خانه » پیشنهاد سردبیر » نگاهی انتقادی به هجوم مردم برای خرید مواد خوراکی در وضعیت گرانی/دندان گردها

نگاهی انتقادی به هجوم مردم برای خرید مواد خوراکی در وضعیت گرانی/دندان گردها

پنجشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۷   شماره ۹۰۰

***

وقایع استان

نیلوفر ملکی

***

مثل همیشه جهت حرکت ما بر خلاف باد است. هر کالایی گرانتر باشد محبوب تر و پر فروش تر می شود و هر چیزی که ارزان تر باشد از نظر ما حتما جایی از کار می لنگد. علاوه بر تب و تاب این روزها و علامت های تعجب زیادی که هر لحظه در ذهن ما ایجاد می شود این یکی را هم اضافه کنید .همین هجوم بی رویه مردم برای خرید برنج، گوشت، مرغ، روغن و سایر اعلام خوراکی و از طرفی ترفندهای خنده دار و نامنصفانه بعضی کاسبان. دام های قدیمی و البته پر فایده مثل احتکار، اختفا و گرانفروشی که حتی یک علامت ســوال هم در ذهن من و شمــا نمی گذارد که واقعا چاره، رقصیدن به ساز قیمت ها و بی انصافی موجود است یا اینکه راه حل دیگری هم وجود دارد؟
در تمام دنیا اگر کالایی(بخصوص اگر از دسته کالاهای اساسی و مورد مصرف روزانه) در موج نوسان قیمت و گرانی قرار بگیرد، چنان از جانب اکثریت مردم مورد غضب و واکنش درست که همان نخریدن است، قرار می گیرد که حتی دیگر مثل ما، نیازی به ستادهای مبارزه با احتکار و گرانفروشی، آن هم در حد حرف و تکرار مکررات ندارند.
در واقع این مردم هستند که با واکنش درست و به موقع خود فروشندگان، عرضه کنندگان و مسئولان را وادار به عقب نشینی از موضع منفعت هـای موقتی می کنند. به طوری که همین چند سال پیش در آلمان قیمت لبنیات طی یک فرایند چند روزه دچار افزایش قیمت شد اما، مردم نه تنها یخچال های خود را پر از پنیر، شیر، خامه و ماست نکردند، بلکه با نخریدن این اقلام، تاریخ انقضا این محصولات را به سر رساندند و کارشان دیگر به کوپن و عرضه محصولات بی کیفیت و قیمت پایین هم نرسید.
حالا که حال قیمت سکه، دلار، و طلا خوب نیست و دیگر از بالا و پایین و جابه جایی نرخ ها گذشته و کار به تب و لرز کردن قیمت ها کشیده و هر کجا دست می گذاری، آه ناله و تاسف بلند می شود، شاید بعضی از ما فکر می کنیم که دستمان به خرید و فروش طلا و ارز که نمی رسد، پس لااقل به فکر سفره کوچک شده مان باشیم که دیگر در حال برچیده شدن است.
امروز صبح که برای خرید یک عدد آب پرتغال ناقابل (که قیمتش البته دیگر همان قیمت حتی ماه گذشته هم نبود) به یکی از هایپر مارکت های بزرگ مرکز شهر رفته بودم، از بس که تقلا و بال بال زدن مردم را دیدم برای خرید هر آنچه باید و نباید، خواستم ببینم من اشتباه فکر می کنم یا آنها واقعــا دارند عکس العمل درستی به نوسانات نشان می دهند.
اول با یک آقای مسن همکلام شدم که هم نقش پدر داشت و هم پدر بزرگ. خودش هم دلیل کاملا قانع کننده ای برای پلاستیک های خرید پر و پیمانش نداشت و تنها جمله ای که تکرار می کرد این بود که: «شکم که دروغ نمیشود. همین هم ممکن است دیگر گیرمان نیاید.» چند نفر دیگر هم بالاتفاق با این ساز هم نوا شدند.
اما بالاخره آن طور که از خبرها پیداست گویا با دستور وزارت کشور ستادهای مبارزه با گرانفروشی و احتکار فعالیت های خود را به جریان انداختند و با توزیع گوشت و مرغ یخی و …. می خواهند این اطمینان را به مردم بدهند که نگران نباشید! همه چیز به وفور هست و جای هیچگونه نگرانی وجود ندارد.
اما آنچه در این احتکار و گرانفروشی و هجوم مردم به خرید بیشتر مورد توجه است این است که پس چه زمانی ما می خواهیم به شکل افراد یک جامعه همقدم و هم فکر در برخورد با چنین بحران ها، حباب ها و شرایط کمی هم از سر تفکر و منطق تصمیم بگیریم نه از سر نفع شخصی و سرپوش گذاشتن بر دغدغه های شخصی و مقطعی، سوالی است که همچنان باقی است و این داستان هم همچنان ادامه دارد….

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.