خانه » پیشنهاد سردبیر » متفقین در اراک/(بخش کوتاهی از یک پژوهش در حال انجام)

متفقین در اراک/(بخش کوتاهی از یک پژوهش در حال انجام)

شنبه ۴ دی ۹۵ شماره ۴۸۹

یوسف نیکفام
نویسنده و پژوهشگر

ورود متفقین به اراک
علیرغم بی طرفی ایران در جنگ جهانی دوم، کشور به اشغال نیروهای خارجی روس، انگلیس و آمریکا درآمد. زنده یاد استادابراهیم دهگان دربارۀ چگونگی ورود متفقین به اراک می نویسد:«…۲۰ شهریور [۱۳۲۰ خورشیدی]: چه خبر بود که رنگها همه پریده، مردم منتظر حوادث غیرمترقبی بودند. حوالی غروب به یکی از آشنایان که دارای رادیو بود برخورده و به منزل او رفتم. سوئیچ رادیو باز شد. خبر بمباران ده پانزده شهر از شهرهای مرزی ایران شنیده شد. در حین مراجعت می دیدم که پاها قدرت راه رفتن نداشت. رنگها پریده و زانوها سست شد.
نمی شد با آنها حرف زد. ۲۵ شهریور: در این دو سه روزه دسته به دسته به طرف دهات فرار می کردند. یکی از خانمهای معلم از الاغ افتاد و پهلویش شکست. به اتاق رئیس فرهنگ رفتم. به کسانی که فرار می کردند بد می گفت. شرحی در خطرات فرار و مزایای استقرار بیان می کرد. خیلی خوشم آمد که کارها را در جریان خود نگه می داشت. روز ۲۴ شهریور: در گوشه ای از میدان پهلوی در مطب آقای دکتر ملک(جایی که دفتر شماره ۶ قرار گرفته) تماشا می کرد که قوای جنوبی متفقین از اراک به تهران می رفتند با نظم و دیسیپلین به اطراف خود نگاه نمی کردند، با کسی کار نداشتند. خوب ثابت می کردند که به گفتۀ سیاستمدار فقید می آیند و خواهند رفت. ۲۵ شهریور: خبر استعفای شاه فقید و واردات این ایام پی در پی به ارعاب مردم می افزود. خبر صلح رسید تا اندازه ای مردم از حالت تحیر بیرون شدند. سر ظهر بود که به اتاق رئیس فرهنگ رفتم.
مژدۀ صلح را رسانده همه خوشحال شدند. در ۲۰ مهر این سال یکی از جوانان با ذوق عراق[اراک]، عراقی زاده مورد اصابت گلوله و فوراً درگذشت. هر روز سطح قیمت ارزاق بالا و مردم از کمی ارزاق در ناله و فغان روزی هم رو به خانۀ شکرایی تهاجم نموده و آنجا را تهدید به غارت می کردند..
اوایل تیرماه بود که عده-ای از لهستانی ها را به عراق وارد کرده همه غم زده و گردآلود زن و کودک در کنار راه آهن پراکنده بودند. برای تأمین خرج آنان اعانه جمع می کردند. از نیمۀ مهرماه بر اثر کمبود غله نان جیره بندی گردید. اواسط ۱۳۲۱ بود که قوای انگلیسی نبی زاده یا ناظم الرعایا را گرفته به صورت خفیف منتقل به اهواز نمودند او را در همانجا انداخته تا از گرسنگی و تشنگی و بی پرستاری درگذشت…
کسی را در جاپلق راه نمی داد بر همه حکومت می کرد عده ای مخالف شدند تا انگلیسی ها آمدند مورد سعایت واقع شد. گفتند از سران ستون پنجم است. او را گرفته به خوزستان بردند. می گفتند نبی زاده به سران توده ای پول می دهد، به نمایندگان آلمانی کمک می کند. از این سری، او را گرفتند پیراهن سفید به تنش کرده و در کوچه ها گرداندند و به خوزستان فرستادند و به گوشه ای انداختند بی آب و نان ماند که ماند و چند روزی لذت شکنجه را کشید.
من در این حین به یاد تنور عبدالملک زیات افتادم تا به روز ۷ مرداد ۲۱ جهان را بدرود گفت و پا از صحنۀ جهان بیرون کشید…» [کارنامه یا دو بخش دیگر از تاریخ اراک، صص ۲۵۴- ۲۵۸٫]

