خانه » پیشنهاد سردبیر » نگاهی به کفتر بازی، سرگرمی که هنوز متداول است/عشق بازی در آسمان

نگاهی به کفتر بازی، سرگرمی که هنوز متداول است/عشق بازی در آسمان

چهارشنبه ۳۰ فروردین ۹۶ شماره ۵۶۶
****
سمیه انصاری فر
وقایع استان
****
«من که می دونم تو بردیش؟»، پسر جوان دستی به صورتش می کشد و می گوید: الله اکبر، هی حالا بگو، به من چه که کفتر تو باخت کرده؟ پسر با شنیدن این حرف دستش را به سمت یقه پسردیگر می برد و فریاد می زند: چشم چغز من رو نشوندی پررویی هم می کنی. پسر با خنده می گوید: حرفم باهات و دعوا سر می گیرد. زنی که در گوشه ای ایستاده می گوید: در این خیابان هر روز این بساط است یا دعوا سر کفترهایشان یا مسابقه سر بلند پریدنشان. آخر ما چه گناهی کردیم که از صدای بق بقو این ها آسایش نداریم. بیا آخر پرنده چه گناهی دارد که به دست شما جلادها افتاده به خودتان رحم نمی کنید بعد می خواهید از پرنده نگهداری کنید.
حالا دو پسر را جدا کرده اند یقه یکیشان که کفتری در دست دارد پاره شده است آن یکی را مردی که مسن است دورتر نگاه داشته و برایش حرف می زند. از پسر می پرسم شما کبوتر دارید؟ می گوید: بله چطور؟ می پرسم: یعنی از آن ها نگه داری می کنید با تعجب جواب می دهد: می خوای بگی تا حالا نشنیدی کفتر باز چیه؟ آره من کفتر بازم حرفیه؟ بعد زیرلب غر می زند: عرضه نداری واسه چی نگه می داری… با این جواب دیگر نمی پرسم چه شد که این همه از این کار خوشتان آمد بلند می شوم باورم نمی شود هنوز نگه داشتن کفتر و جلد کردن آن مورد علاقه جوان ها باشد در دنیایی که حالا بیشتر مردم سرشان گرم تکنولوژی و سرگرمی های دیگر است؛ صدایم می کند: خبرنگاری آره؟ بپرس ولی عکس ننداز. می گویم: باشد. چرا کبوتر بازی سرگرمی ات شده؟ می گوید: سرگرمی نیست برای من عشق است بعدش هم نامش کفتربازی نیست عشق بازی است. تا حالا عاشق شدی عاشق پرنده ای که هم زیبا باشد هم وفادارت، می دونی کفترها خیلی بامرامند تا آخر با یک جفت می مانند. چرا دعوا کردید؟ ببین این کار هرکسی نیست باید برای کبوترت وقت بگذاری مراقب باشی من نمیدانم چرا یک سری خودشان را قاطی می کنند بعد دیگران را مقصر بی عرضگی خودشان می دنند. نمی توانی کفترت را بنشانی به من چه؟
می گویم: خب شاید او هم عاشق است. می خندد: شاید. می پرسم: هزینه هم برایت دارد؟ می گوید: بله دانه مرغوب، واکسن یا یه جفت خوب…کار هم می کنید؟ : معلوم است که کار دارم فکر کردی عاطل و باطل نشستم خرج خودم و کبوترهایم را یکی دیگر بدهد. اینطور که او می گوید دیگر نمی پرسم چه کاره ای ولی سیاهی زیر ناخن هایش شاید ربطی به شغلش داشته باشد.
می پرسم: خانواده ات ناراحت نیستند؟ باز هم می خندد: معلوم است که ناراحتند مخصوصا مادرم می گوید همسایه ها عاصی شده اند؛ ولی چه کنم دوستشان دارد وضعم که بهتر شود یک خانه با پشت بام بزرگ می خرم و با کبوترهایم می روم. با تعجب می پرسم: اینقدر دوستشان داری؟ می گوید: عشق است عشق.
