مسیر خود به ویژه در نزدیکی نیمور و محلات امکانات تفرجگاهی قابل توجهی پدید آورده است. طول این رودخانه در کل مسیر حدود ۲۹۰ کیلومتر و مساحت حوضه آبریز آن در حدود ۱۷۳۵۰ کیلومتر مربع میباشد.
در کتاب تاریخ مفصل ایران تالیف آقای دکتر بدیعی در خصوص این رودخانه چنین آمده است: «رود مسیله که از الحاق دو رود اناربار قم با رود قرهسو تشکیل میشود، بزرگترین منبع آب در شمال غربی حوضه دریای مسیله برای دریای مسیله (دریاچه نمک) میباشد…. اناربار از قم میگذرد در جهت جنوب غربی، شمال شرقی جریان داشته در پل دلاک به قرهسو متصل میشود. میزان آب اناربار در طول سال متغیر و گاهی طغیانی است. سالهای مرطوب و پربارانی تمام درۀ مملو از آب میگردد، در موارد طغیانی خساراتی به آبادیهای مسیر وارد میسازد. پرآبی رودخانه تاثیر زیادی در زندگی کشاورزی منطقه دارد و کشاورزان با شقه کردن نهر از آب آن برای آبیاری مزارع و کشتزارها استفاده میکنند، در برخی از سالها استفاده از آب این رود بجائی میرسد که در ماه خرداد بستر آن در حوالی قم بکلی خشک میشود.»
این رودخانه یک ویژگی مهم را نیز دارد وآن مربوط به آب دهی آن به مزارع، روستاها و شهرهای مجاورسواحل خود میباشد. در طول این رودخانه وجود بندهای متعدد برای هر یک از مزارع و دشتها باعث میشود تا آب جاری رودخانه بعد از هر بند بشدت کاهش یافته و به ویژه در فصلهای گرمتر؛ بیننده را به این فکر فرو میبرد که برای بند پائین دست، آبی در رودخانه باقی نمانده است که بتوانند از آن برای آبیاری استفاده کنند. اما خاصیت زاینده رود بودن آن باعث میشود تا این رودخانه از هرزآبها و چشمههای بین مسیر دوباره پر آب شود. چنانچه حتی صدر الاشراف نیز به آن اشاره میکند: «… وضع رودخانه و استفاده از آب آن اینطور است که از گلپایگان و کمره و اطراف محلات تا به قم برسد برای هر قریه سدی جلو رودخانه بسته شده که در تابستان موقع کمآبی و احتیاج اراضی زراعتی به آب تمام آب رودخانه به واسطۀ سد داخل نهر مخصوص آن قریه میشود و بلافاصله چند کیلومتر باز آبهایی از چشمههای زیرزمینهای دو طرف رودخانه وارد مجرای رودخانه شده به واسطۀ سدی که پایینتر برای قریۀ دیگر بسته شده به نهرآن قریه جاری میشود، یعنی رودخانۀ زاینده رود است… .»
شاید همین ویژگی است که از آن برای نامگذاری رودخانه در این منطقه استفاده شده است چرا که اهالی اعتقاد دارند که آب همچون لعل درآن جاری است و به این دلیل به آن رودخانۀ لعل بار میگویند.کف رودخانه به سبب بندهای بالا دست بالاتر از بند نیمور خشک و خاکی است ولی در جای دیگر آب از زیرآن جریان داشته و از این چشمه آب مانند لعل جوشیده و به رودخانه وارد میشود.
نام این رودخانه در طول مسیر خود متفاوت است از آن جمله قم رود، رود قم، گل افشان، عتیق رود، انار بار، لعل بار، لعل رود، لعل ور و مسیله رود را می توان ذکر کرد.
محمدحسن خان اعتماد السلطنه که در سال ۱۳۰۹ ه.ق (خرداد ۱۲۷۱ ه.ش) به همراه ناصرالدین شاه به این منطقه سفر کرده بود، در کتاب سفرنامه عراق عجم رودخانۀ لعل بار را این چنین توصیف کرده است: «رودخانهای که از سمت غربی قم جاری است که با اختلاف مواقع تغییر اسم یافته، رود قم، گل افشان، لعل ور، لعل بار، لعل رود و عتیق رودش مینامند سرچشمهاش از کوههای شتران (اشتران) کوه و زرد کوه بختیاری است که در تعریف شتران کوه گفته اند:
هوای شتر کوه و دشت کیان
مرا خوشتر آید ز ملک جهان
و مصبّ اش در سوابق به کویر مسیله و اکنون چند سالی است به بحیره حوض سلطان است. این رودخانه از گلپایگان و کمره و محلات و بعضی دهات عراق گذشته و مزارع و قرای حول و حوش خود را همه جا سیراب نموده، از سمت غربی قم میگذرد و به قم رود رفته، از آنجا منتهی به بحیرۀ حوض سلطان میشود. تا نیزار عراق آبش شیرین وگوارا است. از نیزار که به طرف قم میآید، چون بسترش شوره زار است، کمکم طعمش متغیر شده، در قم شورمزه میگردد. عجب آنکه عقیده جمعی از عوام قم و برخی دیگر این است که بحیرهای که تازه در کویر حوض سلطان وجود یافته است، سبب آن شده که از زمین قم چند سالی است آب زایش میکند و بسیاری از خانهها و عماراتی را که نزدیک رودخانه بوده، خراب نموده است.»
آقای احمد رحیمی در پایان نامۀ خود در خصوص رودخانۀ لعل بار آورده است: « رودخانههای سیاه رود وسفید دره از جنوب کوههای درۀ فراخ عیسیآباد و فیروزکوه عیسیآباد سرچشمه میگیرند و به سمت جنوب شرقی جریان مییابند این دو رودخانه در جنوب شهر محلات به رودخانۀ لعل بار میپیوندند. در واقع درۀ محلات منطقۀ بزرگی است که در جهت غربی شمال شرقی واقع است و رودخانۀ لعل بار در این دره جریان دارد. این دره در منتهی الیه جنوب غربی دو شعبه می شود. یک شعبه به غرب ادامه یافته که در این قسمت «درۀ بزیجان» نامیده میشود و شعبۀ دیگر به جنوب میرود و رودخانۀ قم رود در آن جریان دارد.
در جنوب شهرستان محلات در نزدیکی روستای چِهِل رز( چِرَّز) رودخانۀ لعل بار جاری است. رودخانۀ سفید رود دره از کوههای کهون و فیروزکوه عیسیآباد سرچشمه گرفته و در سفید دره جاری است و در جنوب غربی محلات به رودخانۀ لعل بار میپیوندد.
در درۀ محلات که رودخانۀ لعل بار در آن جاری است آبادیهای زیادی در دو کرانۀ رودخانه به وجود آمده است. روستائیان با ایجاد نهرهای سنتی آب رودخانه را به زمین کشاورزی منتقل و از آن برای کشت وزرع استفاده میکنند.
در شرق محلات رودخانه به سمت شمال منحرف گشته و ضمن اینکه رودخانۀ معروف شور زار در ساحل شرقی به آن متصل میشود، به رودخانۀ قم رود میپیوندد. سپس به حوزۀ شهر دلیجان رفته و به سمت عباسآباد جریان مییابد. عباسآباد در قسمت شمال شرقی نیمور قرار دارد در همین محل است که روی آن سد پانزده خرداد را بستهاند و آب برای مردم شهر قم فرستاده میشود. قمرود از کوههای جنوب گلپایگان سرچشمه میگیرد.»