بازداشتگاه متفقین در اراک
«در شهریور ماه ۱۳۲۲، دولت علی سهیلی به درخواست متفقین گروهی از شخصیتهای نظامی، سیاسی و اداری و اجتماعی ایران را بازداشت کرد و تحویل متفقین داد که آنها را در بازداشتگاه انگلیسی ها در اراک زندانی کردند و چند تن دیگر از این اشخاص را تحویل روسها دادند که در زندانهای شمال محبوس شدند. چون متفقین مدعی بودند که این اشخاص با دولت آلمان نازی ارتباط داشته و به گونه ای سازمان یافته قصد خرابکاری نظامی و اقتصادی را علیه متفقین داشته بوده اند، و همچنین با تبلیغات خود مردم را علیه آنها می شورانده اند نام «ستون پنجم آلمان در ایران» بر آنها اطلاق شد. پیش از آن تاریخ نیز، نیروهای اشغالگر انگلیسی اشخاص دیگری را در تهران و شهرستانها گاه توسط دولت و گاه به رأسه بازداشت و در اهواز و شیراز و نقاط دیگر زندانی کرده بودند. آنها نیز به همین نام خوانده می-شدند…» [سالهای پر آشوب، ص ۱۱٫] ابراهیم دهگان ذیل وقایع سال ۱۳۲۲ محل بازداشتگاه و عدۀ بازداشتی ها را چنین عنوان می کند:«…یکی از حوادث این سال و ماه ورود عده ای از هموطنان ما به عنوان اسرا و متمرکز کردن آنان در باشگاه های عراق است. عدۀ آنان در مرداد ۲۲ ،۱۸۰ نفر بود ولی بر این عده چیزی افزوده گردید و محل بازداشتگاه تابستانی آنان در ۳ کیلومتری شهر کمپ ۱۲ در جایی حوالی نظم آباد به نام گن گن بود تا حوالی آبان آنان را منتقل به شهر در بازداشتگاه زمستانی حوالی پمپ نفت فعلی[روبه روی اداره قند و شکر] بودند تا اواخر خرداد ۲۳٫ شرح این داستان را خیلی ها نوشته اند و یادداشتهای من در مقابل نوشته جات آنان هیچ است بهتر از همه آقای نورالله لارودی در کتاب خود اسیران از صفحات ۱۶۷ الی ۳۰۴ زیر عنوان بازداشتگاه اراک مشروحاً آن حادثۀ ناگوار را بیان و اسامی بازداشت شدگان را با هویت آنان و کار شبانه روزی اسیران در آن ذکر شده است…» [کارنامه یا دو بخش دیگر از تاریخ اراک، صص ۲۵۸- ۲۵۹٫] از معروفترین چهره های بازداشتی می توان از احمد متین دفتری، لطف الله زاهدی، جعفر شریف امامی و آیت الله ابوالقاسم کاشانی نام برد. بعدها برخی از بازداشتی ها مانند نورالله لارودی، احمد متین دفتری، محمود شروین، جعفر شریف امامی، محمدرضا خلعت بری، احمد نامدار و حبیب الله نوبخت خاطرات خود را در دوران اسارت نوشتند.

