خانه » جدیدترین » شاید فردا دیر باشد

شاید فردا دیر باشد

دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶ شماره ۷۵۰

وحید حاج سعیدی
سخن راندن در باب اهمیت مقوله «آموزش و پرورش» در تربیت نسلی پویا و کارآمد یکی از آسان ترین، کاربردی ترین و پرمصرف ترین رویکرد ها در نظام سخنوری جامعه است و کمتر نویسنده، محقق، پژوهشگر و سخنرانی را می یابید که در این باب قلم نزده باشد یا تحقیق و سخنرانی نکرده باشد. چرا اساساً حرف زدن و سخن گفتن به مراتب ارزان تر، آسان تر و کم هزینه تر از عمل کردن و به کار بستن است. در طول چهار دهه گذشته که شاهد رشد علمی شتابنده در بسیاری از امور بودیم، کشورهایی که از نظر علمی و فرهنگی و اقتصادی در جایگاهی به مراتب پائین تر از ما بودند حرکت در مسیر توسعه را با جدی گرفتن مقوله آموزش آغاز کردند و در عوض سخنوری در باب آموزش و پرورش ، برگزاری بی شمار همایش و نشست و سمینار بی حاصل و تغییرات مداوم سیستم و کتب آموزشی، اقدام به اجرای سیاست های عملی مدونی کردند که ماحصل آن را ما در کنفرانس ها، نشست ها، سخنرانی ها و همایش هایمان آرزو می کنیم!
آموزش و پرورش ورشکسته
بی هیچ تردید نگاه تصنعی و دلسوزانه به مقوله آموزش و پرورش و اختصاص و واریز بودجه قطره چکانی به این سیستم بیمار و ایجاد تغییرات غیر ضروری فاقد ضمانت اجرایی، حال و روز این جایگاه مقدس و محترم را به حضیض ترین موقعیتش رسانده است. اصلاح امورات در این آموزش و پرورش ورشکسته و در حال احتضار که تا کنون بیش از ۱۲ وزیر به خود دیده به رویایی می ماند که با ادامه روند کنونی هیچگاه تعبیر نخواهد شد. چرا که هر چند صباح این ساختار معیوب با انبوهی از گرفتاری های پیش بینی شده و نشده وزیر جدیدی بر مسند بـی یال و کـوپال خـود می بیند که تنها دغدغه اش باید پر کردن کلاس ها با معلمانی خسته و فرسوده و تامین حقوق بخور و نمیر آنان باشد! کار تا جایی از خرک در رفته است که رسانه ملـی از سـاخت یـک مدرسه سه کــلاسه توسط نیروی های مسلح در نقطه صفر مرزی چنان به وجد می آید که در چند وعده خبری گزارش این رویداد را با آب و تاب و سایر مخلفات پخش و باز پخش می کند. در حالی داشتن مدرسه خوب و استاندارد حق همه دانش آموزان ایرانی است!
فرسودگی شغلی با اعمال شاقه
حال و روز معلمان نیز در این سیستم نا گفته خود پیداست و فرسودگی شغلی و بی انگیزگــی اولین نشانه های آشکار راهبران این سیستم است. معلمانی که بدون تعارف تنها جسم شان در کلاس است و روحشان در آژانس ها و تاکسی تلفنی ها، داروخانه و مغازه ها، زمین ها کشاورزی و بنگاه های املاک و در خوشبینانه ترین حالت در آموزشکده ها و دانشگاه ها است! دردمندانه این اضافه کاری و تلاش مضاعف فقط و فقط برای داشتن یک زندگی حداقلی و گذراندن امورات روزمره یک زندگی ساده و عادی است و تلاش برای کسب درآمد بیشتر به منظور تفریح ، خرید خودروی خارجی ، خرید خانه ییلاقی و سفرهای داخلی و خارجی نیست!
 در حالیکه سایر ادارات بدون سر و صدا و جار و جنجال حقوق کارمندان را افزایش می دهند و گاها تاریخ اجرای حکم را از چند سال قبل لحاظ می کنند، در آموزش و پرورش برای افزایش حداقلی باید نظام رتبه بندی اجرا شود که بعد از گذشت چند سال از تدوین و تصویب آن، هنوز وارد فاز اجرا نشده است و زونکن اجرای نهایی آن از کشوی وزیری به کشوی وزیر دیگـر منتقــل می شود!
البته از نظام آموزشی که سهمش از رسانه ملی تنها پخش تیزر های تبلیغاتی کلاس های کنکور و آموزشگاه های علمی است، معلم نمونه اش سهمی در هیچ کدام از تصمیم گیری های نظام آموزشی ندارد، داشتن اضافه کار ذنب لایغفر محسوب می شود و هیچ معلمی حق داشتن اضافه کاری ندارد، معلمان تصادف کرده، سرطانی و سکته کرده باید تدریس کنند، انتخاب مدیران و معاونان مدارس سلیقه ای و رفاقتی است و …. بیش از این انتظاری نیست و ماحصل چنین نگاه و رویکردی،  تربیت دانش آموزانی است که نه تنها درس خواندن اولویت اصلی شان نیست، بلکه حرمت مدرسه، مدیر و معلم را نیز به اندازه پر کاهی نگاه نمی دارند و از توهین و درگیری و فحاشی و ضرب و شتم و حتی قتل معلم در کلاس درس ابایی ندارند!
سخن پایانی
بی هیچ تردید زیر بنا و اساس توسعه هر کشور توجه جدی به همه ابعاد آموزش و پرورش است. اگر نوع نگاه و نگرش مسئولان نظام نسبت به آموزش و پــرورش تغییــر کند و از اجـرای برنامه های کوتاه مدت، عاریه ای، سطحی و نخ نما نظیر استخدام معلم با قدرت شنوایی نجوا از فاصله شش متری، طرح کشدار و من در آوردی رتبه بندی، پر کردن کلاس های درس تا ۴۰ نفر، ضمن خدمت های پولی، تدریس دروس توسط معلمان غیر تخصصی، تلاش در جهت حذف اضافه کاری از سفره فرهنگیان، تدریس اجباری مدیران و معاونین در مدارس و سایر مواردی که شرح آنها مثنوی هفتاد من کاغذ هستند، صرف نظر کنند و به اجرای برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدتی روی بیاورند که علاوه بر اختصاص بودجه دارای هدف و ساختار مشخصی باشند، شاید در آینده ثمرات و تبعات این برنامه ریزی را ببینیم. البته به شرطی که در این بین کمبود بودجه را بهانه نکنند و با دست و دلبازی و سخــاوتمندی بخشی از درآمدهای هنگفت این کشور را به «ساماندهی آینده و آینده سازان کشور» اختصاص دهند!  شاید فردا دیر باشد…

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.