می گویم: خب این همه سرگرمی شبکه های اجتماعی مثلا، صفحه اینستایش را باز می کند چند تایی عکس کبوتر هست. می گوید: خیلی نشانشان نمی دهم خاطرخواه پیدا می کنند. تو تلگرام هم گروه دارم. بعد می پرسم سودش چیست؟ : به آن فکر نکرده ام هفت سال است که عاشق کبوتر شده ام اولین بار پدرم در یک کارتن یک کبوتر زخمی آورد و شد همه زندگی ام. البته ما مسابقه هم داریم مسابقه هایی که داور دارد و کبوترهای زیادی در آن شرکت می کنند اگر برنده شوی خب جایزه دارد. می گویم: همین. کمی سرخ می شود، می گوید: بخاطر همین نیست شما نمی فهمی کبوتر چه پرنده ایست. فکر نکن که آدم الکی ها کبوتر نگه می دارند خیلی آدم درست حسابی هست که کبوتر پرورش می دهد حتی صادر میکند. آدم های معروف هم بودند مثلا ملک الشعرای بهار تو اینترنت هست بخون. تعجب می کنم. میگوید: تو همین اراک خودمان می شناسم آدمی که برای خریدن یه جفت بالای چند میلیون پول داده یا آدمایی که سی چهل ساله عشقشان همینه. به کبوتر توی دستش نگاه می کنم می گوید: طوقی است، فیلمش را دیدی آسید مرتضا، بهروز وثوق و ناصر ملک مطیعی بازی کردند. می گویم: آره دیدم. تشکر می کنم و بلند می شوم می پرسد: کی چاپ می شود و کبوترش را بالا می گیرد. می گویم نمی دانم شاید هیچ وقت. می گوید: باهاع این همه برایت حرف زدم و به سمتی می رود که هنوز پسر و پیرمرد آنجا ایستاده اند.
به آسمان نگاه می کنم چندین کبوتر در حال پرواز هستند، مردی تقریبا ۴۰ ساله در لب پشت بامی به سمت کبوترها سوت می زند یکی از آن ها به سمتش می آید. جذابیت این کار چیست؟ فقط عشق؟
هنوز در برخی خیابان ها و محله های اراک هستند بام هایی که دور تا دورش را توری های فلزی زده اند و بالای آن ها کبوترهایی پرواز می کنند، کبوترهایی که برای صاحبانشان باارزشند و مانند فرزندانشان از آن ها مراقبت می کنند به موقع به آن ها دانه و آب می دهند و خیلی چیزهای دیگر… اما چه شد که کفتر بازی یکی از سرگرمی های ایرانی ها شد؟
بیشتر تصور ما از کبوتر با توجه به آنچه از ادبیات و تاریخ در ذهن داریم نماد صلح بودن کبوتر و نامه رسان بودن آن است. کبوتر ها در عین حال پرندگان زیبایی هستند و حتی برخی قدرت پرواز مسافت طولانی را نیز دارند. کبوترها پرندگانی هستند که قدرت پیدا کردن خانه و محل زندگی خود را دارند. شاید ویژگی هایی از این دست باعث شد که کبوتر اینقدر مورد توجه انسان ها باشد.
کبوتر بازی یکی از بازی ها و سرگرمی هاییست که قرن ها در کشور ما رواج داشته است. تاریخچه تربیت کبوتر و کبوتر بازی می گوید که مربوط به دوران بعد از اسلام است و حتی کتاب هایی نیز در مورد آن تالیف شده است. کبوتربازی در ایران، از صد ها سال پیش آغاز شد و آنقدر متداول شد که حتی در کتاب هایی مثل تمائم الحمائم، نوشته محی الدین بن عبدالطاهر هم به آن اشاره شده بود. در زمان عضدالدوله آل بویه، دستور شاه در فاصله شش ساعت به وسیله کبوتران نامه بر به حکمران کوفه ابلاغ می شد و جواب آن می‌رسید.
در میان افراد سرشناس معاصر نیز افراد که عاشق این سرگرمی بوده اند دیده می شود از جمله ملک الشعرای بهار وی در یکی از اشعارش می گوید: بیائید ای کبوترهای دلخواه/بدن سیماب گون، پاها چو شنگرف/ بپرّید از فراز بام و ناگاه/ به گرد من فرود آئید چون برف
وجود کبوترخانه های بی شمار و قدیمی در استان مرکزی نشان می دهد که در این منطقه نیز کبوتر در زندگی مردم از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. بهرحال با همه اهمیتی که کبوترها در گذشته در بردن پیام ها داشته اند و با زیبایی های بی شمارشان همچنان نگهداری از آن در پشت بام ها و حیاط های خانه یک عمل زشت و مزاحمت آور اطلاق می شود؛ ولی به قول عشق بازها این عشق بازی است نه کفتر بازی و ما اسیر عشق پاک هستیم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.