برخی از حوادث در زمان حضور متفقین در اراک
حضور متفقین در اراک آشفتگی های بسیاری را در شهر ایجاد می کند و مرگ برخی از ساکنین شهر را به دنبال داشته است:«… [در ۲۹ خرداد۱۳۲۳ خورشیدی] جمعی از سربازان هندی در کرهرود به منزل شخصی تهاجم نموده در ضمن زدوخورد صاحب خانه کشته شد. سیدرحیم مرزیجرانی، محمدحسین نامی در تیرماه زیر ماشین رفتند. کمتر هفته ای است که چند نفر قربانی سربازان متفق نگردد…»[کارنامه یا دو بخش دیگر از تاریخ اراک، ص ۲۶۱٫] تصادف شهروندان اراکی با کامیونها و اتومبیلهای متفقین که در شهر تردد می کردند از دیگر حوادث این روزهای آشفته است. اخبار زیادی در جریده نامه اراک در این باره درج شده است که به برخی از آنها اشاره می شود:«روز ۲۲ شهریور ساعت ۱۰ صبح آمنه نام دختر غلامرضا هنگام عبور در خیابان عباس آباد ماشین شماره ۴ کاموا که شماره ۱۵ روسی داشته او را زیر گرفته و استخوان سر ناحیۀ راست پیشانی خرد شده فوراً به بهداری اراک حمل می شود و تا ساعت ۱۶ و نیم تحت معالجه بوده و سپس فوت می نماید. پس از تشریفات قانونی اجازۀ دفن صادر و به خاک سپرده می شود. ما انتظار داریم جناب آقای بیات نمایندۀ محترم اراک در تغییر مسیر اتوموبیلها از داخل شهر اقدام جدی نمایند که نظیر این گونه وقایع تکرار نشود.»[نامه اراک، شماره ۱۰۱۱، دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۲۳، ص ۲٫] در خبر دیگری: «ساعت ۸ صبح روز سه شنبه ۱۲ دی کرم فرزند علی بابا ۳۲ ساله ساکن خان آباد در دو کیلومتری اراک (دو راهۀ کرهرود و ملایر) در حین عبور به اتوموبیل نیروی انگلیس که رانندۀ آن سرباز هندی بوده تصادف و در نتیجه استخوان جمجمه و ران راست او می شکند. همان راننده مجروح را به بیمارستان انگلیسی ها برده و سپس به بیمارستان اراک حمل می نماید و بعد از سه ربع ساعت در بیمارستان فوت می کند. پس از انجام تشریفات قانونی او را به خاک می سپارند.» [همان، شماره ۱۰۲۷، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۲۳، ص ۴٫] «ساعت ۸ صبح روز پنجشنبه ۲۴ اسفند سیده زهرا دختر سیدکاظم حسینی در حین عبور از میدان پهلوی با یکی از کامواهای عبوری متفقین تصادف و به سختی مجروح می گردد. فوراً به بیمارستان اراک حمل و فعلاً تحت معالجه است.»[همان، شماره ۱۰۳۷، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۲۳، ص ۴٫] در خبری دیگر، درشکه دچار حادثه می شود:«دیروز یک اتوموبیل باری آمریکایی در حین عبور درشکۀ شمارۀ ۳۳ را زیر گرفته و یکی از اسبهای او دفعتاً مرده و در حدود ۳۵۰۰۰ ریال به درشکه خسارت وارد شده به قرار اطلاع افسر آمریکایی که برای بررسی به این قضیه مأمور بوده گفته است که خسارت وارده را پرداخت و راننده را تحت تعقیب قرار دهد.» [همان، شماره ۱۰۲۶، دو شنبه ۱۱ دی ۱۳۲۳، ص ۴٫] حاج قربان ابراهیمی تبار هنرمندی که در نواختن کمانچه، تار و سه تار در اراک شهره بود و دسته ای روحوضی را در اراک اداره می کرد، یکی