خانه » پیشنهاد سردبیر » فرشته های عصبی/« وقایع استان» پرخاشگری در کودکان و علل و عوامل آن را بررسی می کند

فرشته های عصبی/« وقایع استان» پرخاشگری در کودکان و علل و عوامل آن را بررسی می کند

یکشنبه ۲۶ دی ۹۵ شماره ۵۰۶

فرشته غلامی
وقایع استان

آرمین فقط هفت سال دارد اما آنقدر عصبانی و لجباز است که هیچکس جرات حرف زدن با او را ندارد، زود از کوره در می روند، جواب پدرش را سربالا می دهد، تمایل دارد بیشتر ساعات روز خود را پای تلویزیون بگذراند و یا به بازی های مهیج با تبلتش سرگرم باشد. به تازگی نیز از والدینش درخواست کرده تا برای او ایکس باکس بخرند اما والدینش هر روز به یک بهانه ای از خرید این دستگاه مهیج که فرزندشان را ممکن است تهاجمی تر کند، سرباز می زنند. با همسن و سال هایش گرم نمی گیرد ترجیحش تنهایی است و تنهایی و دیدن کارتن های عجیب و غریب. این حکایت هزاران آرمینی است که به سبب دنیای این روزهای ما بدین شکل در آمده اند. دنیایی که ناشی از زندگی ماشینی است. پدر و مادرانی که کمتر زمانی را برای فرزندان خود می گذراند و بیشتر ساعات روز را برای تامین مایحتاج در بیرون از خانه به سر می برند، کودکانی که خود را با تلویزیون و بازی های رایانه ای سرگرم می کند.
گذشته از وضعیت درون خانه و خستگی ناشی از کار والدین ، کودکان در کوچه و خیابان هم رفتار خشن را می آموزند. اکنون که در هر مکانی پر شده از دعوا ها و بگو مگوهای لفظی و گاها بدنی که ناشی از بی حوصلگی و فضای خسته شهری است به ناگاه رفتار غلط را این طفل های بی گناه می آموزند و به عنوان یک الگوی ایده آل در زندگی خود به کار می برند. چرا که چیزی جز خشونت نیاموختند. هرکجا رفتند دعوا دیدند و داد و فریاد. پس بی شک یاد می گیرند.
هنگامی که این کودکان پرخاشگری می کنند والدین و دیگر اعضای خانواده رفتار درستی از خود بروز نمی دهند بلکه باعث دامن زدن به این رفتار می شود.گاه یکی از والدین که غالبا پدر می باشد با بروز پرخاشگری در کودک سر او بلند فریاد می زند یا اینکه خواهر و برادرش با او دعوا می کند وگاه کار به ناسزا و کتک کاری هم می رسد اما می توان رفتاری خلاف این انجام داد. به طور مثال والدین می توانند با دادن پاداش و یا تنبیه فرزندانشان رفتار باثباتی در آنها به وجود آورند و بدین طریق باز آموزی کودکانشان در زمان نسبتا کوتاهی میسر می شود.
امروزه کودکان رفتار خود را از والدین که به نوعی اسطوره ای در زندگی آنها به حساب می آید تقلید می کند. پس طبیعی است که والدینی که پرخاشگر هستند کودکان پرخاشگرتری را هم داشته باشند. والدین کودکان به شدت پرخاشگر غالباً به هنگام اعمال قواعد و معیارها خشونت دارند و پرخاشگرند. «جرالد پاترسون» و همکارانش تحقیقی را در خصوص خشونت در کودکان انجام داد که در واقع جامع ترین پژوهش در درک خشونت می باشد. آنها الگوهای کنش متقابل خانوادگی در خانه و مدرسه و ارتباط آن با مشکلات رفتاری در کودکان را بطور مستقیم مورد بررسی و مشاهده قرار دادند. در این تحقیق خانواده هایی را مورد بررسی قرار داده بودند که درخصوص مشکلات رفتاری چون دزدی، پرخاشگری و دیگر رفتارهای خلاف عرف و اجتماعی کودکانشان به درمانگاه مراجعه کرده بودند.