دیگر از قربانی های بی گناه حضور متفقین بود. «…زمانی که اراک به اشغال متفقین درآمد، چند سرباز هندی او را به خارج از شهر دعوت کردند و در مستی ناجوانمردانه به قتلش رساندند…» [دنبالۀ تاریخ اجتماعی اراک و برخی موضوعات فرهنگی هنری، ص ۲۱۸٫] در چنین شرایطی، برخی اختلافات داخلی نیز شرایط سختی را برای مردم پیش آورده بود. کم آبی یکی از مشکلات شهر بوده است:«تلگراف شهری. روزنامۀ اراک، رونوشت فرمانداری، رونوشت شهرداری، رونوشت شهربانی، رونوشت تاون ماژور فرماندهی نیروی متفقین پادگان اراک، رونوشت آقای سالارحشمت. ای مصادر امور! ای بزرگان شهر! مدتی است فریاد العطش را به گوش همۀ شما رسانیده و هنوز تشنه ایم. آبی که آقای سالارحشمت بیات به مردم اعطا کردند آقا روحی به نام متفقین با کمک دو سرباز هندی و در نتیجه باعث شد که دو نفر به خاطر آب چاقو خورده سخت مجروح گردیدند. آقا روحی در این حال می خندید و در جواب تشنگان که برای گرفتن آب اجتماع کرده بودند گفت دو نیروی آمریکایی می فرستم همه تان را با مسلسل بکشند. ما متفقین را خوب شناخته ایم. هرگز تعدی، زورگویی و غارت و اجحاف به زیردستان را از آنها مشاهده نکرده ایم. هیچگاه ندیده ایم با زور و سرنیزه و مسلسل مال کسی را ببرند. آنها خود طرفدار عدالت هستند و همیشه خیر آنها به ما رسیده، اعانۀ ذغال و غلۀ آنها در سال گذشته نسبت به فقرا فراموش شدنی نیست و آقا روحی چرا باید برای استفاده شخصی ملت را نسبت به آنها به وسیلۀ تهمت بیجا بدبین نماید. از مقامات عالی تقاضای رسیدگی و رسانیدن آب داریم. سیدباقر سمواتی، ابراهیم میرمؤمنی، محمد ابن جلال، اسد عالم زاده، محمدعلی حاجیان، عبدالله بهرامی، مرتضی هزاوه، یحیی میرعبدالحقی، شیرزاد، صادق غیاثی، محمدصادق مهاجرانی، حسین حاتمی، ابوالقاسم هاشمی، محمد آذری، غلامرضا عمرانی، حسن مرندی، عباس مؤمنی، محمدعلی باقری، رضا جلالی، علی اصغر آذری، تقی مصلحی، سیدعلی اکبر مهاجرانی، عطاءالله صادقیان، عباس آزادگان، اسمعیل مصلحی، محمود هزاوه.»[نامه اراک، شماره ۱۰۰۲، دوشنبه ۱۹ تیر ۱۳۲۳، ص ۴٫]

پایان جنگ و خروج متفقین از اراک
با پایان یافتن جنگ، نیروهای متفقین به مرور از اراک خارج می شوند. ابراهیم دهگان درباره رفتن آنها از اراک می نویسد:«…۲۰ آذر[۱۳۲۴]- نیروی آمریکایی ها که سه سال تمام در اراک بودند شهر ما را ترک کردند و رفتند. الهی جنگ برنگردد که بر نگردد…»[کارنامه یا دو بخش دیگر از تاریخ اراک ، ص ۲۶۳٫] تحویل راه آهن اراک یکی از اقدامات متفقین قبل از ترک اراک بود:«روز چهارشنبه ۲۳ خرداد کمیسیونی مرکب از افسران آمریکایی و رؤسای ایرانی قسمتهای راه آهن به اراک وارد و پس از تحویل راه آهن اراک به طرف قم حرکت و روز پنجشنبه ۲۴ نیز بقیه قسمت ناحیۀ اراک تحویل مأمورین ایرانی گردید.»[نامه اراک، شماره ۱۰۴۸، دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۲۴، ص ۴٫]

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.