یکی از منابع اصلی که منجر به رفتار خشونت آمیز می شود، تلویزیون است. کودکان به خصوص پسرها از طریق آن رفتار پرخاشگرانه را می آموزند. به طور مثال خشونت از ارزش های آمریکایی تلقی می شود، پرخاشگری به عنوان یکی از وسایل رسیدن به هدف تشویق می شود. در برنامه های تلویزیونی که یکی از وسایل انتقال چنین ارزش های اجتماعی به کودکان است، به طور متوسط در هر ساعت پنج یا شش بار خشونت بدنی نمایش داده می شود، رفتار پرخاشگرانه شخصیت های تلویزیونی غالباً تقویت می شود. قهرمان این برنامه ها به همان اندازه پرخاشگرند که ضد قهرمان ها. در مطالعه ای کودکان چهار ساله به هنگام بازی آزاد در مهدکودک به مدت سه هفته مورد مشاهده قرار گرفتند و از لحاظ رفتار پرخاشگرانه به دو گروه بالای متوسط و زیر متوسط طبقه بندی شدند. سپس در طول چهار هفته بعد، کودکان به گروه هایی تقسیم شدند که در مهدکودک به مدت تقریباً نیم ساعت برنامه پرخاشگرانه مثل «بت من» و «سوپرمن» یا فیلم های معمولی و یا برنامه های جامعه پسند می دیدند. کودکانی که از اول از لحاظ پرخاشگری در حد بالای متوسط بودند در مدت بازی آزاد و بعد از دیدن برنامه پرخاشگرانه، از خود پرخاشگری بیشتری نشان دادند تا کودکان مشابهی که برنامه های معمولی را دیده بودند.
علاوه بر الگوپذیری که علت غالب بسیاری از خشونت ها و بی حوصلگی کودکان این زمانه است، ناکامی هم می تواند یکی از دلایل بروز پرخاشگری باشد. به طور مثال از دست دادن فردی که کودک به آن وابسته است و فقدان او رفتار تهاجمی را در این کودک شکل می دهد که نسبت به تمام اطرافیان و حتی والدین خود بدبین می شود. مثال بارز دیگری که در زمینه ناکامی می توان مطرح کرد کودکانی هستند که والدین و اطرافیانشان به آنها وعده های به اصطلاح دروغین و الکی می دهند و به وعده های خود عمل نمی کنند. این گونه است که علاوه بر خشم و غضب و بی حوصلگی نسبت اطرافیانش، رفتارهای دروغ را هم می آموزند.
اضطراب و افسردگی از دیگر علل رفتارهای پرخاشگری می باشد. کودکانی که در مدرسه مورد تمسخر واقع می شوند یا شرایط متشنجی را در خانه و خانواده برای آنها فراهم است بیش از سایر همسن و سالهای خود به سمت رفتارهای خشن تمایل نشان می دهد.
برای درمان پرخاشگری کودکان چه باید کرد؟
شناسایی نوع پرخاشگری و علت آنها اولین گام در درمان پرخاشگری می باشد. همانطور که گفته شد غالب پرخاشگری ها در کودکان براساس الگوپذیری صورت می گیرد بنابراین باید بر روی الگوهای کودکان کار کرد که البته این کمی محال به نظر می رسد پس بهتر است الگوهای دیگری را جایگزین پرخاشگری کودکان قرار دهیم. اگرعلت پرخاشگری ناکامی باشد باید شرایط را برای رسیدن به اهداف مطلوب کودکان فراهم کرد و همچنین اگر عامل اصلی اضطراب باشد را می توان با تشویق کودکان به ورزش و تخلیه هیجانشان پرخاشگری را در وجود او به حداقل ممکن رساند.
پرخاشگری یکی از معضلات بسیاری از خانواده های امروزی است معضلی که اگر برطرف نشود تاثیرات بسیار بزرگی و مشکلات بسیاری برای خانواده ها و البته مهم تر از همه جامعه برجای خواهد گذاشت پس با شناخت علل و عوامل به وجود آمدن رفتار تهاجمی در کودکان می توان زمینه ای را فراهم کرد تا آرمین هایی در جامعه بدین گونه پرورش نیابند که زمینه ساز رفتارهای خشونت آمیز در آینده برای خود و حتی جامعه شوند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.